صفحه نخست < مجله ها < Aeon < با استفاده از روش پذیرش رادیکال از درد رها شوید

با استفاده از روش پذیرش رادیکال از درد رها شوید

26 دی 1400 | Aeon, سبک زندگی

© برگرفته از Aeon نویسنده Joshua Coleman، منتشر شده در 14 ژوئن 2021
میزان پیچیدگی مطلب: متعادل
زمان تخمینی مطالعه: 14 دقیقه
چهره مرد در نمای نزدیک

بخشی از متن

ممکن است اتفاقات وحشتناکی در زندگی رخ دهد. شاید به یک بیماری لاعلاج مبتلا شده باشید. به خاطر تصادفی که داشته‌اید دیگر قادر به انجام فعالیت‌های سرگرم کننده و کارهایی که به زندگی معنا می‌بخشیدند نیستید. همسر شما تصمیم گرفته است با شخص دیگری باشد. حتی اگر آن‌قدر خوش‌شانس باشید که با رویدادهای بزرگی که زندگی را تغییر می‌دهند روبرو نشوید باز هم باید با ناامیدی‌ها، آسیب‌ها یا تحقیرها مواجه شوید که به شکل‌های مختلفی به شما ثابت می‌کند زنده بودن تا چه حد می‌تواند دردناک باشد. اما روش پذیرش رادیکال کمک می‌کند از این دردها رها شوید.

لطفا در انتهای صفحه به این مقاله امتیاز دهید.

روش پذیرش رادیکال: درد اجتناب‌ناپذیر است

گذشته مشترک ما نشان داده که رنج یک پدیده اجتناب ناپذیر است و روش پذیرش رادیکال به ما یاد می‌دهد این حقیقت را بپذیریم. این امر ذهن فیلسوف‌هایی مانند ارسطو، سقراط، رواقی‌ها، اپیکوریان‌ها، و کلبی‌ها را به خود مشغول کرده بود. رهبران مذهبی از همان زمانی که انسان‌ها وجود ارواح یا خدایان را تصور کردند، ایمان را در قالب مفهوم رنج به آن‌ها یاد می‌دادند. 

اعتقاد به اینکه تفسیر ما از رویدادها تعیین کننده میزان دردی است که تجربه می‌کنیم اولین بار در قرن هفتم و در نوشته‌های دارماکرتی (Dharmakīrti) بودایی و در قرن یازدهم در نوشته‌های دانشمند مسلمان ابن هیثم دیده شد. جهانی بودن مفهوم رنج را می‌توانیم در آثار هنری مانند مجسمه ناتمام میکل آنژ (1552-64) یا در قطعه Chaconne در دی مینور یوهان سباستین باخ هم ببینیم. 

علیرغم همه دانش و نگرش عاقلانه‌ای که کسب کرده‌ام هنوز هم گاهی نمی‌دانم به برخی از دوستان یا مشتری‌هایم که در حال درد کشیدن هستند چه بگویم. زنی که سرطان تخمدان مرحله 4 دارد قرار نیست بدن جدیدی پیدا کند. هیچ ستون فقرات جدیدی برای دوستم که در اثر سانحه اسکی دچار ضایعه نخاعی شدید شده بود وجود ندارد. هیچ راه مستقیمی پیش روی والدینی نیست که فرزندان بالغشان دیگر آن‌ها را در زندگی خود نمی‌خواهند. 

این حوزه‌ای است که من علاوه بر روش پذیرش رادیکال، 15 سال از 40 سال حرفه روانشناسی خودم را به آن پرداختم. این افراد معمولاً می‌پرسند: «یعنی قرار است بدون دیدن بچه‌ها و نوه‌هایم روی تخت بیمارستان بمیرم؟ چه کسی من را دفن می‌کند؟ اصلاً وقتی بمیرم فرزندانم دل‌تنگ من می‌شوند؟»

چطور باید با افرادی که درد می‌کشند برخورد کنیم؟

هیچ‌کس به من یاد نداده بود چطور باید با چنین سؤالاتی برخورد کنم.

مطمئنم در چند سال اول – بعد از نوشتن اولین کتابم «وقتی والدین صدمه می‌بینند (2007)» که با موضوع بیگانگی خانوادگی بود” – به شکل ناشیانه و غیر موثر به افرادی که چنین سوالاتی از من می پرسیدند جواب می‌دادم. 

اما بعد از اینکه در طی 15 سال گذشته با تعداد زیادی از والدینی که طرد شده بودند کار کردم و با انجام کارهای تحقیقاتی در مرکز نظرسنجی دانشگاه ویسکانسین – که نتایج آن‌ها را در کتاب جدیدم با عنوان «قوانین بیگانگی (2021)» منتشر کردم – به تدریج متوجه مسئله مهمی شدم. هرچه بیشتر سعی کنیم از واقعیت‌های دردناک دوری یا فرار کنیم آن‌ها با شاخک‌هایشان ما را محکم‌تر در آغوش می‌کشند. 

من در تحقیقات “روانشناس مارشا لینهان (Marsha Linehan)” که رفتار درمان دیالیتیکی را ایجاد کرده است در این مورد راهنمایی پیدا کردم. لینهان نوشته است «راه خروج از جهنم پر از بدبختی است. خودداری از پذیرفتن بدبختی‌هایی که بخشی از راه بیرون آمدن از جهنم هستند دوباره درون دوزخ می‌افتید.»

خانم میانسال

Photo by RODNAE Productions from Pexels

 روش پذیرش رادیکال چیست؟

راه خروج از جهنم پر از بدبختی است، منظور از این جمله چیست؟ یعنی باید همان جایی که در حال حاضر هستید از «روش پذیرش رادیکال» استفاده کنید.

پذیرش رادیکال به معنای این است که نباید با احساساتی که در این لحظه دارید، مبارزه کنید. احساس ناراحتی می‌کنید؟ پس ناراحت باشید. احساس خود را قضاوت نکنید، آن را پس نزنید، آن را دست کم نگیرید و مسیر آن را کنترل نکنید. به جای دوری از احساسات به سمت آن‌ها بروید. 

من این درس را به سختی یاد گرفتم. بخشی از علاقه من به موضوع بیگانگی خانواده از زمانی شروع شد که دخترم در اوایل دهه 20 سالگی به مدت چند سال ارتباط خود را با من قطع کرد. مدتی بود از مادر او طلاق گرفته بودم اما در نهایت دوباره ازدواج کردم و بچه‌دار شدم. همین باعث شده بود دخترم احساس طرد شدگی داشته باشد و من تا زمانی که او بزرگ نشده بودم کاملاً متوجه این موضوع نشدم. 

در طول سال‌هایی که از دخترم دور بودم متوجه شدم هر روز اشتباهاتی را که به عنوان یک پدر مرتکب شده‌ام برای خودم یادآوری می‌کنم. خاطرات لطیفی که به خاطر آوردن آن‌ها غیرقابل‌تصور به نظر می‌رسید حالا با تردید و سرزنش خودم ترکیب شده بودند. زمانی که فکر می‌کردم یک پدر خوب نیستم وارد چرخه شکنجه آور جمله‌هایی مانند این می‌شدم: «اگر فقط آن حرف را نزده بودم یا آن کار را انجام نداده بودم یا فلان مطلب را ننوشته بودم.»

پذیرش درد به بهبود شرایط کمک می‌کند

 از یک جایی به بعد به جای ادامه دادن این مسیر از روش پذیرش رادیکال استفاده کردم و با خودم فکر کردم « شاید دخترت دیگر هرگز با تو حرف نزند. هیچ‌وقت. آخرین بار کی او را دیدی؟ آن ممکن است آخرین دفعه‌ای باشد که دخترت را دیده‌ای. باید این موضوع را بپذیری.»

این یک صدای خشن یا سرزنش‌آمیز نبود بله بیشتر شبیه صدای مشاوری عاقل از بخش سانسور شده وجود من به نظر می‌رسید. پذیرش آن واقعیت غم‌انگیز به شکل عجیب و متناقضی باعث اطمینان خاطر من شد. این باعث شد دست از مبارزه با چیزی که قابل تغییر نبود بردارم و با مسائلی که باعث ناراحتی دخترم شده بود آزادانه روبرو شوم. همین کار در نهایت منجر به آشتی ما شد. 

وقتی روی شرایط کنترل ندارید فقط آن را بپذیرید

روش پذیرش رادیکال بر روی اهمیت روبرو شدن با شرایط کنونی ما، با همه پیامدهای وحشتناک آن تأکید دارد. جمله‌هایی مانند «این عادلانه نیست»، «حق من این نیست» و «قرار نبود این‌طور بشود» با اینکه درست هستند اما فقط رنج ما را بیشتر می‌کنند. یک مثال معمولی در این مورد می‌زنم. تصور کنید در ترافیک گیر کرده‌اید یعنی در موقعیتی که کنترل شما بر روی شرایط محدود است. در این حالت وسوسه می‌شوید که به خاطر اینکه زودتر از آنجا نرفته‌اید یا برای زندگی کردن در شهرهای شلوغ خودتان را سرزنش کنید یا از کسی که قبل از خروج از خانه بنزین ماشین خود را چک نکرده و حالا باعث ایجاد ترافیک شده است متنفر شوید. در چنین لحظاتی ما می‌توانیم به خاطر ناعادلانه بودن شرایط عصبانی شویم یا اینکه یک نفس عمیق بکشیم و شرایط کنونی و اینکه کنترلی روی آن نداریم را بپذیریم.

روش پذیرش رادیکال: زندگی در زمان حال

البته فقط احساس قربانی شدن در مشکلات کوچک و بزرگ زندگی نیست که باعث ایجاد رنج می‌شود. گاهی اوقات این رنج از تلاش ما برای جایگزین کردن افکار شاد به جای افکار دردناک حاصل می‌شود. عنوان مقاله «ذهن سرگردان یک ذهن ناراضی است» که در سال 2010 توسط متیو کیلینگزورث (Matthew Killingsworth ) و دانیل گیلبرت (Daniel Gilbert) منتشر شد این واقعیت را خلاصه کرده است. 

کیلینگزورث و گیلبرت متوجه شدند مردم زمانی که به جای فکر کردن به حال به گذشته یا آینده فکر می‌کنند کمتر احساس خوشحالی دارند. به عبارت دیگر جنگیدن با احساساتی که دارند حتی با افکار خوشحال کننده بیش از پذیرش شرایط کنونی برای آن‌ها ناخوشایند بود. یک جمله مرتبط با موضوع روش پذیرش رادیکال وجود دارد که آن را به لائوتسه (Laozi) نسبت می‌دهند: 

افسردگی در گذشته و اضطراب در آینده زندگی می‌کند و خوشحالی با زندگی کردن در حال پیدا می‌شود

می‌توانیم درد را کاهش دهیم

البته زندگی در زمان حال لزوماً به معنای شادی بیشتر یا کلاً به معنی رسیدن به شادی نیست. اما اگر بر چیزی غیر از زمان حال تمرکز کنید احساس غم، ترس یا عصبانیت شما تشدید می‌شود. با این حال می‌توانیم کنترل و آگاهی خود را بر روی شدت تجربه‌های دردناک، با روبرو شدن با آن‌ها در زمان حال افزایش دهیم. می‌توانیم مفهوم رویدادهای دردناک را دوباره تفسیر کنیم، کارهایی برای کاهش درد و کم کردن تاثیری که بر سایر جنبه‌های زندگی ما می‌گذارد انجام دهیم. 

مواجهه مستقیم با افکار و احساسات باعث می‌شود جنبه‌های مثبت زندگی خود را که ربطی به افکاری که ذهنمان را مغشوش کرده‌اند ندارند راحت‌تر درک کنیم. یعنی کسانی که دوستشان داریم و کسانی که ما را دوست دارند. 

روش پذیرش رادیکال: درک عمیق احساسات

مثالی از حرکت به سمت احساسات دردناک و استفاده از روش پذیرش رادیکال را می‌توانیم در کارهای روانشناس و عصب پژوه لیزا فلدمن بارت (Lisa Feldman Barrett) مشاهده کنیم که به مردم توصیه می‌کند «جزئی‌ترین» احساسات خود را هم بررسی کنند. اگر چیزی وجود دارد که باعث ناراحتی شما می‌شود سعی کنید در مورد آن به شکل عمیق‌تری کاوش کنید و آن را توصیف کنید. از خودتان بپرسید این فقط ناراحتی است یا ناامیدی، اندوه، بدبختی، رنج، طردشدگی، ناامنی، سوگ یا شکست؟ این فقط عصبانیت است یا کینه، خشم، رنجش، حسادت، آزردگی یا بداخلاقی؟ 

مرد سفیدپوش روی خاک قهوه ای نشسته است

Photo by nappy from Pexels

فواید آگاهی نسبت به احساسات 

چرا باید دقیق‌تر در این مورد فکر کنید؟ بارت که کتاب «چطور احساسات ایجاد می‌شوند؟ (2017)» را نوشته است متوجه شد که توجه به احساسات جزئی منجر به نیاز کمتر به دارو، روزهای کمتر بستری شدن در بیمارستان به خاطر بیماری و انعطاف‌پذیری بیشتر در تنظیم احساسات می‌شود. 

منظور بارت این نیست که بر روی احساسات خود تمرکز کنیم بلکه باید سعی کنیم با استفاده از روش پذیرش رادیکال و بررسی شکل و حد و حدود آن‌ها آگاهی خود را در مورد احساساتمان افزایش دهیم. بارت می‌گوید بیشتر چیزهایی که مورد توجه ما قرار می‌گیرند و روش ایجاد احساسات ما تا حد قابل‌ توجهی تحت تاثیر فرهنگ قرار دارند. او با پژوهشگرانی مانند روانشناس پل اکمن (Paul Ekman) که معتقد هستند هر یک از احساسات دارای امضای عصبی خاص خود هستند که مشابه آن را می‌توان در میان فرهنگ‌ها مشاهده کرد مخالف است. در عوض او می‌گوید بعضی از فرهنگ‌ها یک مفهوم واحد برای تجربیاتی که غربی‌ها به عنوان «احساس» در نظر می‌گیرند ندارند. 

او از قبیله‌های ایفالیک در میکرونزی، بالی، فولانی در آفریقای غربی، بوگکالوت در فیلیپین، کالولی در پاپوآ گینه نو، مینانگ کابائو در اندونزی، پینتوپی در استرالیای غربی و ساموآ به عنوان فرهنگ‌های نام می‌برد که احساسات را به عنوان رویدادهایی که بین دو یا چند نفر رخ می‌دهد توصیف می‌کنند نه به عنوان چیزی که درون یک شخص اتفاق می‌افتد. 

مواجهه درمانی

قدرت روش پذیرش رادیکال را می‌توان در مواجهه درمانی (exposure therapy) که یکی از روش‌های رفتار درمانی شناختی (CBT) است هم مشاهده کرد. در مواجهه درمانی به شرکت‌کنندگان گفته می‌شود به تدریج گرمای رویدادها یا پیامدهایی که بیشتر از همه از آن‌ها می‌ترسند، وحشت دارند یا می‌خواهند از آن‌ها فرار کنند را افزایش دهند. 

این نوع درمان را می‌توان با تصور کردن تجربیات انجام داد (مانند زمانی که از یک سرباز که دچار اختلال استرس بعد از حادثه (PTSD) است می‌خواهند یک رویداد ناراحت کننده از زمان جنگ را به خاطر بیاورد) یا زمانی که فردی که از حرف زدن در مقابل مردم می‌ترسد به موسسه  Toastmasters می‌پیوندد، این فرد به مرور زمان باید روی استیج بایستد و با تماشاگران صحبت کند.

مواجهه درمانی چطور کار میکند؟

مواجهه درمانی مانند روش پذیرش رادیکال بر اساس این فرض توسعه پیدا کرده است که آن چیزی که در تاریکی مانده است در تاریکی هم رشد می‌کند.

 اگر به جای اینکه روی خود را برگردانیم عمیق‌تر به صورت چیزی که از آن می‌ترسیم نگاه می‌کنیم خیلی راحت‌تر می‌توانیم به آرامشی که به دنبالش هستیم برسیم. برای مثال اولین باری که یک فیلم ترسناک نگاه می‌کنید اگر فیلم خوبی باشد حتماً وحشت‌زده خواهید شد. اما بعد از پنجمین یا دهمین دفعه‌ای که آن فیلم را تماشا می‌کنید هم به همان اندازه وحشت‌زده خواهید شد؟ یک جایی دیگر ذهن شما به این نتیجه می‌رسد که چون هیچ اتفاق وحشتناکی رخ نداده است به جای ترسیدن می‌توانید بروید ایمیل خود را چک کنید یا چیزی بخورید. درست مانند تماشای یک فیلم ترسناک زمانی که بیشتر با چیزهایی که از آن‌ها می‌ترسیم روبرو شویم (و با پذیرش رادیکال آن‌ها را بپذیریم) آن ترس‌ها تاثیر کمتری بر ما خواهند گذاشت. هرچه بیشتر از ترس‌های خود فرار کنیم آن‌ها کنترل بیشتری بر روی ما پیدا می‌کنند. 

طغیان فکری

روش طغیان

روبرو شدن با مرگ ممکن است باعث شود شرایط را بهتر بپذیریم و به خاطر زنده بودن بیشتر قدردان باشیم. 

یکی دیگر از روش‌هایی که در مواجهه درمانی از آن استفاده می‌شود «طغیان» است که خود تکنیک «پیکان رو به پایین» را به کار می‌گیرد. در این تکنیک رویدادی که بیشتر از همه شما را آزار می‌دهد در نظر می‌گیرید و سپس بدتر از آن را تصور می‌کنید، آن‌قدر به این کار ادامه می‌دهید که به بدترین سناریو ممکن خود برسید. برای مثال یکی از مشتریانم که با روش پذیرش رادیکال بهبود پیدا کرد جنیفر بود. جنیفر متوجه شده بود همسرش به او خیانت می‌کند. وقتی به شوهرش گفت از کار او خبر دارد، همسرش اعتراف کرد و گفت عاشق زن دیگری شده و می‌خواهد طلاق بگیرد. جنیفر واقعاً نابود شده بود و به شدت درد می‌کشید. 

با این وجود او مشکل بزرگ‌تری داشت و آن هم سرزنش‌های ذهنش بود که به او می‌گفت همه چیز تقصیر خودش بوده و دیگر هیچ‌وقت نمی‌تواند عاشق کسی شود و مهم‌تر از همه اینکه دردی که تجربه می‌کند غیرقابل‌تحمل است. 

من با استفاده از مدل فیلم ترسناک که به آن اشاره کردم از جنیفر خواستم در یک پاراگراف قانع‌کننده‌ترین پیش‌بینی‌های خود در مورد آینده و افکاری که در مورد بی‌ارزش بودن خودش داشت را با همه جزئیات ترسناک آن بنویسد. به او گفتم باید هر روز این پاراگراف را بنویسد و برای 5 تا 15 دقیقه چندین بار از روی آن بخواند تا اینکه اضطراب و احساساتش در آن روز کاهش پیدا کردند. 

تمرین ذهن برای پس زدن افکار منفی

من اجازه ندادم حواس جنیفر پرت شود چون می‌دانستم  تا زمانی که فیلم‌های ترسناک را بارها و بارها تماشا نکند ذهن او از آن‌ها خسته نمی‌شود.  با گذشت زمان اضطراب او کاهش پیدا کرد و ذهنش به صورت خودکار افکار بیماری‌زایی که داشت را به چالش کشید. درست مانند تمام مداخله‌های روان‌شناختی این روش پذیرش رادیکال هم نیاز به تمرین و تلاش روزانه دارد. با این وجود جنیفر در طول زمان توانست هم مدت و هم شدت رنج خود را کاهش دهد، آن هم با روبرو شدن با رنج نه فرار کردن از آن.

تکنیک‌های طغیان و مواجهه ممکن است مشابه کاری که قبلاً انجام می‌دادید به نظر برسند، یعنی مرور بی‌وقفه رویدادهای منفی که هیچ پیامد مثبتی ندارد. با این حال منظور این نیست که در مورد نگرانی‌ها یا مشکلات احساسی خود وسواس پیدا کنید. در عوض با استفاده از این روش یک زمان محدود روزانه (معمولاً با نظر درمانگری که در CBT آموزش دیده باشد) برای این کار اختصاص می‌دهید که به تدریج تعداد بیشتری از بدترین باورهای خود را تحمل کنید و این کار را تا زمانی ادامه دهید که این احساسات دیگر آن‌قدرها هم قانع‌کننده نباشد. 

تمرین روش پذیرش رادیکال: مدیتیشن

یکی از راه‌های تمرین روش پذیرش رادیکال مدیتیشن ذهنی است زیرا هدف از این کار بررسی افکار و احساساتی است که وجود دارند و سپس به سراغ تنفس، مانترا یا هرچیز دیگری می‌رود که فرد را به زمان حال متصل می‌کند. تفاوت بین مدیتیشن و تکنیک‌های مواجهه درمانی این است که در حالت دوم عمدتاً به یادآوری بدترین سناریوها می‌پردازند اما در مدیتیشن معمولاً از شرکت‌کننده‌ها می‌خواهند هرچیز مثبت یا منفی که وجود دارد را به سادگی مشاهده کنند، بپذیرند و سپس از آن بگذرند. 

مدیتیشن در طبیعت

اما ممکن است تمایز بین مواجهه درمانی و مدیتیشن خیلی کم باشد. یک روش مدیتیشن به نام maranasati  (آگاهی از مرگ) وجود دارد که افراد را تشویق می‌کند مدام به فانی بودن خود فکر کنند. همانطور که بودا گفته است: «از بین تمام مدیتیشن‌های ذهنی آن مورد که مربوط به مرگ است از همه برتر است.» روبرو شدن با مرگ ممکن است باعث شود شرایط را بهتر بپذیریم و به خاطر زنده بودن بیشتر قدردان باشیم. این کار ممکن است به ما یادآوری کند که (با وجود تمام دردها و سختی‌های زندگی) زنده بودن بهتر از مردن است. اگر می‌خواهید مواجهه با مرگ که یک پدیده اجتناب‌ناپذیر است را تمرین کنید می‌توانید از اپلیکیشنی به نام We Croak استفاده کنید. 

داروهای روان‌گردان مفید هستند!

ممکن است داروهای روان‌گردان هم فرصتی برای تمرین روش پذیرش رادیکال ایجاد کنند. با وجود اینکه تأثیر این داروها بر روی درمان بیماری‌های روانی مانند افسردگی، اضطراب، PTSD و مشکلات مربوط به بی‌تفاوتی نسبت به زندگی ثابت شده است اما هنوز هم روش کار این داروها کاملاً شناخته نشده است. 

به نظر من بخشی از تأثیر این داروهای روان‌گردان به این خاطر است که وقتی تحت تاثیر این عوامل قدرتمند قرار داریم توانایی تنظیم یا کنترل افکاری که وارد ذهنمان می‌شود یا از آن خارج می‌شود را نخواهیم داشت. 

تجربه افرادی که تحت تأثیر داروهای روان‌گردان قرار داشته‌اند نشان می‌دهد بخشی از تأثیر این داروها ممکن است به این خاطر باشد که در طول مصرف آن‌ها شما به صورت اجباری با ترس‌های خود (حقایق وحشتناک یا زیبای آن‌ها) روبرو می‌شوید و آن‌ها را می‌پذیرید و می‌بینید که در صورت مواجهه با آن‌ها مشکلی برایتان پیش نمی‌آید. یک کشتی ممکن است در دریایی پرتلاطم به جلو و عقب متمایل شود اما خرد نمی‌شود. 

پذیرش رادیکال در کودکان

دونالد وینیکوت (Donald Winnicott )، متخصص اطفال و روانکاو در مورد روش پذیرش رادیکال در کودکان صحبت می‌کند. او معتقد است که نوزادان و بچه‌های نوپا با تنها بازی کردن در حضور مادران نگرش و حالت والدین خود را می‌پذیرند. (تقریباً همه تحقیق‌های روانشناسی در مورد مادران بود تا اینکه حدود دو دهه پیش ما متوجه این موضوع در مورد پدران شدیم.). در سناریو بازی «محیط نگهداری» مورد علاقه والدین و در دسترس بودن آن‌ها به کودکان اجازه می‌داد با اعتماد به نفس بیشتری محیط خود را کشف کنند و احساس امنیت بیشتری هم داشته باشند. نظریه‌پردازان دل‌بستگی مانند مری اینسورث (Mary Ainsworth) متوجه شدند کودکانی که احساس امنیت می‌کردند نسبت به کودکانی که چنین حسی نداشتند ماجراجویانه‌تر در محیط می‌گشتند.

کودک خندان

Photo by Tatiana Syrikova from Pexels

به جای توصیه کردن گوش می‌کنم

وینیکوت این درمان را به عنوان شکلی از بازی توصیف می‌کند که در طی آن مشتری‌ها طیف وسیعی از افکار یا احساسات خود را کشف می‌کنند. برای مثال بیشترین کاری که من به عنوان یک روانشناس انجام می‌دهم گوش کردن است. هرجا می‌توانم توصیه‌ای می‌کنم، در زمان مناسب خودش پیشنهادی می‌دهم اما تمایل دارم علاوه بر گوش کردن به دردهای مشتریانم، این کار را بدون ایجاد وقفه در صحبت‌های آن‌ها انجام دهم برای مثال در میان حرف‌های آن‌ها توصیه‌ای نمی‌کنم یا برای درنظر گرفتن توضیحات جایگزین، آن‌ها را به چالش نمی‌کشم. 

به جای اینکه به آن‌ها اطمینان دهم که اوضاع خیلی هم بد نیست، همه چیز بهتر می‌شود و شرایط تغییر می‌کند ترجیح می‌دهم بپذیرم که درد آن‌ها قابل درک است، ممکن است شرایط آن‌ها بهبود پیدا نکند (در واقع ممکن است بدتر هم بشود) و اینکه واقعیت دردناک کنونی آن‌ها ممکن است یک حالت عادی جدید باشد. این مثالی از روش پذیرش رادیکال است.

سال‌ها طول کشید که درک کنم ارزش درمان به ساکت ماندن و اجازه دادن به مشتریان برای صحبت در مورد جزئیات است بدون اینکه تلاش کنم همه چیز را بهتر ببینم. در طی فرآیند گوش دادن و اهمیت دادن من در مورد پذیرش رادیکال خودم درباره شرایط دردناک آن‌ها صحبت می‌کنم. 

بهترینی شانسی که داریم

البته بسیاری از مردم از مشاور خود راهنمایی و توصیه می‌خواهند و در چنین مواردی هم من خوشحال می‌شوم این کار را انجام دهم. اما قبل از هرچیز آن‌ها باید بدانند من تحمل شنیدن افکار یا احساسات دردناک آن‌ها را دارم حالا هرچقدر این افکار قانع کننده باشند، می‌توانم به حرف‌های آن‌ها در مورد کارهای وحشتناکی که انجام داده‌اند و اینکه چقدر برای پیامدهای زندگی خود را سرزنش می‌کنند گوش کنم.  

وقتی این موضوع روشن شد بهتر می‌توانم به آن‌ها کمک کنم که نسبت به خودشان دلسوزی نشان دهند، به ویژه در مواردی که آن‌ها خودشان را به شدت سرزنش می‌کنند. نباید به روش پذیرش رادیکالی نقص‌هایی که داریم (کارهایی که باعث صدمه دیدن افرادی که دوست داریم شده‌اند یا اینکه ما کسی نشدیم که امیدوار بودیم باشیم) به عنوان بهترین شانس خود برای بهتر کردن اوضاع بین خودمان با کسانی که به آن‌ها آسیب زده‌ایم نگاه کنیم. در واقع این روش بهترین شانس ما برای تغییر رابطه ما با احساس گناه، اندوه یا پشیمانی خودمان است. 

تکامل مغز برای درک خطرات

 شاید روش پذیرش رادیکال هنوز آن‌قدر ضعیف باشد که نتواند فریاد صداهایی که راه حال شما را تهدید می‌کنند ساکت کند.

اما چرا احساس اضطراب این‌قدر رایج است؟ دلیلش این است که مغز ما برای خوشحال نگه داشتن ما تکامل پیدا نکرده است بلکه برای زنده نگه داشتن ما تکامل یافته است. این تکامل به شکلی است که مغز ما خطرات احتمالی را بزرگنمایی می‌کند زیرا افرادی که در ارزیابی تهدیدهای واقعی ناکام ماندند آن‌قدر زندگی نکردند که بتوانند ژن‌های خود را منتقل کنند. برای مثال اگر اجداد یهودی من می‌گفتند: «دیکتاتور فلانی شما خیلی نگران هستید.» و در اروپای غربی می‌ماندند آن‌قدر زنده نمی‌ماندند که ژن‌های مضطرب خود را به من و فرزندانم انتقال دهند. 

به عبارت دیگر بازیگران ذهنی مزاحم که فقط افکار فاجعه‌بار دارند، کلی‌گرا هستند و شما را سرزنش می‌کنند و باعث می‌شوند متحمل رنج زیادی شوید ارزش‌های تطبیقی دارند. نباید آن‌ها را مسئول نمایش کنیم. پذیرش رادیکال راهی است برای گفتن اینکه: «من به شما توجه می‌کنم. ممنونم که نگران هستید شرایط به همان وحشتناکی که از آن حرف می‌زنید باشد و حتی در آینده هم بد بماند. من حرف‌های شما را جدی می‌گیرم اما حالا باید ببینم دیگر چه چیزی در ذهن خودآگاه من ظاهر می‌شود.» در این حالت خیلی از احساسات دردناک بدون نیاز به دخالت ما محو می‌شوند اما آن افکاری که درد شدیدتری ایجاد می‌کنند نیاز به تلاش بیشتری دارند.

اگر افکار آزاردهنده خود را بررسی و برچسب‌گذاری نکنیم و آن‌ها را نپذیریم بخشی از وجود ما که فکر می‌کند واقعاً در خطر هستیم شدیدتر بر روی این موضوع پافشاری می‌کند.

به یک درمان محدود نشوید

از سوی دیگر اگر من به عنوان یک روانشناس چیزی یاد گرفته باشم این است که چیزی که برای یک نفر کارساز است ممکن است برای فرد دیگری مفید نباشد. ممکن است تمرین روش پذیرش رادیکال یا هر یک از روش‌هایی که توصیف کردم برای ساکت کردن صدای فریادهای قانع کننده‌ای که رفاه حال شما را تهدید می‌کنند درمان خیلی ضعیفی باشند. 

اگر با چنین مشکلی مواجه شدید بهتر است کارها یا فعالیت‌هایی انجام دهید که نگرانی‌ها را از شما دور می‌کنند برای مثال می‌توانید ورزش‌های سخت، گوش دادن به موسیقی با صدا بلند، پشتیبانی گرفتن از دوستان، وقت‌گذرانی در طبیعت، بخشش به دیگران و پرورش عادت دلسوزی برای خود را امتحان کنید.

اجتماع می‌تواند ناجی شما باشد 

همچنین فرهنگ می‌تواند تعیین کند که برای فرار از محدوده باورهای دردناک خود چقدر باید تلاش کنیم. مدارک زیادی وجود دارد که اثبات می‌کند در فرهنگ‌هایی با نرخ نابرابری بالا مانند فرهنگ کشورهای ایالات متحده، چین یا هند میزان افسردگی و اضطراب خیلی بالاتر از فرهنگ کشورهایی است که نرخ نابرابری پایینی دارند مانند آلمان، ژاپن و کشورهای اسکاندیناوی.

 تحقیقات اخیر روانشناس آیریس ماوس (Iris Mauss ) و همکارانش نشان داد هر چه بیشتر به تنهایی دنبال شادی بگردیم (مثل روشی که در ایالات متحده تجویز می‌شود) بیشتر ناراضی، تنها و افسرده خواهیم شد. در مقابل در کشورهایی که شادی به جای یک جستجوی فردی به عنوان نوعی مشارکت اجتماعی تعریف شده است مردم شادتر هستند. 

جمع‌بندی

دلیلش هم این است که سرنوشت ما به شکلی جدانشدنی به دیگران پیوند خورده است. آمریکایی‌ها با وجود ثروت سرسام‌آوری که دارند در ایجاد روابط ضعیف هستند. ما منزوی‌تر و تنهاتر شده‌ایم و بیشتر به روابط قومی گرایش داریم. تمرین روش پذیرش رادیکال راهی مهم برای روبرو شدن با حقایقی است که ترجیح می‌دهیم از آن‌ها فرار کنیم. در این راه دوستان و خانواده‌ای که از شما حمایت می‌کنند می‌توانند پذیرش را به کاری تبدیل کنند که ترس، تنهایی و درد کمتری به دنبال داشته باشد. ویرجینیا ولف (Virginia Woolf) در کتاب خانم دالووی (1925) نوشته است: «حتی یک روز زندگی کردن هم خیلی خیلی خطرناک است

اما وقتی در این مسیر به تنهایی قدم بزنیم خطرناک‌تر هم می‌شود

امتیاز به محتوای مقاله

امتیاز به محتوای مقاله

یک ستاره ← پنج ستاره

یک ستارهدو ستارهسه ستارهچهار ستارهپنج ستاره

(بدون امتیاز)

Loading...
نویسنده مقاله: Joshua Coleman

نویسنده مقاله: Joshua Coleman

جاشوآ کلمن

جاشوا کلمن روانشناس در بخش خصوصی و عضو ارشد شورای خانواده های معاصر

اگر در متن این مقاله اشتباه تایپی و یا غلط املایی پیدا کرده اید، لطفا اشتباه را هایلایت کنید و از طریق فشردن Ctrl+Enter به ما اطلاع رسانی کنید.

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چرا ثروتمند نیستید؟

چه عواملی چگونگی ثروتمند شدن افراد را تعیین می‌کند؟ آیا ممکن است شانس، نقشش بزرگتر از آن چیزی باشد که کسی انتظارش را دارد؟ و چگونه می‌توان از این عوامل، هر چه که هستند، برای تبدیل جهان به مکانی بهتر و عادلانه‌تر بهره‌برداری کرد؟

زنی گلی صورتی به اندازه صورتش بغل کرده

با افکارتان تنها بمانید

بیشتر ما به خاطر سبک زندگی مدرن، زمان فراغت خود را صرف دنیای بیرون می‌کنیم، اما آیا بهتر نیست کمی به سراغ درون خود برویم و با افکارمان تنها بمانیم؟

پرینس

بهترین تکنوازی های گیتار در تاریخ

نتایج نظرسنجی نشریه «گیتار پلیر» از خوانندگان نشان می دهد که برترین گیتاریست های تمام دوران؛ دیوید گیلمور، جیمی پیج، جیمی هندریکس، ادی ون هیلن و برایان مِی هستند. با معرفی 20 تکنوازی برتر تاریخ همراه ما باشید.

سیمپسون ها

مصاحبه با جان سوارتزولدر نویسنده مجموعه سیمپسون ها

اولین مصاحبه طولانی با یکی از معتبرترین نویسندگان طنز نویس تمام دوران‌ها.

انواع سبکهای ارتباطی

آشنایی با انواع سبک‌های ارتباطی در روابط

بسیاری از مشکلاتی که ما در روابط خود داریم به خاطر داشتن سبک ارتباطی متفاوت با شریک زندگی‌مان است؛ آشنایی با سبک‌های ارتباطی می‌تواند باعث رفتار آگاهانه‌تر و در نتیجه بهبود روابط ما شود.

امواج فراصوت

چگونه امواج فراصوت می‌توانند بافت استخوانی را درمان کنند؟

تحقیقات جدیدی درباره امواج صوتی صورت گرفته که نتایج شگفت انگیزی از اثرات این امواج در بازسازی استخوان را نشان می دهد.

آیا برای تکان دادن خودتان آماده هستید؟

آلبوم جدید بیانسه، اشتهای مردم را برای رقصیدن و توانایی او را برای انطباق با زمانه، آزمایش خواهد کرد.

داستان نان

معرفی 10 نوع نان اروپایی و داستان های جذابشان

نان از جمله مواد غذایی است که از زمان‌های قدیم مورد استفاده قرار می‌گیرد و جزو جدایی ناپذیر همه خانه‌ها است. در اینجا با ده نوع نان اروپایی آشنا می‌شویم.

خودشناسی

روشی برای تغییر دیدگاه دیگران

از ارزش‌ها و باورهای خود به‌عنوان یک سلاح استفاده نکنید بلکه آن‌ها را به‌عنوان یک هدیه ارائه دهید.

آب اشامیدنی

داستان تکامل نوع انسان و ارتباطش با نیاز شدید انسان به نوشیدن آب

ما بیش از بسیاری از پستانداران دیگر به آب وابسته هستیم و مجموعه ای از استراتژی های هوشمندانه برای به دست آوردن آن ایجاد کرده ایم.

Pin It on Pinterest

بازخورد
بازخورد
چطور به این سایت امتیاز می دهید؟
آیا دیدگاه اضافه ای دارید؟
بعدی
در صورت تمایل برای پیگیری از سمت ما، ایمیل خود را وارد کنید
برگشت
ارسال
از ارسال نظر شما سپاس گذاریم.

Spelling error report

The following text will be sent to our editors: