صفحه نخست < مجله ها < The New York Times < مصاحبه با آل پاچینو در سالگرد 50 سالگی “پدرخوانده”

مصاحبه با آل پاچینو در سالگرد 50 سالگی “پدرخوانده”

12 اردیبهشت 1401 | The New York Times, مصاحبه

© برگرفته از NYTimes، نویسنده Dave Itzkoff، منتشر شده در ۹ مارس ۲۰۲۲
میزان پیچیدگی مطلب: متعادل
زمان تخمینی مطالعه: 11 دقیقه
پدر خوانده

بخشی از متن

تصور «پدرخوانده» بدون آل پاچینو سخت است. او در یک ساعت اول فیلم تقریباً مورد توجه قرار نمی‌گیرد تا این‌که بالاخره خودش را ثابت می‌کند و به تدریج کنترل عملیات جنایت‌کارانه خانواده کورلئونه و فیلم را به دست می‌گیرد. آل پاچینو بدون «پدرخوانده» نیز وجود نخواهد داشت. این بازیگر تنها با یک نقش در سینما، (در درام «هراس در نیدل پارک» تولید ۱۹۷۱) و برخلاف میل پارامونت پیکچرز و با اصرار فرانسیس فورد کاپولا، ایفای نقش شاهزاده نشخوارکننده را به دست آورد. نقشی که نیم قرن است همچنان با او همراه است.

لطفا در انتهای صفحه به این مقاله امتیاز دهید.

«پدرخوانده» در ۱۵ مارس ۱۹۷۲ در نیویورک اکران شد و ۵۰ سال بعد می‌توانید تمام دلایلی را که پاچینو دیگر نمی‌خواهد در مورد آن صحبت کند را تصور کنید. شاید او از این‌که چگونه این اجرا از ابتدای کار سینمایی‌اش هنوز بر رزومه کاری‌اش تسلط دارد خجالت‌زده یا آزرده می‌شود.
اما در یک مصاحبه با آل پاچینو در مورد فیلم «پدرخوانده» که به‌صورت تلفنی در ماه گذشته انجام گرفت پاچینو که اکنون ۸۱ سال دارد، کمی فلسفی و حتی عجیب و غریب بود. او همچنان طرفدار سرسخت فیلم و تلاش‌هایی است که کاپولا و همبازی‌هایش برای حمایت از او انجام داده‌اند و هنوز هم از این‌که چگونه این فیلم به تنهایی کارش را به او داده است شگفت‌زده است.
پاچینو از خانه‌اش در لس آنجلس گفت: «من این‌جا هستم چون «پدرخوانده» را کار کردم. برای یک بازیگر این مثل برنده شدن در لاتاری است. وقتی صحبت از انجام کار درست شد من کاری به‌جز ایفای نقش در فیلم نداشتم. »
همان‌طور که کاپولا به یاد می‌آورد، پاچینو کسی بود که در تمام طول فیلم، خود را در نقشش غرق کرده بود و کاندیدایی بود که ارزش رفتن به فرش قرمز را داشت؛ علی‌رغم این‌که سابقه کاری نداشت.
کاپولا در مصاحبه‌ای جداگانه گفت: «وقتی واقعاً کتاب «پدرخوانده» را خواندم مدام او را تصور می‌کردم. من انتخاب دومی نداشتم. انتخاب اول برای من همیشه آل پاچینو بود. به‌همین دلیل است که من خیلی سرسخت بودم که او در نقش مایکل بازی کند. » اما برای پاچینو، اجرای این نقش، یک عمر وزن سنگینی بر روی دوش او گذاشت.

پاچینو می‌گوید: «توضیح دادن در دنیای امروز سخت است. توضیح این‌که من در آن زمان چه کسی بودم. احساس می‌کردم که ناگهان پرده‌ای برداشته و همه نگاه‌ها به من دوخته شده است.» در مصاحبه با آل پاچینو در مورد فیلم «پدرخوانده» او می‌گوید: «البته این موارد برای بازیگران دیگر فیلم هم وجود داشت. اما «پدرخوانده» هویت جدیدی به من داد که کنار آمدن با آن برایم سخت بود. »
پاچینو بیشتر در مورد استخدام شدن و ساخت «پدرخوانده»، وزن میراث آن و این‌که چرا بعد از آن هرگز نقش شخصیت فیلم دیگری مانند مایکل کورلئونه را بازی نکرد صحبت کرد. در ادامه، گزیده‌هایی از گفتگوی ویرایش شده با او را خواهید خواهند.

الپاچینو و مارلون براندو

منبع nytimes

وقتی با شما تماس می‌گیرند و از شما می‌خواهند که در مورد «پدرخوانده» صحبت کنید آیا بخشی از شما وجود دارد که بگوید خدایا، دوباره نه؟ آیا هیچ‌وقت خسته‌کننده می‌شود؟

«خب نه، چون تو انتظارش را داری. شما انتظارش را دارید که در مورد این‌که چه چیزهایی موثر بوده و چه چیزهایی جواب‌گو نبوده‌اند صحبت کنید. شما این حس را پیدا می‌کنید که قرار است یک نفر به سمت شما بیاید. فقط می‌روی و با خودت می‌گویی: حله، قبلا هم اینجا بودم، این کار را انجام دادم. ولی باحاله. حرف زدن با خودم در موردش خیلی خوبه.»

نقش مایکل کورلئونه برای اولین بار چگونه مطرح شد؟

«در آن زمان از زندگی‌ام انتخابی نداشتم. فرانسیس کاپولا، من را برای این نقش می‌خواست. فکرم در فضای دیگری بود. در فیلم‌های اولیه‌ای که می‌ساختم احساس می‌کردم که جایم آن‌جا نیست. یادم می‌آید که به دوستم چارلی (مربی او) گفتم: وای، آن‌ها در مورد واقعی بودن آن نقش صحبت می‌کنند، اما واقعا این‌طور نیست.» «همه جای شما سیم وصل کرده‌اند. باید دوباره و دوباره یک حرکت را انجام دهید! [او می‌خندد] شما این کار را می‌کنید و می‌گویند خب، دوباره بروید، دوباره انجامش دهید. می‌توان گفت واقعی است و در عین حال واقعی نیست و باید به آن عادت کنید.»

شما و کاپولا چه زمانی با هم آشنا شدید؟

«برای این‌که کمی تاریخ به آن بدهیم، باید بگویم فرانسیس همان فیلم‌سازی بود که زئوتروپ [شرکت تولید او، زئوتروپ آمریکایی] را داشت و افرادی مانند استیون اسپیلبرگ و جرج لوکاس و [مارتین] اسکورسیزی و [برایان] دی پالما همگی بخشی از یک گروه بودند. به یاد دارم که چند نفر از آن‌ها را وقتی فرانسیس از من خواست به سانفرانسیسکو بیایم دیدم. بعد از این‌که او مرا در نمایشی در برادوی دید. آیا آن داستان را می‌دانید؟ الان دارم داستان‌های قدیمی می‌گویم. [می‌خندد] «اشکالی ندارد. به‌همین دلیل است که ما این‌جا هستیم.»

او من را روی صحنه دید [در سال ۱۹۶۹ در برادوی در نمایش «آیا بَبر کراوات می‌بندد؟»] اما من هرگز او را ندیدم. او در آن زمان «پاتون» را نوشته بود و فیلم‌نامه‌ای در مورد داستان عاشقانه‌ای که نوشته بود [که هرگز تولید نشد] برایم فرستاد. او می‌خواست مرا ببیند. یعنی باید سوار هواپیما می‌شدم و به سانفرانسیسکو می‌رفتم. چیزی که به آن عادت نداشتم. فکر کردم آیا راه دیگری وجود دارد؟ من نمی‌توانم به این مرد بگویم که تمام راه را به این‌جا برگردد، می‌توانم؟ پس گفتم دل را به دریا می‌زنم و رفتم. » در این مصاحبه با آل پاچینو در مورد فیلم «پدرخوانده» او تعریف می‌کند که: «پنج روز را با او گذراندم. البته من رد شدم. من یک بازیگر ناشناخته بودم و او دو فیلم با نام‌های «تو الان پسر بزرگی هستی» و «مردم باران» را ساخته بود. بنابراین به خانه برگشتم و دیگر او مرا خبر نکرد. »

اما او بالاخره تو را خبر کرد، چه زمانی بود؟

«هراس در نیدل پارک» هنوز منتشر نشده بود که فرانسیس کاپولا با من تماس گرفت. اول او گفت که قرار است فیلم «پدرخوانده» را کارگردانی کند. من فکر کردم که خب او ممکن است خرابی کوچکی به بار بیاورد یا اتفاق دیگری بیفتد. چگونه «پدرخوانده» را به او دادند؟ »

آل پاچینو در نقش مایکل کورلئونه

فکر نمی‌کردی امکان داشته باشد که او مشغول ساخت آن باشد؟

باید به شما بگویم که این یک معامله بزرگ بود. کتاب بزرگی بود. وقتی بازیگر هستید حتی به آن چیزها هم نگاه نمی‌کنید. آن‌ها برای شما وجود ندارند. شما در جایی از زندگی خود هستید که در آن قرار نیست در فیلم‌های بزرگ پذیرفته شوید. حداقل هنوز نه. او گفت که نه تنها او آن را کارگردانی می‌کرد [می‌خندد] بلکه از من می‌خواست که این کار را انجام دهم. متاسفم، من قصد ندارم این‌جا بخندم. فقط خیلی ظالمانه به نظر می‌رسید.
نگاه کن چگونه دارم زمان مصاحبه را سپری می‌کنم، دارم او را مسخره می‌کنم در حالی‌که او از من می‌خواست که نقش مایکل را انجام دهم. » آل پاچینو صحبت تلفنی‌اش با فرانسیس را این‌گونه تعریف می‌کند: «با خودم فکر کردم که باشه با این کار کنار میام. گفتم بله، فرانسیس، خوب است. میدونی وقتی سقوط میکنی چطوری با تو حرف می‌زنند؟ . این حقیقت بود و نقش به من داده شد.»

پارامونت با ایده بازی شما در این نقش مخالف بود؟

«خب کل بازیگرانش را رد کردند! [می‌خندد] آن‌ها براندو را رد کردند. آن‌ها جیمی‌کان و باب دووال را رد کردند. درگیری وجود داشت.»
«من اخیراً برخی از تست‌های «پدرخوانده» شما را تماشا کردم و به نظر می‌رسید که شما این حالت «هنگ داگ» را در چهره خود دارید. زیرا از شما خواسته می‌شود بارها و بارها آن را انجام دهید. »

«بله من همیشه این قیافه را داشتم. [می‌خندد] این حالت بود که باعث شد من از تست‌ها با موفقیت عبور کنم. چون بازیگران بزرگی برای این کار تست می‌دادند. رازش این است که به هر دلیلی او من را می‌خواست و من این را می‌دانستم. شما می‌توانید آن را احساس کنید و چیزی بهتر از این وجود ندارد که یک کارگردان، شما را بخواهد. این به معنای واقعی بهترین چیزی است که یک بازیگر می‌تواند داشته باشد.»

پاچینو -دایان کیتون

منبع nytimes

اما این‌طور نبود که شما هیچ ارزشی نداشته باشید. شما قبلاً جایزه تونی را برده بودید.

«آه در جزیره منهتن، چیزهایی برای من اتفاق می‌افتاد. من «سرخپوست برانکس را می‌خواهد» را انجام داده بودم. من جوان بودم. » او از جایزه‌هایی که دریافت کرده می‌گوید: «من جایزه Obie را گرفتم و سپس برنده تونی شدم و بعدتر از یک نمایش اخراج شدم.» [می‌خندد]

از چه نمایشی اخراج شدید؟

از فلان نمایش اخراج شدم. اجازه دادند بروم. بگذارید آن را این‌طور بیان کنیم. شما پیشرو هستید اما ما شما را رها می‌کنیم. در این اجرا همین‌قدر بد هستید. من در محافل خاصی شناخته شده بودم. من به دنبال کار به این معنا نبودم. من خودم را درگیر بعضی چیزها می‌کردم. »

وقتی وارد فیلم‌برداری «پدرخوانده» شدید و در کنار افرادی مانندکان و دووال که تجربه کاری بسیار بیشتری داشتند و براندو که بسیار تحسینش می‌کردید کار کردید چگونه توانستید خود را حفظ کنید؟

«به نقش فکر کردم. در آن زمان نمی‌توانستم این موضوع را بیان کنم. امروز آن را بیان می‌کنم. به این فکر می‌کردم که این شخصیتی است که اگر از ناکجاآباد بیاید می‌تواند بسیار موثر باشد. این دیدگاه من برای آن بود. طبیعتاً نمی‌توانستم آن را برای کسی ذکر کنم زیرا نمی‌دانستم چگونه آن را بگویم. ولی می‌توانستم فکر کنم و وقتی فیلم‌نامه را خواندم احساس کردم برای من ترسیم شده است.»

چطور؟

«این کاراکتر زیاد ظاهر نمی‌شد. او آن‌جا بود اما کاملاً ظاهر نمی‌شد. من حدس می‌زنم که فقط به همان یک سخنرانی می‌انجامید که می‌گوید من می‌روم آن بچه‌ها [سلوزو سلطان مواد مخدر و سروان مک‌کلاسکی افسر پلیس فاسد] را بیاورم و همه شروع به خندیدن به او می‌کنند.»

یعنی مایکل دست کم گرفته می‌شد و این چیزی بود که می‌توانستید به آن متصل شوید و به نفع خود استفاده کنید؟

جواب او در این مصاحبه با آل پاچینو در مورد فیلم «پدرخوانده» این‌گونه بود: «دقیقا. اما من به شما می‌گویم که آن‌ها نمی‌توانستند آرامش بیشتری برایم به ارمغان بیاورند. من جوان بودم، ناشناخته بودم و آن‌ها خیلی دلدار بودند. آن‌جا عشق بود و آن‌ها آن را درک می‌کردند. مخصوصا براندو. بقیه هم همین‌طور. آن‌ها داشتند به برادران بزرگتر و مشاورانی که در فیلم بازی می‌کردند تبدیل می‌شدند. این احساسات و رنگ‌ها در آن‌ها بود. هم در اجرا و هم در زندگی. آن‌ها داشتند با نقش‌ها یکی می‌شدند.»

آیا لحظه‌ای در طول ساخت «پدرخوانده» بود که متوجه شدید این فیلم به همان اندازه که بزرگ هست، خواهد بود؟

«صحنه تشییع جنازه مارلون را به یاد دارید؟ زمانی‌که او را روی زمین گذاشتند؟ خورشید در حال غروب بود. بنابراین طبیعتا من خوشحالم زیرا می‌توانم به خانه بروم و مقداری نوشیدنی بنوشم. در راه محل اقامتم بودم و می‌گفتم خب امروز خیلی خوب بودم. من نه دیالوگ داشتم، نه تعهدی؛ خوب بود. هر روز بدون دیالوگ، روز خوبی است. بنابراین من به اردوگاهم برمی‌گردم و دیدم فرانسیس فورد کاپولا روی سنگ قبری نشسته و مثل یک نوزاد گریه می‌کند. به شدت گریه می‌کند.
من به سمت او رفتم و گفتم: «فرانسیس، چه مشکلی داری؟ چه شده؟» او می‌گوید: «آن‌ها فرصت دیگری به من نمی‌دهند.» به این معنی که به او اجازه نمی‌دهند که از یک صحنه دیگر فیلم‌برداری کند. من با خود فکر کردم: «اوکی، فکر می‌کنم در فیلم خوبی هستم. او این چنین علاقه‌ای به فیلمش داشت.»

 

 

مقاله مرتبط پیشنهادی: CODA فیلم مستقلی که بیننده را به تحسین وا می دارد

 

آیا اخیراً فیلم را دوباره تماشا کرده‌اید؟

در مصاحبه با آل پاچینو در مورد فیلم «پدرخوانده» او می‌گوید: «نه. شاید دو یا سه سال پیش آن را دیده بودم. این از نوع فیلم‌هایی است که وقتی شروع به تماشای آن می‌کنید به تماشای آن ادامه می‌دهید.»

آیا با تماشای فیلم‌های خود خجالت می‌کشید؟

«نه. من از تماشای فیلم‌هایی که در آن‌ها حضور داشته‌ام لذت می‌برم. گاهی آن‌ها را به دیگران نشان می‌دهم. من می‌گویم: «هی، بیا این طرف! ایناهاش! هی، من هستم، بله! یه نگاهی به این بنداز!» خب البته در این حد هم نیست اما اگر می‌توانستم انجام می‌دادم. فکر می‌کنم داستان «پدرخوانده» حتی اگر فیلم بدی باشد نشان داده می‌شود. اما وقتی متوجه می‌شوید که چند نفر آن را ندیده‌اند شگفت زده می‌شوید. »

آیا با افرادی مواجه می‌شوید که از وجود «پدرخوانده» (به‌عنوان یک پدیده فرهنگی) آگاه هستند اما واقعاً آن را تماشا نکرده‌اند؟

«آن‌ها فقط در مورد آن شنیده‌اند. شما چنین چیزهایی می‌شنوید: «اوه من شنیدم، آیا شما در آن نقش بازی کردید؟ این یک فیلم بود این‌طور نیست؟» آره. اتفاقاً «همشهری کین» هم همین‌طور بود. من هم در آن بودم. چرا که نه؟ آن‌ها که نمی‌دانند.

آیا چیزی در عملکرد شما وجود دارد که بخواهید اکنون آن را تغییر دهید؟

شاید من، درست مثل زمانی که در اوایل ۲۰ سالگی، کیف پولم را گم کردم، رفتار کرده ام. پول نداشتم و هر آن‌چه داشتم در کیفم بود و من گمش کرده بودم. با خودم گفتم: «آل، تو به سادگی این را فراموش می‌کنی. آن را از ذهن خود دور کن، باشه؟» او طرز فکرش در مورد این موضوع را این‌گونه بیان می‌کند: «شما می‌دانید اگر به آن فکر کنید چه اتفاقی برای شما خواهد افتاد. بنابراین کاری که من انجام می‌دهم این است که به آن فکر نمی‌کنم.»

آل پاچینو

منبع nytimes

چه کسی از فیلم، اعتبار کافی برای مشارکت خود دریافت نمی‌کند؟

به‌طور کلی جان کازال یکی از بازیگران بزرگ زمان ما بود. آن زمان و هر زمان دیگر. خیلی چیزها از او یاد گرفتم. با او تئاترهای زیاد و سه فیلم بازی کرده بودم. او الهام‌بخش بود. او فقط خودش بود. اما او برای هیچ‌یک از آن‌ها اعتباری دریافت نکرد. او در پنج فیلم حضور داشت که همه آن‌ها نامزد اسکار بودند و در همه آن‌ها عالی بود. او به‌ویژه در «پدرخوانده ۲» عالی بود ولی فکر نمی‌کنم آن‌طور که باید، شناخته شده باشد. »

مقاله مرتبط پیشنهادی: تکامل ویل اسمیت
( برگرفته از مجله The Ringer)

 

سکوت شدیدی در نحوه بازی مایکل در «پدرخوانده» وجود دارد که فکر نمی‌کنم هرگز در دیگر بازی‌های شما حتی در دفعات بعدی که نقش او را بازی کردید آن را دیده باشم. آیا این بخشی از وجود شما بود که از بین رفت یا فقط ماهیت شخصیت بود که آن را خواستار می‌شد؟

من می‌خواهم فکر کنم که این ماهیت آن شخص خاص و آن تفسیر است. نمی‌توانم به شخصیت دیگری فکر کنم که بتوانم از چنین چارچوبی استفاده کرده باشم. من یک بازیگر جوان بودم. در «قسمت سوم» دیگر جوان نبودم، اما این تقصیر من نیست. [می‌خندد]-اما در مقایسه با سایر شخصیت‌هایی مانند تونی مونتانا در «Scarface» …
می‌گوید: «خب آن شخصیت یعنی تونی مونتانا، توسط الیور استون نوشته شده و توسط برایان دی پالما کارگردانی شده است که خواهان واقعیتی بالاتر بود. برایان می‌خواست یک اپرا بسازد. تنها کاری که می‌خواستم انجام دهم این بود که از پل مونی تقلید کنم. [می‌خندد] اما اگر «بعد از ظهر سگی» را با «پدرخوانده» یا «سرپیکو» کنار هم بگذارم شباهتی در آن‌ها نمی‌بینم. «آیا مایکل را درونگراتر خطاب می‌کنید؟» این چیزی است که من می‌گویم. من هیچ شخصیت درونگرای دیگری را که نقش آن را بازی کرده باشم نمی‌شناسم. اما اگر با شما بنشینم و به سال‌نامه بروم احتمالا چیزهایی پیدا می‌کنیم.

شما اولین نامزدی اسکار خود را برای «پدرخوانده» دریافت کردید اما در آن سال در مراسم شرکت نکردید. آیا به‌این دلیل اعتراض می‌کردید که به‌عنوان بازیگر نقش مکمل نامزد شده‌اید و نه به‌عنوان بازیگر نقش اول؟

«نه مطلقاً نه. من در آن مرحله از زندگی بودم که تا حدودی کم‌وبیش سرکش بودم. من برای دیگران برگشتم اما اوایل پیش آن‌ها نرفتم. این یک سنت بود. فکر نمی‌کنم باب [دنیرو] سراغ یکی از آن‌ها رفته باشد. جورج سی اسکات هم حتی نرفت. مجبور شدند او را بیدار کنند. [می‌خندد] مارلون نرفت. ببین مارلون اسکار را پس داد. در مورد آن چطور؟ آن‌ها از چیزهای هالیوود عصیان می‌کردند. چنین چیزها اهمیتی ندارند.»

پس همه این‌ها به احساسات شما در آن زمان در مورد شهرت در حال افزایش کمک می‌کند؟

او احساس خود را این‌گونه بیان می‌کند: «من از بودن در آن موقعیت و بودن در آن دنیا تا حدودی ناراحت بودم. من در آن زمان در بوستون در «ریچارد سوم» روی صحنه کار می‌کردم. اما این یک بهانه بود. فقط می‌ترسیدم که بروم. من جوان بودم. حتی از سنم هم جوانتر بودم. این سندرم قدیمی شلیک گلوله از یک توپ بود. این به مواد مخدر و چیزهایی مرتبط است که من در آنجا درگیر آن بودم و فکر می‌کنم که ارتباط زیادی با آن داشت. آن موقع من فقط از مسائل، بی‌خبر بودم. »
وقتی برای «بوی زن» برنده اسکار شدید آیا بخشی از شما هنوز آرزو داشت که برای بازی در نقش مایکل کورلئونه اسکار را دریافت می‌کردید؟
«قطعا نه. اگر الان به آن فکر کنم می‌گویم: «مطمئناً باید برنده می‌شدم! من سه اسکار دارم! من مثل آدم‌های بزرگ خواهم بود.» [می‌خندد] نه فکر نمی‌کنم. این یک موضوع جدی است که شما برای چیزی مورد تحسین قرار می‌گیرید. »

پس اکنون با ستایشی که برای بازی خود در «پدرخوانده» دریافت کردید و همچنان هم دریافت می‌کنید راحت هستید؟

«آه بله. من عمیقا به آن افتخار می‌کنم. واقعا می‌گویم. این کاری است که من خیلی خوش‌شانس بودم که در آن حضور داشته باشم. اما یک عمر طول کشید تا آن را بپذیرم و ادامه دهم. این‌طور نیست که سوپرمن را بازی کرده باشم.

آیا معیاری دارید که به خود اجازه دهید از آن برای رتبه‌بندی فیلم‌های خود استفاده کنید؟

او آخرین سوال را این‌گونه پاسخ می‌دهد: «حدس می‌زنم می‌توانم فیلم‌هایی را که خودم می‌سازم، کارگردانی و نویسندگی کرده‌ام که فکر می‌کنم هیچ‌کدام از آن‌ها را کسی ندیده باشد مانند «در جستجوی ریچارد» یا «سالومه» را رتبه‌بندی کنم. اما من درباره خودم صحبت می‌کنم. من باید در مورد «پدرخوانده» صحبت کنم. نمی‌دانم چرا به خودم می‌پردازم. من شخص دیگری را نمی‌شناسم [می‌خندد] یکی به من زنگ زده و می‌گوید: «تو باید تنها باشی.» گفتم: «نه من با نفسم این‌جا هستم.» [می‌خندد]

آل پاچینو

امتیاز به محتوای مقاله

امتیاز به محتوای مقاله

یک ستاره ← پنج ستاره

یک ستارهدو ستارهسه ستارهچهار ستارهپنج ستاره

میانگین امتیاز: ۳.۰۰ از ۵

تعداد رای ها: ۵

Loading...
نویسنده مقاله: Dave Itzkoff

نویسنده مقاله: Dave Itzkoff

دیو ایتزکوف

Dave Itzkoff، گزارشگر فرهنگی نیویورک تایمز است که اغلب در مورد فیلم، تلویزیون و کمدی می نویسد. او نویسنده چهار کتاب از جمله «رابین»، زندگی‌نامه رابین ویلیامز است.

اگر در متن این مقاله اشتباه تایپی و یا غلط املایی پیدا کرده اید، لطفا اشتباه را هایلایت کنید و از طریق فشردن Ctrl+Enter به ما اطلاع رسانی کنید.

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چرا ثروتمند نیستید؟

چه عواملی چگونگی ثروتمند شدن افراد را تعیین می‌کند؟ آیا ممکن است شانس، نقشش بزرگتر از آن چیزی باشد که کسی انتظارش را دارد؟ و چگونه می‌توان از این عوامل، هر چه که هستند، برای تبدیل جهان به مکانی بهتر و عادلانه‌تر بهره‌برداری کرد؟

زنی گلی صورتی به اندازه صورتش بغل کرده

با افکارتان تنها بمانید

بیشتر ما به خاطر سبک زندگی مدرن، زمان فراغت خود را صرف دنیای بیرون می‌کنیم، اما آیا بهتر نیست کمی به سراغ درون خود برویم و با افکارمان تنها بمانیم؟

پرینس

بهترین تکنوازی های گیتار در تاریخ

نتایج نظرسنجی نشریه «گیتار پلیر» از خوانندگان نشان می دهد که برترین گیتاریست های تمام دوران؛ دیوید گیلمور، جیمی پیج، جیمی هندریکس، ادی ون هیلن و برایان مِی هستند. با معرفی 20 تکنوازی برتر تاریخ همراه ما باشید.

سیمپسون ها

مصاحبه با جان سوارتزولدر نویسنده مجموعه سیمپسون ها

اولین مصاحبه طولانی با یکی از معتبرترین نویسندگان طنز نویس تمام دوران‌ها.

انواع سبکهای ارتباطی

آشنایی با انواع سبک‌های ارتباطی در روابط

بسیاری از مشکلاتی که ما در روابط خود داریم به خاطر داشتن سبک ارتباطی متفاوت با شریک زندگی‌مان است؛ آشنایی با سبک‌های ارتباطی می‌تواند باعث رفتار آگاهانه‌تر و در نتیجه بهبود روابط ما شود.

امواج فراصوت

چگونه امواج فراصوت می‌توانند بافت استخوانی را درمان کنند؟

تحقیقات جدیدی درباره امواج صوتی صورت گرفته که نتایج شگفت انگیزی از اثرات این امواج در بازسازی استخوان را نشان می دهد.

آیا برای تکان دادن خودتان آماده هستید؟

آلبوم جدید بیانسه، اشتهای مردم را برای رقصیدن و توانایی او را برای انطباق با زمانه، آزمایش خواهد کرد.

داستان نان

معرفی 10 نوع نان اروپایی و داستان های جذابشان

نان از جمله مواد غذایی است که از زمان‌های قدیم مورد استفاده قرار می‌گیرد و جزو جدایی ناپذیر همه خانه‌ها است. در اینجا با ده نوع نان اروپایی آشنا می‌شویم.

خودشناسی

روشی برای تغییر دیدگاه دیگران

از ارزش‌ها و باورهای خود به‌عنوان یک سلاح استفاده نکنید بلکه آن‌ها را به‌عنوان یک هدیه ارائه دهید.

آب اشامیدنی

داستان تکامل نوع انسان و ارتباطش با نیاز شدید انسان به نوشیدن آب

ما بیش از بسیاری از پستانداران دیگر به آب وابسته هستیم و مجموعه ای از استراتژی های هوشمندانه برای به دست آوردن آن ایجاد کرده ایم.

Pin It on Pinterest

بازخورد
بازخورد
چطور به این سایت امتیاز می دهید؟
آیا دیدگاه اضافه ای دارید؟
بعدی
در صورت تمایل برای پیگیری از سمت ما، ایمیل خود را وارد کنید
برگشت
ارسال
از ارسال نظر شما سپاس گذاریم.

Spelling error report

The following text will be sent to our editors: