صفحه نخست < مجله ها < Film Comment Magazine < مصاحبه با تسای مینگ لیانگ (Tsai Ming-liang): بررسی فیلم “روزها” (Days)

مصاحبه با تسای مینگ لیانگ (Tsai Ming-liang): بررسی فیلم “روزها” (Days)

9 آبان 1400 | Film Comment Magazine, فرهنگ و هنر, مصاحبه

© برگرفته از مجله Film Comment Magazine، نویسنده Devika Girish، منتشر شده در 16 آگوست 2021
میزان پیچیدگی مطلب: سخت
زمان تخمینی مطالعه: 10 دقیقه
تسای مینگ لیانگ

بخشی از متن

بالا رفتن سنم باعث شد نگرشم نسبت به چیزهایی که در زندگی می‌بینم تغییر کند، همچنین حالا که پیرتر شده‌ام درکی که از تنهایی داشتم عوض شده است. اشتیاقی که نسبت به عشق داشتم با بالا رفتن سنم تغییر کرده است و حالا دیگر اثر چندانی از آن اشتیاق باقی نمانده. حالا از این می‌ترسم که با بالا رفتن سنم توانایی عاشق شدن را از دست بدهم.

لطفا در انتهای صفحه به این مقاله امتیاز دهید.

مقدمه

از زمانی که بیش از یک سال پیش فیلم «روزها» را تماشا کردم آن را مانند یک درد همراه خود حمل کردم، خاطره‌ای که آن را درونم احساس می‌کردم و در عین دردناک بودن شیرین هم بود.
فیلم جدید تسای مینگ لیانگ آخرین فیلمی بود که قبل از همه‌گیری کرونا در یک سینمای پرجمعیت تماشا کردم، اما دلیل اینکه فیلم «روزها» با چنین نیرویی بر من تاثیر گذاشت، فقط هیجان گریزناپذیر همراهی فیزیکی با دیگران نبود. این فیلم از مجموعه‌ای از صحنه‌های تقریباً بدون دیالوگ طولانی و جداگانه ساخته شده است که به نوعی جسم شما را نوازش می‌کنند. با بررسی فیلم روزها متوجه می‌شویم که این فیلم توانایی‌های جسمی ما را برای رشد و شکست، درد و اشتیاق آزاد می‌کند که با وجود خود ما تفاوت دارد. 

همکاری تسای مینگ لیانگ​ و لی کانگ شنگ

کدام بوم می‌تواند افکار تسای مینگ لیانگ را بهتر از لی کانگ شنگ (Lee Kang-sheng) برای بیش از 30 سال منعکس کند؟ فیلم‌های سای مثل حلقه‌های تکامل درخت، چهره و بدن لی را در طول زمان حفظ کرده‌اند. افرادی مثل ما که چند دهه است همکاری این دو نفر را دنبال می‌کنیم ممکن است صحنه پنج دقیقه‌ای شروع فیلم «روزها» را از پشت پرده‌ای از اشک تماشا کنیم. 

در بررسی فیلم روزها می‌بینیم در این صحنه لی کنار پنجره نشسته است، چین و چروک‌های پیری روی چهره‌اش نقش بسته‌اند و وقتی باد و باران بیرون پنجره پیچ و تاب می‌خورند صورتش از درد در هم می‌رود. بیماری‌ کمر و گردن شخصیتی که لی وقتی حدوداً 20 ساله بود در فیلم «رودخانه» در سال 1997 بازی کرد، حالا در زندگی واقعی به سراغش آمده‌اند. در صحنه‌های طولانی این فیلم، تسای مینگ لیانگ، فرآیند دست و پنجه نرم کردن این بازیگر با بیماری و درمان آن که شامل حمام‌های طولانی، طب سوزنی و استفاده از بریس گردن می‌شود را دنبال میکند.  

این صحنه‌ها با صحنه‌های فرد تازه‌وارد فیلم‌های تسای مینگ لیانگ درآمیخته است. آنونگ هونگوانگسی (Anong Houngheuangsy) کارگر جوان مهاجر اهل لائوتی است که تسای مینگ لیانگ او را خیلی اتفاقی در بانکوک دید. وضعیت فقیرانه زندگی آنونگ _ آپارتمان کثیف و عادت‌های زندگی روزمره او مانند خوابیدن، حمام کردن، خوردن، آشپزی و کار کردن که همه این‌ها را در انزوا انجام می‌داد_ درست به اندازه وضعیت جسمانی لی توجه سای را به خود جلب کرد.

در بررسی فیلم روزها می‌بینیم که این فیلم زمانی به اوج خود می‌رسد که این دو شخصیت به هم نزدیک می‌شوند. آنونگ در اتاق هتل، لی را به صورت اروتیک ماساژ می‌دهد، سای این صحنه را در لحظه و تقریباً بدون هیچ کاتی فیلم‌برداری کرده است. آن‌ها به صورت کاملاً ناشناس با هم ارتباط دارند و هیچ احساس و درک روانی بین آن‌ها وجود ندارد، اما این رابطه از طریق لذت‌های ساده و تماس انسانی ارتعاش پیدا می‌کند. فیلم روزها به معنای واقعی کلمه «سطحی» است. فیلمی که در رابطه با کیفیت سطوح و زنده بودن پوست است. 

مصاحبه با تسای مینگ لیانگ

بعد از فیلم «سگ‌های ولگرد» که در سال 2013 پخش شد سای از دنیای سینما خداحافظی کرده بود اما به نظر می‌رسد فیلم «روزها» نشان‌دهنده مسیر جدیدی برای این نویسنده است زیرا موضوع فناپذیری انگیزه جدید به او داده است. در ماه جولای من با نویسنده تایوانی در مورد بزرگنمایی موضوعاتی مانند بدن، زمان، سن، عشق، رابطه جنسی و… صحبت کردم. 

بالا رفتن سن باعث تغییر نگرش من شد

با بررسی فیلم روزها و سایر فیلم‌های شما متوجه شدم موضوع بیشتر فیلم‌هایی که می‌سازید در رابطه با انزوا و تنهایی شهری است، حتی بعضی از آن‌ها در مورد بیماری‌های همه‌گیر یا فاجعه‌های زیست ‌محیطی هستند. تجربه همه‌گیری واقعی چه تاثیری بر روی خلاقیت شما گذاشت؟ آیا این تجربه الهام‌بخش بود؟

تاثیر بیماری کرونا بر روی من این بود که به شدت احساس می‌کردم گیر افتاده‌ام. به چیزهایی مانند سفر به خارج از کشور و بیرون رفتن که قبلا فکر می‌کردم حق من هستند حالا خیلی علاقه دارم. کاش زمانی که فرصت سفر کردن داشتم بیشتر از آن لذت می‌بردم. 

چیزی که علاوه بر شیوع کرونا شخصاً و به صورت فردی بر روی من تاثیر گذاشت، بالا رفتن سن من بود و این چیزی است که با وجود همه‌گیری یا بدون آن هرگز تغییر نمی‌کند. بالا رفتن سنم باعث شد نگرشم نسبت به چیزهایی که در زندگی می‌بینم تغییر کند، همچنین حالا که پیرتر شده‌ام درکی که از تنهایی داشتم عوض شده است. اشتیاقی که نسبت به عشق داشتم با بالا رفتن سنم تغییر کرده است و حالا دیگر اثر چندانی از آن اشتیاق باقی نمانده. حالا از این می‌ترسم که با بالا رفتن سنم توانایی عاشق شدن را از دست بدهم.

تسای مینگ لیانگ - لی شینگ

تغییر نگرش سای به لی کانگ شنگ

قبلاً گفته‌اید همه فیلم‌های شما «تغییر نوع نگاهی است که به لی کانگ شنگ دارم» در فیلم «روزها» چه نوع نگرشی نسبت به او داشتید و این نگاه چه تفاوتی با گذشته دارد؟

در فیلم روزها من بر روی جسم و نمای خارجی لی کانگ شنگ تمرکز کرده بودم. من ناگهان به خاطر فرآیند بالا رفتن سنم متوجه شدم، بدن همیشه در حال تکامل است. من می‌توانم آن تکامل اجتناب‌ناپذیر را در ظاهر لی ببینم و همین امر باعث شد به خودم هم به عنوان بخشی از فرآیند پیر شدن نگاه کنم زیرا فاصله سنی ما 10 سال است.

مقاله مرتبط پیشنهادی برای مطالعه: مصاحبه با آل پاچینو در سالگرد ۵۰ سالگی “پدرخوانده”

 

vanityfair logo

 او برای من تقریباً شبیه به آینه است. هر چه بیشتر به او نگاه می‌کنم شباهت بیشتری به هم پیدا می‌کنیم. فکر می‌کنم این کمی با نوع نگاهی که در گذشته نسبت به او داشتم فرق می‌کند. من به نحوه زندگی و رشد کردن او به عنوان یک انسان و تجربیات او در زندگی خودش نگاه کردم. حالا بر روی نمای بیرونی او تمرکز کرده‌ام و تماشا می‌کنم که چطور شکل می‌گیرد و با گذشت زمان چطور تکامل پیدا می‌کند. 

ساخت فیلم از روند واقعی پیر شدن انسان

آن‌طور که من در زمان بررسی فیلم روزها متوجه شدم شما بدون اینکه برنامه داشته باشید یک فیلم بسازید زمانی که لی در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات سلامتی و به دنبال درمان بود از او فیلم گرفتید. قبلاً گفته بودید که فقط قصد داشتید «عکس‌های او را ذخیره کنید». می‌خواهید دقیقاً چه چیزی را با دوربین حفظ کنید؟

ایده «ذخیره کردن عکس‌ها» ناشی از تغییر درک من در مورد معنی کارگردان بودن است. از آنجایی که در بسیاری از کارهایی که اخیرا انجام دادم با موزه‌های هنر کار کردم، این فکر در ذهنم ایجاد شد که روش ساخت یک فیلم مانند نقاشی کشیدن نیست. کشیدن چیزی که از آن انگیزه گرفته‌اید به معنای به کار بردن خلاقیت است. وقتی کار آن نقاشی تمام می‌شود احساس نمی‌کنید که باید حتماً همین الان آن را به دیگران نشان بدهید. 

من در مورد عکاسی هم همین‌طور فکر می‌کنم، شما می‌توانید واقعیت را ثبت کنید. من فقط قصد داشتم اول عکس‌ها را بگیرم و آن‌ها را ذخیره کنم. سپس درباره کاری که قرار بود با آن‌ها انجام دهم فکر می‌کردم. همچنین با موزه‌های هنری روی فیلم‌های غیر روایی زیادی کار کردم. 

در این مدت به خاطر بیماری لی کانگ شنگ مجبور شدم او را با دقت زیر نظر بگیرم. گاهی اوقات تماشای او سخت بود اما احساس می‌کردم مجبور هستم شرایط جسمی، پیشرفت بیماری و فرآیند درمان را هم ثبت کنم. من قبلا یک فیلم روایی با موضوعی مشابه ساخته بودم (رودخانه) و دیگر دلیلی برای ساخت فیلمی مشابه نداشتم. در حال حاضر من می‌خواهم از وضعیت واقعی بدن _ زوال، فرآیند واقعی پیشرفت چیزی که باعث بیماری می‌شود و بهبود آن_ عکس بگیرم و آن تصاویر را برای بعداً نگه دارم. 

فیلم روزها - تسای مینگ لیانگ

سینما اسلحه ای برای مقابله با پیری

در زمان بررسی فیلم روزها در مورد این سوال کنجکاو بودم: آیا از سینما به عنوان راهی برای مقابله با روند پیری یا زوال و به عنوان سلاحی علیه فناپذیری استفاده می‌کنید؟ 

خب، مبارزه با پیر شدن سخت است. (می‌خندد) وقتی به فیلم‌های زیادی که قبلاً ساخته‌ام نگاه می‌کنم به نظر می‌رسد آن زمان سرشار از انرژی بوده‌ام. من به شدت جوان و به شدت با انگیزه بودم. وقتی پا به سن گذاشتم متوجه شدم دیگر دوست ندارم خودم را با روش‌های پیچیده و جزئیاتی که قبلاً برای ساخت فیلم به کار می‌بردم به زحمت بیندازم. 

 تسای مینگ لیانگ من فقط حالا دیگر نمی‌خواهم این کار را انجام دهم. بنابراین حالا به سمت چیزهایی جذب می‌شوم که از نظر ساختار و روایت سبک‌تر هستند. فقط می‌خواهم فیلم‌هایی بسازم که خیلی پیچیده نباشند. 

بررسی فیلم روزها: برخوردهای تصادفی با بازیگران فیلم

خب فیلم «روزها» هم به خاطر مینیمالیسم و سبُکی زیاد آن تبدیل به اثر باشکوهی شده است پس به نظرم رویکرد شما به خوبی جواب داده است. قصد داشتم در مورد انتخاب بازیگر آنونگ از شما بپرسم. وقتی مشغول بررسی فیلم روزها بودم جایی خواندم اولین بار او را در خیابان‌های تایلند ملاقات کردید، درست مانند اولین دیدارتان با لی کانگ شنگ که فقط با او برخورد کردید. چه چیزی با دیدن آنونگ بلافاصله روی شما تاثیر گذاشت که تصمیم گرفتید این رابطه را گسترش دهید؟ 

این موضوع با نحوه نگرشی که حالا در مورد فیلم‌سازی دارم ارتباط زیادی دارد. همانطور که گفتم این نگرش با بالا رفتن سنم تغییر کرد.در طول دوره‌ای که درک من نسبت به فیلم‌سازی تغییر می‌کرد ملاقات با آنونگ یک انگیزه و منبع الهام دیگر برای من ایجاد کرد. زمانی که لی را دیدم یک فیلم در ذهنم داشتم و فکر می‌کردم او برای به تصویر کشیدن این نقش عالی می‌شود.
 اما در مورد آنونگ قضیه کاملاً فرق داشت. من هیچ برنامه‌ای نداشتم. من با او ملاقات کردم و بعد از آن ما ارتباط خود را از طریق تماس تصویری ادامه دادیم، به این شکل من زندگی روزمره و روش انجام کارهای او را تماشا کردم. او یک کارگر مهاجر لائوتی در تایلند است. 

اکثر اوقات وقتی از طریق تماس ویدیویی با هم صحبت می‌کردیم او از سر کار به اتاق اجاره‌ای خود برگشته بود و کارهای معمولش را انجام می‌داد. من به خاطر واقعی بودن آن و شرایط زندگی کارگران مهاجر در تایلند تحت تأثیر قرار گرفتم و می‌خواستم آن را به تصویر بکشم. من مجبور بودم همراه یک فیلم‌بردار به تایلند سفر کنم و این اولین دفعه‌ای بود که از زندگی روزمره آنونگ فیلم‌برداری کردیم. از آن زمان فرآیند ذخیره تصاویری که تحت تأثیر آن‌ها قرار می‌گرفتم شروع شد.
از نظر من معرفی لی کانگ شنگ در فیلم‌هایم مانند یک فرآیند ساخت و ساز است، ساخت ساختمانی که او یکی از عناصر اصلی آن بود. اما در مورد آنونگ این تقریباً یک طرح است. هیچ محصول نهایی در ذهنم نبود و فقط می‌خواستم طرح او را بکشم و در این مورد از تصاویر سینمایی به عنوان ابزار طراحی خودم استفاده کردم. به خاطر همین هم این بیشتر واقعی به نظر می‌رسید و همین واقعیت این انگیزه را برای من ایجاد کرد که به شکل متفاوتی به فیلم‌سازی فکر کنم.

موضوع کارگران مهاجر

چه چیزی در مورد ماهیت کار غیررسمی یا کار مهاجرتی وجود داشت که توجه شما را جلب کرد؟ در زمان بررسی فیلم روزها متوجه شدم این تقریباً در تمام فیلم‌های شما دیده می‌شود و بسیاری از شخصیت‌های شما کارگرهای غیر رسمی هستند یا شرایط کاری نامطلوبی دارند.

زمانی که در سال 2005 برای فیلم‌برداری «نمی‌خواهم تنها بخوابم» به مالزی برگشتم بلافاصله جذب کارگران مهاجر در کوالالامپور شدم. همه جا دنبال آن‌ها می‌رفتم. حتی دیدم افسران پلیس به زور از آن‌ها پول می‌گیرند. این موضوعی است که خیلی به آن علاقه دارم و به عنوان فردی که در مالزی متولد شده و در حال حاضر در تایوان زندگی می‌کند با آن ارتباط برقرار می‌کنم.

من خودم را یک کارگر مهاجر می‌بینم حتی با وجود اینکه شرایطم به اندازه افراد محروم بحرانی نیست. اما از نظر مهاجرت فرهنگی و ملی به هم شباهت داریم. شما برای امرار معاش از یک قفس به قفس دیگر و از یک کشور به کشور دیگر می‌روید. به همین دلیل است که من نسبت به افراد محروم مانند آنونگ احساس نزدیکی دارم و به سمت آن‌ها جذب می‌شوم.

من این ایده را که ما بخشی از یک دیاسپورا (diaspora) یا جامعه‌ای دور از وطن هستیم خوب درک می‌کنم.

بررسی فیلم روزها: مقایسه جوانی و پیری

چه چیزی باعث شد فکر کنید داستان زندگی آنونگ به عنوان یک کارگر مهاجر تجربه پیر شدن و درد لی کانگ شنگ را تکمیل می‌کند؟ 

هر دو آن‌ها احساس می‌کردند زندانی یا گرفتار شده‌اند. لی کانگ شنگ گرفتار وضعیت جسمی و بیماری خود شده بود و این چیزی بود که هیچ کنترلی روی آن نداشت. درحالی‌که آنونگ به عنوان یک کارگر مهاجر توسط شهری که در آن سکونت داشت، وضعیت دشوار زندگی و شرایط اقتصادی و اجتماعی گرفتار شده بود. این نه تنها یک وجه اشتراک بین این دو نفر است، بلکه من از طریق فرافکنی خود را هم درون آن‌ها می‌بینم.

مقاله مرتبط پیشنهادی برای مطالعه: مصاحبه مجله VANITY FAIR با جنیفرلارنس: “بازگشت بعد از یک دوره طولانی”

 

vanityfair


من همیشه به ایده چرخه زندگی _به اینکه چطور وضعیت جسمی از قدرت به سمت ضعف می‌رود _ و کنار هم قرار دادن دو مرحله متفاوت از زندگی برای ارائه یک چیز جدید علاقه داشتم. برای مثال در صحنه زیر دوش در فیلم «رودخانه» من از بازیگر میائو تی‌ین (Miao Tien) که معمولاً در فیلم‌هایی با ژانر اکشن بازی می‌کند استفاده کردم. او هیچ‌وقت بدن خود را نشان نداده بود و تا به حال جلوی دوربین لباس‌هایش را در نیاورده بود. ولی من از او خواستم برای این صحنه لباس‌هایش را دربیاورد و او را کنار لی کانگ شنگ جوان و خوش اندام گذاشتم.

لی شنگ و انونگ

 بنابراین با بررسی فیلم روزها متوجه می‌شوید که با کنار هم قرار دادن این دو  می‌توان مشاهده کرد چطور بدن تغییر شکل می‌دهد و تکامل پیدا می‌کند. این خیلی شبیه به اتفاقی است که در فیلم «روزها» افتاد، وقتی من لی کانگ شنگ را برای ماساژ گرفتن از آنونگ کاملاً برهنه در رختخواب نشان دادم. در حال حاضر لی کانگ شنگ یک فرد مسن با بدنی پیر است و وقتی او را در کنار یک چهره جدید که اندام خیلی مناسبی دارد می‌بینید و با مشاهده اینکه بدن چطور با بالا رفتن سن تغییر و تکامل پیدا می‌کند یک حس خلوص یا آرامش پیدا می‌کنید. 

صحنه‌های طولانی واقعی‌تر هستند

صحنه دیگری که در زمان بررسی فیلم روزها در ذهن من ماند صحنه آغازین فیلم است. همان پنج دقیقه‌ای که لی کانگ شنگ کنار پنجره نشسته و بیرون را تماشا می‌کند. در زمان فیلم‌برداری چنین صحنه‌ای از کجا میدانید چه زمانی باید کات بدهید؟ چطور زمان آن را ارزیابی می‌کنید چون مدت زمان صحنه به آن قدرت می‌دهد؟

من اغلب زمان زیادی برای فیلم‌برداری صحنه‌ها اختصاص می‌دهم. ممکن است از همه آن‌ها در نسخه پایانی فیلم استفاده نشود ولی دوست دارم این کار را انجام دهم چون می‌توانم تغییرات غیر قابل پیش‌بینی بازیگر یا محیط اطراف را ثبت کنم.
 زمانی که مدت زیادی فیلم‌برداری می‌کنید محیط صوتی هم تغییر می‌کند. وقتی زمان زیادی آن‌ها را بررسی می‌کنید می‌توانید چیزهای بیشتر و واقعی‌تری به دست بیاورید.
 برای مثال روزی که ما صحنه شروع فیلم «روزها» را فیلم‌برداری می‌کردیم طوفان شده بود. همانطور که این صحنه را فیلم‌برداری می‌کردیم باد و باران شروع شد. زمان بررسی فیلم روزها حتما متوجه شده‌اید که در این صحنه می‌توانید شاهد شدت گرفتن و بند آمدن باران در بیرون پنجره باشید.
در مقایسه با لی کانگ شنگ، که بی‌احساس، ثابت و با ظاهری بیمارگونه آنجا نشسته است _منظورم این است که او آن زمان واقعاً مریض بود و به خاطر دارم که برای او یک لیوان آب آماده کرده بودیم هرچند او به خودش زحمت نداد آب را بنوشد_ احساس کردم این عالی است. 

سخن پایانی

تسای مینگ لیانگ می گوید بعضی از مردم فکر می‌کنند فیلم‌های من زیادی طولانی هستند. اما از نظر من ثبت واقعیت‌ها و کیفیت فرآیند نظارت بر روی اتفاقات غیرمنتظره‌ای که جلوی دوربین می‌افتد ضروری است. این تقریباً مانند آن است که یک نقاشی را در موزه بگذارید ولی در موزه (بازدیدکننده‌ها) بتوانند مدت زمانی که به نقاشی نگاه می‌کنند را کنترل کنند. به عنوان یک کارگردان من تصمیم می‌گیرم (بیننده‌هایم) چقدر به یک صحنه نگاه کنند، مگر اینکه آن‌ها تصمیم بگیرند با من همراهی نکنند و چشم‌هایشان را ببندند. 

امتیاز به محتوای مقاله

امتیاز به محتوای مقاله

یک ستاره ← پنج ستاره

یک ستارهدو ستارهسه ستارهچهار ستارهپنج ستاره

میانگین امتیاز: ۳.۰۰ از ۵

تعداد رای ها: ۲

Loading...
نویسنده مقاله: Devika Girish

نویسنده مقاله: Devika Girish

دویکا گیریش

من خانه های زیادی دارم— در ناگپور، هند بزرگ شدم. در پراویدنس، رود آیلند به بلوغ رسیدم. و در حال حاضر، در شهر نیویورک زندگی می کنم. با این حال، خانه دائمی من جلوی صفحه نمایش است.

اگر در متن این مقاله اشتباه تایپی و یا غلط املایی پیدا کرده اید، لطفا اشتباه را هایلایت کنید و از طریق فشردن Ctrl+Enter به ما اطلاع رسانی کنید.

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چرا ثروتمند نیستید؟

چه عواملی چگونگی ثروتمند شدن افراد را تعیین می‌کند؟ آیا ممکن است شانس، نقشش بزرگتر از آن چیزی باشد که کسی انتظارش را دارد؟ و چگونه می‌توان از این عوامل، هر چه که هستند، برای تبدیل جهان به مکانی بهتر و عادلانه‌تر بهره‌برداری کرد؟

زنی گلی صورتی به اندازه صورتش بغل کرده

با افکارتان تنها بمانید

بیشتر ما به خاطر سبک زندگی مدرن، زمان فراغت خود را صرف دنیای بیرون می‌کنیم، اما آیا بهتر نیست کمی به سراغ درون خود برویم و با افکارمان تنها بمانیم؟

پرینس

بهترین تکنوازی های گیتار در تاریخ

نتایج نظرسنجی نشریه «گیتار پلیر» از خوانندگان نشان می دهد که برترین گیتاریست های تمام دوران؛ دیوید گیلمور، جیمی پیج، جیمی هندریکس، ادی ون هیلن و برایان مِی هستند. با معرفی 20 تکنوازی برتر تاریخ همراه ما باشید.

سیمپسون ها

مصاحبه با جان سوارتزولدر نویسنده مجموعه سیمپسون ها

اولین مصاحبه طولانی با یکی از معتبرترین نویسندگان طنز نویس تمام دوران‌ها.

انواع سبکهای ارتباطی

آشنایی با انواع سبک‌های ارتباطی در روابط

بسیاری از مشکلاتی که ما در روابط خود داریم به خاطر داشتن سبک ارتباطی متفاوت با شریک زندگی‌مان است؛ آشنایی با سبک‌های ارتباطی می‌تواند باعث رفتار آگاهانه‌تر و در نتیجه بهبود روابط ما شود.

امواج فراصوت

چگونه امواج فراصوت می‌توانند بافت استخوانی را درمان کنند؟

تحقیقات جدیدی درباره امواج صوتی صورت گرفته که نتایج شگفت انگیزی از اثرات این امواج در بازسازی استخوان را نشان می دهد.

آیا برای تکان دادن خودتان آماده هستید؟

آلبوم جدید بیانسه، اشتهای مردم را برای رقصیدن و توانایی او را برای انطباق با زمانه، آزمایش خواهد کرد.

داستان نان

معرفی 10 نوع نان اروپایی و داستان های جذابشان

نان از جمله مواد غذایی است که از زمان‌های قدیم مورد استفاده قرار می‌گیرد و جزو جدایی ناپذیر همه خانه‌ها است. در اینجا با ده نوع نان اروپایی آشنا می‌شویم.

خودشناسی

روشی برای تغییر دیدگاه دیگران

از ارزش‌ها و باورهای خود به‌عنوان یک سلاح استفاده نکنید بلکه آن‌ها را به‌عنوان یک هدیه ارائه دهید.

آب اشامیدنی

داستان تکامل نوع انسان و ارتباطش با نیاز شدید انسان به نوشیدن آب

ما بیش از بسیاری از پستانداران دیگر به آب وابسته هستیم و مجموعه ای از استراتژی های هوشمندانه برای به دست آوردن آن ایجاد کرده ایم.

Pin It on Pinterest

بازخورد
بازخورد
چطور به این سایت امتیاز می دهید؟
آیا دیدگاه اضافه ای دارید؟
بعدی
در صورت تمایل برای پیگیری از سمت ما، ایمیل خود را وارد کنید
برگشت
ارسال
از ارسال نظر شما سپاس گذاریم.

Spelling error report

The following text will be sent to our editors: