روش ایجاد و رهبری تیم های هدف محور
جهان پیرامون ما سریع تر از همیشه در حال تغییر است و این تغییرات در بخش های زیادی از زندگی روزمره ما وجود دارد ، از گوشی هایی با امکانات زیاد گرفته تا تغییرات آب و هوایی یا پیشرفت های تکنولوژی که گاهی پدربزرگ ها و مادربزرگ های ما به خاطر این تغییرات سردرگم می شوند (و شاید حتی بترسند).
آینده ای که سال ها منتظرش بودیم اکنون است، اما هنوز بسیاری از مشاغل مانند دهه ۱۹۵۰ اداره می شوند؛ درست همانند زمانی که ما وارد عصر صنعتی نشده بودیم. اما حقیقت این است که در حال حاضر اقتصاد دیجیتالی شده و مشاغل و افراد اگر می خواهند موفق شوند باید درست مانند معلم یوگا سریع و انعطاف پذیر باشند.
یکی از راه های اطمینان از اینکه تیم شما در مسیر موفقیت قدم بر می دارد، هدف محور بودن آن است. این مدل یک روش کار مستقل، مبتنی بر داده است که می تواند نتایج فوق العاده ای رقم بزند. تیم های هدف محور سرعت بالایی دارند، بر نتایج تمرکز می کنند و به اعضای تیم قدرت می دهند که بتوانند بر تخصص خود تکیه کنند. این نه تنها برای مدیریت یک سبک فوق العاده موثر و کارآمد است، بلکه برای کارکنان نیز روش خوبی محسوب می شود.
افرادی که در محیط های هدف محور کار می کنند تمایل بیشتری به کار دارند و تلاش بیشتری انجام می دهند. در حقیقت، 54 درصد بیشتر احتمال دارد که این افراد پنج سال از عمر خود را در شرکتی با این سبک بمانند.
اما دقیقا تیم های هدف محور چه ویژگی هایی دارند و چگونه می توان آنها را مدیریت و رهبری کرد؟ آماده باشید تا روش همکاری تیمی را بررسی کنیم تا بیشتر با این مفهوم آشنا شوید.
دیگر نیازی به جداسازی نیست
ساختار تجاری سنتی تیم ها را به بخش های مختلف تفکیک می کند و آن جا تیم ها از فرایندهای از پیش تعیین شده برای تولید خروجی های مشخص استفاده می کنند. به عنوان مثال “فروش محصول به ارزش 100000 دلار در سه ماه” یا “حل 35000 شکایت مشتری”. در این ساختار ، تصمیم گیری ها نزولی هستند و همه اقدامات باید از سوی مدیران ارشد انجام شده یا مورد تایید قرار بگیرد.
اما دنیای تجارت در حال حاضر با روش قبلی نمی تواند موفق شود. به دلیل تغییر مداوم و پیچیدگی هایی که هر روز بیشتر از دیروز اتفاق می افتد، شرکت ها برای برنده شدن در بازار رقابتی باید خیلی سریع و درست عمل کنند. به همین دلیل این مدل های قدیمی دیگر کارساز نیستند. زیرا دیگر نمی توان منتظر شد که هر تصمیمی توسط مدیران ارشد تایید شود یا اعضای تیم از هم جدا شوند.
هر شخصی که تجربه کار در یک شرکت سنتی را دارد، می تواند کاملا نیاز به یک رویکرد جدید را درک کند. تلاش برای همکاری در محیط های تجاری با ساختار قدیمی، کند، ناکارآمد و ناامید کننده است. زیرا این روش قدیمی به خوبی یک مدیریت چابک نیست که بتواند در دنیای کسب و کار جدید امروز موفق عمل کند.
یک رویکرد جدید
در تیم های هدف محور ، افراد با توجه به ماموریت شان سازماندهی می شوند، همان نتیجه مطلوبی که همه آنها به دنبال آن هستند و ملاک، تنها عملکردهای تجاری خاص مانند بازاریابی یا فروش نیست.
این موضوع ممکن است تفاوت چندانی با ساختار تیمیِ رایج نداشته باشد، به هر حال، کار مشارکتی است و ما تقریباً همیشه به دنبال هدفی هستیم. اما در حقیقت ماموریت ها شامل متخصصانی می شوند که در شاخه های مختلف کار می کنند و کار آن ها دارای دید کلی تر و استراتژیک تر است. به عبارت دیگر، هدف ها وسیع تر و هدفمندتر از اهداف تجاری هستند که احتمالا ما به رسیدن به آن ها عادت داشته باشیم.
کمی سردرگم شدید؟ اشکالی ندارد اجازه دهید آن را با یک مثال مشخص بیشتر توضیح دهیم.
تیم های هدف محور در عمل
فرض کنید شما در شرکتی کار می کنید که نرم افزارِ ایجاد فاکتور به مشاغل کوچک می فروشد و حالا تصمیم گرفته به سمت “ساختار تیمی با هدف” حرکت کند.
پیش از این ، احتمالاً شما یک تیم مارکتینگ دارید که شامل نویسندگان محتوا، استراتژیست ها، مدیر شبکه های اجتماعی و طراحان گرافیک می باشد و همگی تحت نظارت مدیر مارکتینگ و ارتباطات کار می کنند. اما در یک مدل هدف محور ، تیم شما انواع مختلفی از متخصصان را دارد که در راستای یک ماموریت و هدف واحد کار می کنند. به عنوان مثال ، ممکن است ماموریتی مانند “آسان تر کردن پرداخت برای مشتریان” را انتخاب کنید. سپس، شما باید یک تیم را برای این هدف کنار هم جمع کنید.
مقاله مرتبط پیشنهادی برای مطالعه: مدیران و رهبران خوب میدانند که نباید با واقعیت مبارزه کنند
به احتمال زیاد در این تیم، اعضای مارکتینگ حضور خواهند داشت که کمپین ها و محتواهایی را ایجاد کنند و به مردم یاد دهند که چگونه محصول شما می تواند کار آنها را آسان تر کند. همچنین ممکن است برنامه نویسان، متمرکز بر بهبود محصول باشند، پژوهشگران نیز اطلاعات کاربران را تجزیه و تحلیل کنند تا متوجه شوند برای آسان تر شدن کار مشتریان، چه مواردی نیاز است و گروهی نیز برای پاسخگویی به این نیازها مشغول کار هستند.
این یک سفر است (و یک مقصد)
فلسفه “تیمِ هدف محور” این است که آن هدف اهمیت دارد، نه اینکه چگونه به آنجا برسیم. هر چیزی که تیم با استفاده از تخصص و تمام اطلاعات موجود به عنوان بهترین راه انتخاب کند، مسیر درستی است، حتی اگر آن چیزی که رهبران انتظار داشتند، نباشد.
در ادامه مثال بالا می توان گفت شاید تیمی که به دنبال آسان تر کردن پرداخت مشتریان خود است، خدمات پیام را راه اندازی کند تا بتواند راحت تر و سریع به مشکلات مربوط به مشتریان خود پاسخ دهد. در این سبک کار مدیران به تخصص تیم خود اعتماد می کنند.
یک انقلاب کاری
برای نشان دادن این ایده می توانیم به سراغ بررسی تاریخچه یوتیوب برویم. با کمال تعجب باید بگوییم که یوتیوب در ابتدا به عنوان یک پلتفرم دوستیابی ویدئویی با نام “Tune In Hook Up” شروع به کار کرد. اما این ایده شکست خورد. در ادامه بنیانگذاران آن متوجه شدند که تقاضای زیادی برای اشتراک گذاری آسان فیلم ها به صورت آنلاین وجود دارد.به همین دلیل آن ها به سرعت هدف خود را تغییر دادند و یوتیوب با سبک امروزی را ایجاد کردند و یک سال بعد این شرکت را به قیمت 2 میلیارد دلار به گوگل فروختند!
با وجود اینکه این نوع موارد اهداف بلند پروازانه و بزرگ هستند، اما اجازه دهید برای یک ثانیه واقع بین باشیم. این شیوه کار هر چند هیجان انگیز به نظر می رسد، اما یک تغییر اساسی و یک قدم بزرگ است. در عمل ایجاد و رهبری تیم های هدف محور کار بزرگی محسوب می شود.
یک تیم هدف محور توسط چه کسانی ساخته می شود؟
تیم های هدف محور چند رشته ای هستند. این تیم ها انواع مختلفی از متخصصان را کنار هم جمع می کنند که از تخصص متفاوت آن ها در مسیر رسیدن به یک هدف مشترک استفاده کنند. به عبارت دیگر می توان گفت این ویژگی خاص این سبک را از سبک های دیگر متمایز می کند و چیزی است که در روش سنتی وجود ندارد.
البته باید این نکته را نیز خاطر نشان کرد که تیم های هدف محور نیز مشارکتی هستند و با دسترسی آزاد به اطلاعات کار می کنند. این روزها دیگر مانند گذشته نیست که کارکنان تنها چیزهایی را بدانند که مدیران احساس می کردند برای انجام کارشان نیاز دارند. هرکسی در یک تیم هدف محور به تمام اطلاعات موجود در مورد هدف و ماموریت خود دسترسی کامل دارد. استنلی مک کریستال (Stanley McChrystal) در کتاب خود به نام تیمِ تیم ها “Team of Team” این را “آگاهی مشترک” توصیف کرده و می گوید این ویژگی باعث می شود که این تیم ها سریع و قاطع عمل کنند.
تیم های هدف محور انعطاف پذیر هستند؛ تنها چیزی که انعطاف ندارد و ثابت است خود هدف است. گاهی با تغییر استراتژی برای رسیدن به هدف، ممکن است ترکیب متخصصان تیم نیز تغییر کند. حتی اگر لازم باشد، آن ها ممکن است رهبر خود را نیز تغییر دهند!
خود متخصصان نیز باید انعطاف پذیر باشند. آن ها در طول مدت حضور خود در یک شرکت برای انجام ماموریت ها و هدف های مختلف تلاش خواهند کرد و باید برای انجام همه آن اهداف چه بزرگ چه کوچک ، به یک اندازه آماده باشند.
روش رهبری یک تیم هدف محور
در سبک مدیریت مبتنی بر هدف، مدیر و رهبر یک نقش متفاوت ایفا می کند. در اینجا همه چیز بر عهده مدیر نیست بلکه آن ها آنجا هستند تا همه اعضای تیم را به سمت کار مشارکتی برای رسیدن به هدف مشخصی سوق دهند. در این نوع محیط ها شفافیت موضوع بسیار مهم و کلیدی است- مدیران به خوبی می دانند که همیشه مهارت یا تجربه لازم برای فهمیدن بهترین روش کار را ندارند. در عوض، نقش آن ها آسان تر کردن مسیر همکاری و اعتماد به تیم خود است.
مقاله مرتبط پیشنهادی برای مطالعه: غلبه بر عدم اعتماد به نفس در جلسات
اعضای تیم های هدف محور سوالات خود را می پرسند و حتی به سوال دیگران پاسخ می دهند و نقش رهبر این است که همه چیز را بدون مشکل پیش ببرد و همه بتوانند به طور همزمان کار کنند و نقش داوری ندارد. همه بر اساس داده ها و تخصص خود می توانند برای آن هدف تلاش کنند. آنها به جای اینکه به مدیر مراجعه کنند تا مورد تایید قرار بگیرند، فقط اقدام می کنند سپس اقدامات انجام شده را گزارش می دهند.
انواع جدید رهبری
رهبری همچنین می تواند در تیم هدف محور حرفه ای به صورت کاملا متفاوتی اتفاق بیفتد! به عنوان مثال ، همه توسعه دهندگان نرم افزار در یک شرکت، صرف نظر از هدفی که بر روی آن کار می کنند، به عنوان یک جامعه در نظر گرفته می شوند و در کنار هم هستند. این موضوع به رشد حرفه ای همه کمک می کند، زیرا انواع مختلفی از چالش ها وجود دارد و آنها می توانند از یکدیگر حمایت کرده و دیدگاه های جدیدی ارائه دهند.
کاملا مشخص است که این یک تغییر بزرگ نسبت به مفهومی است که ما قبلا با عنوان “مدیریت” آن را می شناختیم. این دقیقا همان چیزی است که باعث می شود این روش کار بسیار قدرتمند عمل کند. اما زمانی این اتفاق میفتد که مدیران بسیاری از اختیارات سنتی را که قبلا به آن عادت داشتند کنار بگذارند و سازگاری و انعطاف خود را بالا ببرند.
آینده ای که می خواهیم
این روش کار فقط در مورد کارایی، چابکی و سود نیست (هر چند به این موارد نیز مربوط است). در این روش، افراد احساس می کنند با کار و هدف خود در ارتباط هستند.
اگر افراد در کار خود احساس اعتماد و قدرت داشته باشند و همه بتوانند دسترسی آزاد به اطلاعات مورد نیاز داشته باشند، در نتیجه بهتر کار خواهند کرد. امیدواریم که دنیای تجارت بتواند به زودی از سخت گیری های خود کم کرده و به سمت انعطاف پذیری و مشارکت موثر حرکت کند.
۰ دیدگاه