کارهای وقت تلف کن را چطور تشخیص دهیم؟
منظور ثورو این نیست که ما فقط باید کار کنیم و سرگرمی نداشته باشیم، او یکی از برجستهترین منتقدان این شیوه زندگی در تاریخ بود. در عوض او معتقد است ما زمان زیادی از زندگی خود را صرف کارهای وقت تلف کن و چیزهایی میکنیم که برای ما ارزشی ندارند. ما بدون اینکه درباره آن فکر کنیم به شکل قابل توجهی در آزمایش “تحلیل هزینه-فایده کیهانی” شکست میخوریم، آزمایشی که نه با معیار پول بلکه با چیزی که بیشترین اهمیت را دارد یعنی زمان سنجیده میشود.
رد کردن این صحبت سخت است. بسیاری از سرگرمیهایی که ما بخش اعظم زندگی خود را صرف آنها میکنیم در لحظه خوب هستند اما زمانی که موفق میشویم آن سرگرمیها را کنار بگذاریم برای ما اضطراب و پشیمانی به همراه دارند. بر اساس آمارِ Nielsen، به طور متوسط آمریکاییها در سه ماهه اول سال 2020 سه ساعت و 43 دقیقه از روز خود را صرف تماشای تلویزیون کردند. این زمان زیادی است اما هنوز هم کمتر از 3 ساعت و 46 دقیقهای است که مردم صرف خیره شدن به تلفنهای هوشمند خود کردهاند.
چه کارهایی وقت ما را تلف میکنند؟
من نمیخواهم بگوییم فعالیتهای غیر از کار لزوماً کارهای وقت تلف کن هستند؛ درواقع کاملاً برعکس شواهدی وجود دارد که نشان میدهد زمانی که صرف رویاپردازی و لذت بردن از فعالیتهای غیر کاری میشود علاوه بر ایجاد شادی منجر به عملکرد بهتر در محل کار و خلاقیت بیشتر میشود.
فقط دو راه برای اتلاف واقعی زمان وجود دارد: وقتی خودتان را درگیر چیزی میکنید که باعث درگیری بیشتر شما در فعالیتهای مولد یا اصلاحی میشود و زمانی که عمداً درگیر کاری میشوید که اصلاً به آن علاقهای ندارید. این مثالهای تلف کردن زمان میتوانند منبع اضطراب و پشیمانی باشند اما درواقع این موارد منابع ارزشمندی هستند: اگر برای جلوگیری از هدر دادن زمانی که در اختیار داریم تمرین کنیم یک مخزن جدید از زمان کشف خواهیم کرد که میتوانیم از آن به شکل مؤثرتر و شادیبخشتری استفاده کنیم.
کارهای وقت تلف کن: درک ارزش زمان
برای همه ما پیش آمده که زمان خود را به قیمت از دست دادن یک چیز ارزشمندتر، صرف چیز دیگری کردهایم و بعداً به خاطر این کار خودمان را سرزنش کردهایم. من یک بار تا ساعت 3 صبح بیدار ماندم و فیلم «هاوارد اردکه» را تماشا کردم (که از نظر منتقدان به عنوان یکی از بدترین فیلمهای تاریخ در نظر گرفته میشود) صبح روز بعد من یک مصاحبه مهم داشتم. (برای اینکه عمق فاجعه را نشان دهم باید بگویم که هنوز هم داستان فیلم را به خاطر دارم.)
من آن موقع درگیر یکی از کارهای وقت تلف کن شدم چون هزینه فرصت تماشای فیلم را دستکم گرفته بودم، درواقع باید بگویم ارزش کارهای دیگری که میتوانستم به جای تماشای آن فیلم انجام دهم (مثل خوابیدن) را دقیق اندازهگیری نکرده بودم.
اگر ما انسانها موجوداتی کاملاً منطقی بودیم میتوانستیم هزینه و فایده همه فعالیتها را به شکلی محاسبه کنیم که امکان خودداری از چنین اشتباهاتی وجود داشته باشد یا حداقل دیگر دوباره آنها را تکرار نمیکردیم. اما بسیاری از مردم با شناختی که از زندگی خود دارند میدانند همه چیز به این ترتیب پیش نمیرود. حتی کارشناسها در این مورد دچار مشکل میشوند. در پژوهش انجام گرفته بر روی اقتصاددانهای حرفهای حدود 80 درصد از شرکتکنندگان در تخمین صحیح هزینه فرصتها شکست خوردند.
چرا در محاسبه هزینه فرصت شکست میخوریم؟
این خطاها به این دلیل رخ میدهند که کودک نوپای بلهوسی که در مغز ما نشسته است هیچ تصوری از فردا ندارد و بدون برنامه قبلی بر عملکرد اجرایی ما مسلط شده است. این باعث میشود ما ارزش یک لذت کوچک کوتاه مدت مانند کارهای وقت تلف کن را بیش از حد برآورد کنیم و ارزش رفاه بلند مدت خود را دستکم بگیریم. نتیجهای که حاصل میشود ممکن است کاملاً پیش پا افتاده باشد مانند 10 دقیقه بیشتر انگری برد بازی کردن یا در موارد جدیتر مثل یک روز بیشتر سیگار کشیدن که منجر به هر روز سیگار کشیدن میشود.
من فقط زمانی متوجه شدم تا چه حد از «هاوارد اردکه» متنفرم که فیلم تمام شده بود اما ما انسانها به شکل گیجکنندهای زمان زیادی را صرف کارهایی میکنیم که میدانیم از آنها متنفر هستیم و نمیخواهیم آن کارها را انجام دهیم.
برای مثال گوشیهای هوشمند را در نظر بگیرید. این گوشیها به عنوان یک ابزار مناسب و مفید هستند. اما با وجود مزایای این دستگاهها در نظرسنجی که در سال 2015 انجام شد یک نفر از هر سه نفری که گوشی هوشمند داشتند گفتند که این وسایل بیش از اینکه منبع «آزادی» باشند مانند یک «افسار» میمانند. این افسار پیامدهای جدی به دنبال دارد. روانشناسها استفاده بیش از حد از تلفنهای هوشمند را نتیجه «اعتیاد به دنیای دیجیتال» میدانند که میتواند منجر به تنهایی، اضطراب و افسردگی شود.
چرا زمان خود را صرف کارهای وقت تلف کن میکنیم؟
پس چرا هنوز هم میلیونها نفر تسلیم این افسار و سایر کارهای وقت تلف کن میشوند؟ درست مانند هر اعتیاد دیگری استفاده زیاد از تلفن همراه با تحریک “سیستم پاداش مغز” ما را به خود جذب میکند. این به ما لذتی فوری اما کوتاه مدت میدهد که خیلی سریع از بین میرود و ما درحالیکه مشتاق یک بار استفاده دیگر از گوشی هستیم از کار خود پشیمان میشویم. حتی اگر استفاده از تلفنهای همراه تا حد اعتیاد افزایش پیدا نکند، هرگونه اتلاف وقت اجباری که در دراز مدت منجر به خوشحالی ما نشود (فرقی ندارد ویدیوهای افراد مختلف باشد یا ویدیوهای گربهها) میتواند به همان شکل اعتیاد به سلامتی ما آسیب بزند.
نباید هدف ما این باشد که برای رسیدن به خوشحالی و خوشبختی تمام ثانیههای حواسپرتی و اوقات فراغت را از روزهای خود دور کنیم. در عوض باید روزهای خود را با توجه به اولویتهای خود مدیریت کنیم، پس باید کارهای وقت تلف کنی که دوست داریم را از آنهایی که دوست نداریم جدا کنیم و کارهایی که دوست نداریم را کنار بگذاریم. در ادامه دو روش برای شروع این کار ارائه دادهایم.
-
برای زمان استراحت خود برنامهریزی کنید
بهترین راهحل برای مشکل هزینه فرصت این است که تصمیمات مربوط به استفاده از زمان را به لحظهای که میخواهیم یک کار را شروع کنیم واگذار نکنیم، زیرا در این لحظات ممکن است تصمیمگیری ما به خاطر تمایلی که به راحتیهای کوتاه مدت داریم (به ویژه وقتی ساعت 1 شب است و احتمال پخش هاوارد اردکه وجود دارد) تحریف شود. نویسنده کال نیوپورت (Cal Newport) در کتاب «کار عمیق» یک استراتژی بهرهوری به نام “انسداد زمان” پیشنهاد میدهد که شامل تصمیمگیری قبلی در مورد نحوه استفاده از زمان و رعایت برنامهریزی است.
استراتژی انسداد زمان محدود به کار نمیشود. کار و زندگی بسیاری از افرادی که در طول همهگیری در خانه کار میکنند به شکل ناامیدکنندهای با هم ترکیب شدهاند زیرا یک فشار خارجی برای برنامه ریزی زمانی، توسط یک مدیر در محل کار رسمی به آنها تحمیل نشده است. از نظر من برای حل این مشکل باید همه چیز از جمله سرگرمیها، اوقات فراغت و حتی رویا پردازی را مسدود کنید. برای مثال ممکن است در برنامه خود برای ساعت 1:30 تا 2 بعد از ظهر فردا بنویسید «طفره رفتن». ازآنجاییکه “طفره رفتن از کار” دیگر یک مهمان ناخوانده در برنامه زمانی شما نیست نمیتواند ریتم شما را به هم بزند و شانس شما برای برگشتن سر کار در ساعت 2 بعد از ظهر به شکل چشمگیری افزایش پیدا میکند.
-
برای عادتهای بد خود ارزش مادی تعیین کنید
در سال 2012 دو دانشمند مدیریت در دانشگاه تورنتو یک مجموعه آزمایش در مورد کارهای وقت تلف کن انجام دادند و در آن از شرکتکنندگان درخواست کردند درآمد خود را بر اساس حقوق ساعتی در نظر بگیرند و برای زمانی که صرف فعالیتهای تفریحی میکنند هم ارزش پولی تعیین کنند. برای مثال از شرکتکنندگان درخواست شد از دستمزد زمانی (غیر کاری) که در اینترنت میگذرانند چشمپوشی کنند. این نوع فکرها باعث شد شادی افراد از انجام فعالیتهای تفریحی کاهش پیدا کند.
پژوهشگران این موضوع را پیامد منفی تعیین ارزش مادی برای اوقات فراغت میدانند اما چنین روشی میتواند برای منصرف کردن ما از انجام دادن سرگرمیهای اعتیادآوری که از آنها خوشمان نمیآید خیلی ارزشمند باشد. برای مثال فرض کنید متوجه میشوید بیش از حد در رسانههای اجتماعی وقت میگذرانید و پژوهشها هم به وضوح نشان دادهاند که استفاده بیش از حد از رسانههای اجتماعی به ویژه در افراد جوان باعث کاهش شادی میشود. اگر به اندازه متوسط استفاده از رسانههای اجتماعی در آمریکا (حدود 142 دقیقه در روز) از این رسانهها استفاده میکنید و متوسط حقوق ساعتی (حدود 29.92 دلار) دریافت میکنید شما عملاً 72 دلار از زمان خود را در روز صرف این فعالیت میکنید.
در ابتدای هر روز حقوق ساعتی خود را به خاطر بسپارید و این عادت را برای خودتان ایجاد کنید که هر زمان میخواهید کارهای وقت تلف کن را شروع کنید که معمولاً زمان شما را میبلعند این موضوع را به خودتان یادآوری کنید. با این کار به احتمال زیاد میتوانید تصمیمی بر اساس هزینه-فرصت بگیرید و از رسانههای اجتماعی برای کسب اطلاع سریع از زندگی دوستانتان یا بررسی سریع اخبار استفاده کنید و دیگر سیستم پاداش مغز خود را با یک ساعت گردش بیهوده در رسانههای اجتماعی تغذیه نکنید.
کارهای وقت تلف کن: جمعبندی
در کتاب “والدن” متن جذابی وجود دارد که در آن ثورو، زمان را با یک جریان مقایسه میکند. او نوشته است: «زمان جریان آبی است که من در آن ماهیگیری میکنم. من از آن مینوشم اما زمانی که این کار را میکنم کف ماسهای آن را میبینم و متوجه میشوم که تا چه حد کم عمق است. جریان نازک زمان از بین میرود اما ابدیت باقی میماند.» ماهیگیری در رودخانه زمان (حتی بدون اینکه چیزی صید کنید) وقت تلف کردن نیست. این میتواند یک نوع تفریح خاص باشد.
مشکل اینجاست که در زمانی که باید شکار کنید ماهیگیری میکنید و یا اگر طعمه زدن را ترجیح میدهید با مگس مصنوعی ماهیگیری میکنید. در مورد همه سرگرمیها این موضوع صادق است، حتی در مورد خواندن کتاب والدن. من متوجه شدم “والدن” کتابی دوست داشتنی پر از بینش است. اما یک جایی دیگر باید کتاب را کنار بگذارید و سر کارتان برگردید.
۰ دیدگاه