مصاحبه با بازیگر جنیفر لارنس
در نگاه اول به نظر میرسد که بازیگر جنیفر لارنس یا زیادی رسمی است یا از سر صحنه یک فیلم ترسناک آمده است. او روی یک صندلی گهوارهای حصیری نشسته است و به آرامی به عقب و جلو تاب میخورد. دیوارهای اتاق خالی، بیرنگ و عاری از هر نوع تزئیناتی هستند، بجز سایه آزاردهنده نردبان که روی شانه راستش افتاده است. موهایش بلند و خیس هستند، کامپیوترش را روی چند جعبه گذاشته و در این صبح ماه سپتامبر آن را زاویه داده تا تصویر تماس تصویری Zoom محدود شود، به شکلی که شکم برآمدهاش (به خاطر بارداری) مشخص نباشد. خراشی روی در پشت سر او وجود دارد، گربه او فرانک یا همان فردریک احمق نیست، نمیخواهد بخشی از این مصاحبه باشد و سعی میکند از کادر خارج شود.
به جنیفر میگویم اگر میخواهد نجاتش بدهم کافی است دو بار پلک بزند و او میخندد. او و همسرش کوک مارونی (Cooke Maroney) که مدیر یک گالری هنری است، دو سال است با هم ازدواج کردهاند و تا زمانی که خانهشان در منهتن در حال بازسازی است در یک خانه اجارهای زندگی می کنند. به نظر میرسد سادگی بیش از حد اتاق به خاطر جلوگیری از هر گونه کنجکاوی بیمورد باشد. تمایل جنیفر لارنس برای حفظ حریم خصوصی آنقدر مصرانه است که اخیراً سگ محبوبش پیپی را برای این که پاپاراتزیها مزاحم پیادهروی روزانه آنها در پارک مرکزی نیویورک شده بودند، رها کرده است و حالا پیپی میتواند بدون دردسر در مزرعه والدین لارنس در کنتاکی به دنبال سنجابها بدود و جنیفر هم در مورد زندگی با 15 گربه خیال پردازی کند.
فیلم جدید جنیفر لارنس
او در آغاز صحبتمان میگوید: «من خیلی عصبی هستم. خیلی وقت است که با دنیا حرف نزدهام و حالا با تمام این اکسسوریهای جدیدی که به زندگیام اضافه کردهام، اگر بخواهم برگردم…» او دستهایش را روی ژاکت خاکستری گشادش میکشد. «من به خاطر شما، به خاطر خودم و به خاطر خوانندهها عصبی هستم!»
لارنس بعد از اینکه مدت زیادی از عموم مردم فاصله گرفته بود با فیلم «به بالا نگاه نکن» آدام مککی (Adam McKay) که یک کمدی در مورد پایان جهان است دوباره روی پرده نمایش برمیگردد. او در این فیلم همراه با لئوناردو دی کاپریو (Leonardo DiCaprio) نقش دانشمندانی را بازی میکنند که بر سر یک جامعه قطبی شده فریاد میزنند که خطر برخورد یک ستاره دنباله دار با زمین را جدی بگیرند. این اولین فیلم کمدی جنیفر لارنس است و زمان سنجی او برای اینکه دوباره به کانون توجه مردم برگردد آن هم زمانی که اولین فرزندش را باردار است خودش تقریباً یک ماجرای کمدی است.
در اوایل سال 2018 لارنس یکی از پردرآمدترین بازیگران جهان بود (برنده جایزه اسکاری که موقع بالا رفتن از پلهها برای دریافت جایزه افتاد، باعث شد جنیفر چهره عمومی خود را بهعنوان ستاره سینمایی که بیشتر دوست دارید با او آبجو بنوشید تثبیت کرد) اما مثل اینکه دیگر آن دوران تمام شده بود چون چهار فیلم آخرش (مسافران، مادر!، گنجشک سرخ و دوازدهمین فیلم مردان ایکس به نام ققنوس تاریک) از نظر واکنشهای منتقدان یا باکس آفیس ناامیدکننده بودند.
دلیل رکود فیلمهای جنیفر لارنس
او میگوید: «من آن کیفیتی که باید داشته باشم را به نمایش نمیگذارم.» شنیدن این حرف از زبان کسی که این همه استعداد دارد ناراحت کننده است. «فکر میکردم همه از من خسته شدهاند، خودم هم از خودم خسته شده بودم. این قضیه به جایی رسیده بود که دیگر نمیتوانستم هیچ کاری را درست انجام بدهم، اگر بر روی فرش قرمز راه میرفتم مردم میگفتند «چرا ندوید؟»… فکر میکنم بیشتر عمرم برای مردم خوشایند بودم، کار کردن باعث میشد احساس کنم هیچکس نمیتواند از دستم ناراحت شود، اینطور بود که میگفتم: «اکی، من می گویم بله، این کار را انجام میدهیم، پس کسی ناراحت نمیشود.» ولی بعد به جایی رسیدم که متوجه شدم مردم فقط به خاطر اینکه وجود دارم از من راضی نمیشوند، همین باعث شد دیگر به اینکه کار کردن یا شغل میتواند مانند نوعی آرامش برای روح باشد را فراموش کنم.»
جاستین پولسکی (Justine Polsky) شریک تولیدی و بهترین دوست 13 ساله جنیفر لارنس میگوید: «پروتکل ستاره شدن از کشتن روح خلاق او شروع کرد و به نابود کردن جذابیتش رسید. به همین خاطر هم او ناپدید شد، احتمالاً این تنها راه آبرومندانهای بود که میتوانست از استعداد و سلامت عقلش محافظت کند.»
عکاس: LACHLAN BAILEY، منبع: vanityfair
جنیفر لارنس در جوانی
اولین بار لارنس را زمانی که بیست سالش بود دیدم که بهتازگی در فیلم «Hunger Games» در نقش کتنیس اِوردین (Katniss Everdeen) بازی کرده بود. زمانی که در سانتا مونیکا در حال یادگیری تیراندازی بود به من گفت امیدوار است یک روز با “آدام مککی” کار کند چون عاشق کمدیهای مدلِ “ویل فرل” (Will Ferrell) او بود. آنقدر کارهای او را دوست داشت که در 19 سالگی و قبل از اینکه برای اولین بار نامزد جایزه اسکار شود درخواست کرد یک ملاقات در دفتر شرکت Funny or Die با مککی داشته باشد و با یادداشتهایی در مورد فیلمهای او به دیدنش رفت. مککی میگوید: «با من تماس گرفتند و گفتند بازیگرِ فوقالعاده فیلمِ زمستان استخوان سوز ((Winter’s Bone میخواهد من را ببیند، او آمد و فقط برای یک ساعت در مورد فیلم برادران ناتنی (Step Brothers) حرف زدیم. من با خودم میگفتم، از جنیفر خوشم آمده، هر دوی ما شبیه احمق ها هستیم.»
همان سالها، جنیفر لارنس این را هم به من گفته بود که دوست دارد مادر بشود. اولین بار بهعنوان یک بازیگر 15 ساله که به دنبال تست بازیگری دادن به لس آنجلس نقل مکان کرده بود، پرستار بچه 9 ماهه یک خانواده شد. وقتی بلیط یک سیتکام (کمدی های سریالی بلند مدت مثل سریال فرندز که تماشاگر واقعی را به محل استودیو می آورند) را رزرو کرده بود به خاطر اینکه قرار بود اولین قدمهای آن دختربچه را از دست بدهد ناراحت بود چون زمانی که آن بچه اولین کلماتش را گفته بود در کنارش حضور داشته بود.
هر فرصتی بهایی دارد. همین حالا هم می توانید پوسته دوم خود انتقادی و خودآگاهی را ببینید که کنترل بازیگر جوان را بهدست گرفتهاند. لارنس آن زمان به من گفت: «نمیخواهم به کسی توهین کنم، نمیخواهم احمق به نظر برسم، نمیخواهم یک فرد نفرت انگیز باشم، گاهی با خودم فکر میکنم «اه به جهنم» اما بعد هر چند وقت یک بار با خودم میگویم: «خدایا من یک بازنده هستم.» فکر میکنید وقتی سی سالم بشود این مشکل حل میشود؟»
جنیفر لارنس قرار است مادر شود
در حال حاضر لارنس 31 ساله است و در فصلی از زندگیاش قرار دارد که دوران قدیم را برای خودش تکرار میکند. او در حال کار با قهرمانهایش است و قرار است مادر شود، گرچه احساساتش در مورد انتظار برای به دنیا آمدن فرزندش (به جز اینکه میگوید خیلی شکرگزار و هیجان زده است) آنقدر مقدس هستند که نمیتواند آنها را با دنیا به اشتراک بگذارد: «اگر در مهمانی شامی شرکت میکردم و یک نفر برای مثال میگفت «خدای من تو قرار است بچه دار شوی» من اینطور جواب میدادم «خدایا نمیتوانم در این مورد صحبت کنم. از من دور شو روانی!» اما همه غرایز وجودم از من میخواهند حریم خصوصی آنها را تا آخر عمر و تا جایی که میتوانم حفظ کنم، نمیخواهم کسی به خاطر حضورشان خوشحال شود. احساس میکنم اگر آنها را وارد کارم نکنم میتوانم از آنها محافظت کنم.»
مقاله مرتبط پیشنهادی برای مطالعه: مصاحبه مجله ESQUIRE با کیانو ریوز: “کیانوریوز رمز و راز جهان را می داند”
تنها چیزی که در مورد دوران دوری جنیفر لارنس مشخص است این است که او میخواست در مورد انتخابها و حرفهایش بیشتر فکر کند و کمتر از قبل برای رضایت مردم زندگی کند، هرچند که از نظر او تمرین خویشتن داری طاقتفرسا است.
وقتی از او میپرسم آیا با شوخی کردن سعی دارد احساس آسیب پذیر بودنش را مخفی کند، او بهانه میآورد که باید به دستشویی برود. او به سمت گوشهای که دستشویی قرار دارد میرود و میگوید: «فقط یک ثانیه طول میکشد، قول میدهم به این سؤال جواب بدهم!» وقتی برمیگردد میخندد و سرش را تکان میدهد. «کاش صدای فیلم را خاموش کرده بودم. من همیشه خودآگاهی زیادی داشتم، با خودم فکر میکردم او (بچه) میتواند این را بشنود؟»
او مطمئن بود قرار است بمیرد
کمی قبل از اینکه جنیفر لارنس از دنیا فاصله بگیرد لحظهای پیش آمد که مطمئن شد قرار است بمیرد. تابستان سال 2017 بود و او در زادگاهش لوئیز ویل، کنتاکی سوار یک هواپیما شخصی به مقصد شهر نیویورک شده بود. («میدانم چون سوار هواپیمای شخصی بودم حقم بوده که بمیرم.») او تازه فیلمبرداری فیلم «مادر!» را تمام کرده بود، «مادر!» فیلم ترسناک دوست پسرش دارن آرونوفسکی (Darren Aronofsky) با موضوع کتاب مقدس که در آن لارنس که شخصیت اصلی است بعد از اینکه گروهی از مردم بچهاش را میخورند زنده در آتش میسوزد. فقط این را بدانید که قبل از اینکه هواپیما از زمین بلند شود هم کلیههای او مشکل داشتند.
وقتی در هوا بودند صدای بلندی به گوش می رسد و فشار هوا درون کابین لاستیک مانند می شود. مسافر دیگر هواپیما یعنی پسر دکتر لوئیزویل (Louisville) که لارنس و دو برادرش را به دنیا آورده بود را صدا زندند که به به کابین خلبان برود. او با چهرهای خاکستری رنگ برگشت و خبر داد که یکی از دو موتور هواپیما از کار افتاده است اما تأکید کرد که هنوز هم میتوانند با یک موتور فرود اضطراری داشته باشند. ناگهان سکوت هواپیما را در برگرفت و لارنس فهمید که قرار است در آتش پخته شوند. او میگوید: «فقط اسکلتم روی صندلی باقی مانده بود.» آنها موتور دوم را هم از دست داده بودند.
حین اینکه هواپیما بهصورت وحشیانهای سقوط میکرد لارنس میتوانست صدای آشفتگی که در کابین خلبان ایجاد شده بود را بشنود. لارنس میگوید: «قرار بود همه بمیریم. من برای خانوادهام پیامهای صوتی فرستادم، مثل اینکه «من زندگی فوقالعادهای داشتم، متاسفم.»
جنیفر لارنس: آنچه تو را نکشد ضعیفترت میکند
جنیفر لارنس میگوید: «فقط احساس گناه میکردم. همه قرار بود خیلی ناراحت بشوند، آه خدایا بدترین بخشش این بود که پیپی روی پایم بود. او موجود کوچکی بود که اصلاً نخواسته بود بخشی از این وقایع باشد.» او باند فرودگاهی را دیده بود که پر از ماشینهای آتش نشانی و آمبولانس بود. «شروع کردم به دعا کردن. به خدایی خاصی که با او بزرگ شده بودم دعا نمیکردم، چون او یک فرد ترسناک و قضاوتگر بود اما فکر کردم که وای خدای من، ممکن است از این جان سالم به در ببریم؟ قرار است در آتش بسوزم، این خیلی دردناک میشود ولی شاید زنده بمانیم.» مکث میکند تا به شوخی خودش بخندد. «لطفاً عیسی مسیح اجازه بده موهایم سالم بمانند. من را در آغوش پرموی خود بپیچ. لطفاً نگذار کچل شوم.»
هواپیما به شدت به باند فرودگاه شهر بوفالو برخورد کرد، به هوا پرتاب شد و دوباره روی زمین خورد. گروههای نجات در جت را شکستند و مسافران و خدمه که همدیگر را بغل کرده بودند و گریه میکردند به سلامت از هواپیما بیرون آمدند. بلافاصله بعد از آن اتفاق لارنس که به لطف یک قرص خیلی قوی و چندین بطری کوچک رام (یک نوع نوشیدنی الکلی) بیهوش شده بود مجبور شد سوار هواپیمای دیگری شود.
این حرف که مردم میگویند چیزی که تو را نکشد قویترت میکند خیلی مزخرف است، او با لبخندی غمگین میگوید: «این اتفاق باعث شد من خیلی ضعیفتر شوم. پرواز وحشتناک است و من باید همیشه این کار را انجام بدهم.»
شکایت علیه جنیفر لارنس
همه چرخههای استرس کامل نمیشوند. در سال 2014 هکرهای iCloud عکسهای خصوصی و برهنه جنیفر لارنس را در سراسر اینترنت پخش کردند و همه افراد سمی که یک کیبورد داشتند به آنها نگاهی انداختند. این کار غیر انسانی بود و چون اینترنت زمین بازی شیطان است این تخلف همچنان ادامه دارد. او میگوید: «هر کسی در هر زمانی از روز و بدون رضایت من میتواند به بدن برهنه من نگاه کند. یک نفر در فرانسه آن عکسها را منتشر کرد. ترومای من برای همیشه باقی میماند.» او این افکار را با پوزخندی از سرش بیرون میکند و میپرسد: «تا حالا دلت خواسته بازیگر بشوی؟»
البته این صنعت برای زنان تیره و تار است. در زمان اوج جنبش #MeToo هاروی واینستین (Harvey Weinstein) دو بار از نام لارنس به نفع خودش استفاده کرد. در جنبش سال 2018 وکلای واینستین برای رد اتهامات مربوط به اخاذی که توسط شش زن علیه او مطرح شده بود بدون هیچ ارتباطی حرف لارنس را که گفته بود: «واینستین فقط با من رفتار خوبی داشت. با به زبان آوردن نام او گوشه لبش را بالا میبرد: «پس چطور ممکن است یک متجاوز باشد، نه؟» در یک شکایت جداگانه، یک بازیگر ناشناس ادعا کرد که وقتی واینستین به او تجاوز جنسی کرد، به طرز رقت انگیزی به دروغ گفته که: «من با جنیفر لارنس خوابیدهام و ببین او به کجا رسید، همین تازگی برنده جایزه اسکار شد.»
لارنس با انزجار از اینکه بهعنوان یک سوراخ دروغین در کمربند مضحک واینستین از او استفاده شده بود دستهایش را بالا میگیرد. «قربانیان هاروی زنانی بودند که فکر میکردند او قرار است کمکشان کند. خوشبختانه زمانی در دوران حرفهایم با هاروی آشنا شدم که قرار بود جایزه اسکار را برنده شوم و در فیلم «بازیهای گرسنگی» بازی میکردم. به همین خاطر هم از چنین شرایطی اجتناب کردم. البته من هم یک زن در دنیای حرفهای هستم پس اینطور نیست که در کل دوره کارم مردان رفتار مناسبی با من داشتهاند. اما بله این یک مثال عالی از زمانی است که سریع رسیدن به قدرت من را نجات داد.»
من زندگی نداشتم
جنیفر لارنس میگوید: «من زندگی نداشتم. با خودم فکر کردم باید یکی پیدا کنم.»
قبل از اینکه لارنس از کارش فاصله بگیرد فکر میکرد محدودیتهایی که برای ورود افراد متفرقه در سر صحنه فیلمها وجود دارد در مقایسه با دنیای خطرناک و غیر قابل پیش بینی واقعی امنیت بیشتری به او می دهد. «به من آنقدر توجه میشد که به شکل عجیبی رفتن سر صحنه به یک راه فرار عالی برای من تبدیل شده بود. همه با تو عادی رفتار میکنند، اینطور نبود که موها و آرایشم را درست کنم و مردم با تعجب بگویند «وای خدای من!». در نهایت مجبور شدم از خودم بپرسم که آیا دلیل اینکه به بازی در فیلم ها جواب مثبت میدهم این است که دوست دارم فردا سر کار بروم؟ یا اینکه آیا این کار را انجام میدهم چون دوست دارم این فیلم را بسازم؟»
وقتی کارش معلق شد سعی کرد خوابیدن را امتحان کند، با دوستانش وقت میگذراند و حلقه افراد اطرافش را بهاندازه زمانی که هنوز معروف نشده بود تنگ کرد. در هیئت مدیره کمپین مردمی که بر ضد فساد سیاسی RepresentUs فعالیت می کرد، عضو شد. با افتخار در این مورد میگوید: «ما چند برد واقعی در زمینه سرزمینهای خفه کننده برادران کوچ داشتیم.»
. عکاس: LACHLAN BAILEY، منبع: vanityfair
بادیگارد جنیفر لارنس
در این زمان زندگی لارنس به حدی ساده شد که باورش نمیشد امکان پذیر باشد. او میگوید: «از زمان پخش Hunger Games من یک بادیگارد یا وسیلهای برای اینکه خیالم راحت باشد همراهم دارم، و این باعث شد وقتی برای مثال وارد رستوران می شوم و همه میگویند «وای خدا!» باعث نگرانیام نمیشود.» میگویم او باعث میشود بادیگارد شبیه به عروسک بچه به نظر برسد. او با خنده میگوید: «خدای من، بله، این خیلی غم انگیز و نفرت انگیز است. به همین خاطر وقتی شروع به قرار گذاشتن با همسرم کردم و او از من درخواست کرد با هم بیرون برویم خیلی خجالت میکشیدم که عروسکم را هم با خودم ببرم. منظورم این است که حتماً این کار برایش خیلی آزاردهنده بود پس او را با خودم نبردم و این کار باعث شد چند دفعه اول خیلی عصبی بشوم و بعد مشخص شد که این کار هیچ مشکلی هم ندارد، متوجه شدم حریم خصوصی بیشتری دارید اگر…» برای نوشیدن جرعهای از لیوانش مکث میکند و در صحبتهایش تجدید نظر میکند. با عوض کردن بحث میگوید: «نمیدانم حرف زدن در این مورد اشکالی دارد یا نه، من همیشه بادیگارد دارم. بیست و چهار ساعته. و یک تفنگ هم همراهم دارم!»
شرکت فیلمسازی لارنس
جنیفر ایجاد چند سازمان را بر حرفه اش ارجحیت داده است. در سال 2018 لارنس و دوست قدیمیاش پولسکی شرکت تولید خودشان را با نام Excellent Cadaver (جسد ممتاز) تاسیس کردند. این نام هولناک مربوط به یک اصطلاح قدیمی مافیایی میشود که در مورد ضربه مافیا به یک فرد برجسته است. لارنس در مورد انتخاب این اسم میگوید دلیلش این بود که کمی طعم آزاردهندهای در دهان به جا میگذارد.
او با خنده میگوید: «این شبیه به شرکت Flower Films درو بریمور (Drew Barrymore) نیست که فیلمهایی مثل «مدفوع الاغ»، «تجاوز به زامبی»، «چربی شتر» و… بسازد.» وقتی از او میپرسم شرکتExcellent Cadaver به ساخت چه نوع فیلم هایی علاقه ندارد میگوید: «جواب دادن به این سؤال سخت است چون اگر صادقانه جواب بدهم از کار بیکار میشوم، منظورم این است که به نظرتان برای زنان سفیدپوست زیادی فیلم نداشتهایم؟» منظور لارنس از این حرف هرچه هم باشد اخیراً شینگل قراردادی با لارنس بسته است که بر اساس آن این بازیگر قرار است نقش مسئول استعدادیابی سو منگرز (Sue Mengers) را بازی کند، این فیلم را کارگردان ایتالیایی پائولو سورنتینو (Paolo Sorrentino) کارگردانی می کند که قبلاً سریال «پاپ جوان» را ساخته است.
اما اولین فیلمی که قرار است توسط شرکت فیلم سازی Excellent Cadaver ساخته شود پروژهای بدون نام در مورد یک سرباز است که نقش اصلی آن را جنیفر لارنس بازی میکند و کارگردانی آن به عهده لیلا نوگباور (Lila Neugebauer) است که قبلاً در تئاتر کار کرده است. لارنس نقش یک سرباز آمریکایی را بازی میکند که دچار آسیب مغزی شده است و بعد از اینکه به خانه برمیگردد زندگی نامشخصی دارد. پولسکی میگوید: «این فیلم یک شخصیت خیلی کوچک و نسبتاً انتزاعی است که یک فیلمساز تازه کار آن را می سازد. این قطعاً برخلاف انتظارات دیگران از بازگشت او بود. اما هیچ بحثی در مورد حضور جنیفر وجود نداشت. چرا که او عمیقاً به این شخصیت و به لیلا باور داشت و سه ماه بعد در نیواورلئان در حال فیلمبرداری بودیم.»
جنیفر لارنس با دیدگاه بهتری برگشته است
چند سال پیش جودی فاستر (Jodie Foster) حرف های خردمندانهای به لارنس گفته بود که هنوز هم آنها را به خاطر دارد: « وقتی پیرتر شدی به عقب نگاه میکنی و یک الگو میبینی. متوجه میشوی چرا در یک زمان مشخص در حال بازی در آن فیلمها بودی.» زمانی که فیلم نوگباور به مرحله تولید رسید لارنس نامزد کرده بود. «فیلمنامه مثل کسی که در حال بهبودی از جراحات پنهان بود با من حرف زد، او وارد دنیایی میشد که سالم تر و بهتر اما ترسناکتر بود. ماندن سخت است. وقتی عادت به رفتن داری این کار ترسناک است.»
تولید این فیلم به خاطر اینکه با مراسم ازدواج لارنس تداخل داشت متوقف شد و به خاطر شیوع کووید تا دو سال ادامه پیدا نکرد. او بهعنوان یک زن متاهل خوشحال برای تمام کردن فیلمبرداری برگشت، یا همانطور که خودش میگوید: «من با دیدگاه بهتری در مورد ماندن برگشتم.» (این فیلم قرار است سال 2022 اکران شود.)
ازدواج جنیفر لارنس
وقتی از جنیفر میپرسم چه چیزی را در مورد ازدواجش دوست دارد مکثی میکند تا چیزهایی را که مایل است به اشتراک بگذارد بررسی کند. او میگوید: «وقتی با او به خواربار فروشی می روم خیلی لذت میبرم. نمیدانم چرا ولی این باعث میشود احساس شادی زیادی پیدا کنم. فکر میکنم شاید به خاطر این باشد که این کار استعارهای از ازدواج است. به این شکل که «خیلی خب ما این لیست را داریم. اینها چیزهایی هستند که نیاز داریم. بیا با هم سعی کنیم این کار را انجام بدهیم.» من همیشه یکی از آن مجلههای آشپزی مثل «غذاهای 15 دقیقهای سالم» برمیدارم و همسرم همیشه با نگاهش به من میگوید «تو از آن استفاده نمیکنی. کی قرار است آن غذا را درست کنی؟» من هم میگویم «چرا استفاده میکنم، سهشنبه درستش میکنم!» همیشه حق با او است و من هیچوقت این کار را انجام نمیدهم.»
لارنس از یک بطری آب سفید که پر از برچسبهای فیلم مورد علاقهاش «Hereditary» است آب میخورد، یکی از این برچسبها تصویر ترسناکی از تونی کولت (Toni Collette) نقش اصلی این فیلم است. لارنس سه هدیهای که همسرش به او داده است را پوشیده است؛ این هدیهها شامل نوار ازدواجش که بر روی یک زنجیر است، یک گردنبند مروارید و یک گردنبند الماس میشوند که مارونی برای تولد 30 سالگیاش به او داد. مارونی آن گردنبند را در یک نسخه از فیلمنامه «Hereditary» گذاشته بود، درست بالای تصویر براق سر بریده یکی از شخصیتهای فیلم که در کنار جاده افتاده و پر از مورچه بود. جنیفر لارنس میگوید: «کارش خیلی دوست داشتنی بود.» واقعاً خدا در و تخته را با هم خوب جور میکند.
جنیفر لارنس و همسرش. منبع: every true news 24
به بالا نگاه نکن
در ابتدای فیلم «به بالا نگاه نکن» لارنس که دکترای نجوم دارد یک ستاره دنباله دار کشف میکند که بهاندازهای بزرگ است که میتواند کل سیاره زمین را از بین ببرد. لارنس نقش کیت را بازی میکند که موهای قرمز با مدل مولت و دو پیرسینگ در بینی دارد و عاشق ژاکتهای کاربردی است، همچنین کیت نمیتواند با سیاستمداران فاسد یا با رسانههای بی احساسی که فقط به آمار بینندههای خود توجه میکنند رفتار خوبی داشته باشد. بعد از اینکه این دو دانشمند سعی میکنند در یک برنامه صبحگاهی محبوب تلویزیون به مردم هشدار بدهند، کیت بلانشت (مجری برنامه) رو به دی کاپریو میگوید: «هر وقت خواستی برگرد منجمِ خوشتیپ» سپس رو به کیت اخم میکند: «اما از دختر جیغجیغو اینجا استقبال نمیکنیم.»
مککی میگوید: «عصبانیت هیچکس زیباتر از جنیفر نیست. منظره از کوره در رفتن او را باید ثبت کرد. به بازی او در «دفترچه امیدبخش» یا هر فیلم دیگری که بازی کرده است فکر کنید.» مککی بعد از دو فیلمی که در مورد مردان سفیدپوست فاسد ساخته بود (رکورد بزرگ و معاون) میخواست فیلمنامهای بر اساس ظرفیت خشم صادقانه لارنس بنویسد.
«میخواستم به یک شخصیت زن قوی که به شکل بامزهای حقیقت را میگوید برسم و آن هم جنیفر لارنس است. منظورم این است که آن شخصیت خودش را از ذهن من بیرون کشید، فقط جنیفر را تصور میکردم و متوجه میشدم اگر او بود در آن موقعیت چه حرفی میزد… او قرار است کسی بشود که طبق قوانین دنیا بازی را انجام نمیدهد. البته به خاطر این کار او را سرزنش میکنند و این ناراحت کننده است اما او هیچوقت درگیر بازی نمیشود.»
شخصیت جنیفر لارنس در فیلم جدیدش
لارنس نقش یک قناری را که از معدن زغال سنگ فاسدی که در آن زندگی میکند متنفر است بازی میکند، درحالیکه دی کاپریو یک شخصیت خوشبین است که هنوز هم میخواهد باور کند که جهان میتواند حرکت موثری انجام بدهد. (در دنیای واقعی نقش آنها برعکس است.) جنیفر لارنس میگوید اخیراً لینکی برای دوستش که در زمینه آب و هوا فعالیت میکند فرستاده است مبنی بر اینکه امکان دارد همجوشی هستهای، گرمایش جهانی را متوقف کند و برای او آرزوی موفقیت کرده است. «او خیلی سریع ناامید شده بود.»
دی کاپریو در مورد لارنس میگوید: «او یکی از با استعدادترین بازیگران حال حاضر است.» و اینطور اضافه میکند: «تماشای توانایی جنیفر در بداهه پردازی و همیشه در لحظه درست حرف زدن فوق العاده بود.» سر صحنه با دی کاپریو در مورد سابقه بازیگریشان در کودکی شوخی میکرد. او میگوید: «برای مثال وقتی او چیزی میخورد من داد میزدم (روی آن اسپری زدهاند!) وقتی بچه بودیم همیشه به ما میگفتند (آن را نخور، روی آن اسپری زدهاند!)» آنها نمیخواستند بازیگران جوان چیزهایی که سر صحنه بودند را بخورند. «فقط وقتی بزرگ میشوی میفهمی روی هیچ چیزی اسپری نمیزنند.»
رابطه جنیفر لارنس و مریل استریپ
در یک ایمیل مریل استریپ تعجبش را نسبت به رویکرد متفاوت این دو در مورد کارشان ابراز کرد.
جنیفر لارنس میگوید فقط یک هدف واقعی در صحنه فیلمها داشت: «مهمترین نگرانی من این بود که مریل استریپ را اذیت نکنم. این بدترین کابوس من بود. به خاطر همین هم تصمیم گرفتم فقط وقتی با من حرف میزد با او صحبت کنم و کمتر از بقیه افراد توی اتاق آزاردهنده باشم.» مککی میگوید لارنس اصلاً به خودش اعتماد نداشت که بتواند این نقش را خوب از آب در بیاورد. «او مدام میگفت (سعی میکنم ساکت باشم، من حرف نمیزنم.) وقتی مریل استریپ آمد جنیفر مثل یک بچه 12 ساله پیش من آمد و پرسید (حالا باید چه بگویم؟ چه کار کنم؟)» اما استریپ خیلی سریع و با نشان دادن فهرست خانههای Zillow با او صمیمی شد. لارنس به شوخی میگوید «حالا میتوانم بگویم او بهترین دوست من است.»
داستان فیلم به بالا نگاه نکن
بیشتر طنز گزنده «به بالا نگاه نکن» ناشی از درک عمیق مککی نسبت به جامعه قطبی شده و مسخره ما است. در فیلم، جناح راستی های افراطی اصرار دارند که مسئله برخوردِ ستاره دنباله دار با زمین ناشی از شایعات اغراق آمیزی است که باعث ایجاد وحشت شدهاند، در نقطه مقابل جناح چپی ها در وضعیتی از غرور و ترس فلج کننده دست و پا میزنند و به سمت سلبریتیها و برنامه هایی مانند برگزاری آخرین کنسرت برای نجات جهان میروند. صحنهای در فیلم وجود دارد که شخصیت جنیفر لارنس به دنبال مکانی امن برای استراحت به خانه والدینش برمی گردد. مادرش میگوید: «من و پدرت از چیزهایی که ستاره دنباله دار با خودش میآورد حمایت میکنیم.» خبر خوب برای شخصیت محاصره شده لارنس این است که با جوان خیابانیِ پانکی می خوابد که تیموتی شالامه (Timothée Chalamet) نقش او را بازی میکند. لارنس میگوید: «اگر نسخه پیر خودم را کنار یک پسر 17 ساله نمیدیدم که 45 کیلو وزنش است و خیس شده است نمیدیدم همه چیز خیلی لذت بخشتر میشد. هیچوقت بیشتر از آن لحظه در زندگیام احساس پیری نکردم.»
جنیفر لارنس و سیاست
لارنس در نوامبر 2020 ویدیویی در رسانههای اجتماعی آپلود کرد که در آن با پیژامه در خیابان بوستون (که در زمان تولید فیلم در آن زندگی میکرد) بالا و پایین میدوید و به خاطر خبر برد جو بایدن از خوشحالی فریاد میزد در حالی که والدین محافظه کارش در کنتاکی، جنیفر را بهعنوان یک جمهوریخواه خداترس تربیت کردهاند.
از او پرسیدم آیا پدر و مادرش او را به خاطر اینکه در هالیوود لیبرال بودن خود را فریاد زده است بخشیدهاند؟. او میگوید: «نمیدانم، واقعا نمیدانم.» آیا جنیفر لارنس خانواده خود را بخشیده است؟ قبل از اینکه صورتش را در هم بکشد و انگشتش را به سمت من بگیرد کمی سکوت میکند: «بله، منظورم این است که… نه، در دوره ریاست جمهوری ترامپ اتفاقات خاصی رخ داد که غیرقابل بخشش است. دیوانه وار بود. مخالفت کردن با چیزهایی که فکر میکردی هیچوقت با آنها مخالف نخواهی بود وحشیانه است، در سال 2021 امکان ندارد در مورد این موضوعات با هم اختلاف نظر داشته باشیم. چیزهایی مثل برتری سفیدپوستها، حمله به کاخ کنگره آمریکا، اینکه نازیها آدمهای بدی بودند. یا شاید هم در مورد علم، نمیدانم.»
خانواده جنیفر لارنس فیلم جدید او را میبینند؟ او کمی فکر میکند و میگوید: «بله، بله»
اگر او در آن بازی نمیکرد هم فیلم را میدیدند؟ او میگوید: «بله» و در ادامه چشمک بزرگی میزند.
اعتبار زنهای حرفهای در سینما
لحظهای که من و لارنس در مورد فیلم «به بالا نگاه نکن» صحبت میکردیم باعث شد عمیقاً تحت تأثیر قرار بگیرم. من اشاره کردم که اسم او در تیتراژ ابتدایی فیلم اول از همه نمایان میشود و حدود نیم ثانیه بعد اسم لئوناردو دیکاپریو روی صفحه میآید. جنیفر لارنس قبل از حرف زدن لبخند رضایت بخشی میزند: «من اولین نفری بودم که سر صحنه رفتم پس…» او از روی رضایت میخندد.
سپس به خاطر دردی که خودم از این نوع شرطی شدن احساس کردهام، این انگیزه تهوعآور که باعث میشود زنان به دنبال تاثیرگذاری بیشتر باشند، می پرسم: «با این موضوع مشکلی ندارید؟»
«با اینکه اولین نفر فیلمبرداری را شروع کردم؟ بله و فکر میکردم (فیلم) باید این موضوع را نشان بدهد. لئو در مورد این موضوع خیلی خوب واکنش نشان داد. فکر میکنم گاهی اوقات ما را لاورن و شرلی (شخصیتهای یک سریال تلویزیونی) صدا میزدند، چون درست مانند آنها یکسان دیده شده بودیم. اما فکر میکنم شاید در یک جاهایی زیاده روی کرده باشم، چون گاهی از خودم میپرسیدم (مثلاً اگر برابر نبود قرار بود چطور باشد؟)»
مسئله ای الهام بخش در مورد یک زن حرفهای وجود دارد، این نوع زنها خودشان را صاحب ارزش می دانند. جنیفر لارنس به ماجرای اسکارلت جوهانسون (Scarlett Johansson) اشاره می کند که به خاطر پول فیلم «بیوه سیاه» از دیزنی شکایت کرد. او میگوید: «به نظر من کارش خیلی شجاعانه بود. اگر دو طرف متوجه نحوه اکران یک فیلم باشند و یکی از آنها با این روند موافق نباشد قضیه غیرمنصفانه میشود. همچنین او در آن زمان داشت تبدیل به یک ملکه میشد، او باردار بود.»
درآمد جنیفر لارنس
پولسکی میگوید «تواضع و شوخ طبعی که لارنس دارد باعث میشود دیگران سریع با او راحت شوند. اما در زمینه حرفهای این کار باعث میشود دیگران استعدادش را دست کم بگیرند. مدیرهای مرد نمیتوانند پیش بینی کنند که یک بازیگر زن بتواند تمام جزئیات یک قرارداد را بررسی کند، تا زمانی که به خاطر کار او خیس عرق میشوند و با خود میگویند این عوضی کارش را بلد است.»
مقاله مرتبط پیشنهادی برای مطالعه: مصاحبه با دمی سینگلتون ستاره فیلم شاه ریچارد
بعد از اولین مصاحبهای که با جنیفر لارنس داشتم متوجه شدم دستمزد او برای این فیلم 25 میلیون دلار بود، درحالیکه دستمزد دیکاپریو 30 میلیون دلار بود. در واقع نسبت درآمد آنها یک دلار به 83 سنت بود. این ارقام با دادههای اداره آمار کار مطابقت دارد که نشان میدهد درآمد سالانه زنانی که بهصورت تمام وقت کار میکنند در سال 2020 حدود 82.3 درصد درآمد مردان بوده است. این شکاف به شکل غم انگیزی برای زنان رنگین پوست در هالیوود و در عرصههای دیگر گستردهتر است.
وقتی بعداً با لارنس صحبت کردم به طنز تلخی اشاره کردم که زمان صحبت از درآمد کمترش نسبت به مردی که کمتر از او فیلمبرداری داشت به کار برده بود. او در حالی که سعی میکند کلماتش را با دقت انتخاب کند میگوید: «بله من هم آن را دیدم. ببینید فیلمهای لئو پرفروش تر از فیلمهای من هستند. من واقعاً از قراردادم راضی و خوشحال هستم. اما از طرف دیگر چیزی که من میبینم (و مطمئنم کسان دیگر هم در فضای کاری با آن مواجه شدهاند) این است که تحقیق در مورد دستمزد خیلی ناراحت کننده است. اگر چیزی را زیر سؤال ببرید که نابرابر به نظر میرسد به شما میگویند ربطی به تفاوت جنسیتی ندارد اما نمیتوانند دلیل واقعی آن را هم بگویند.»
عکاس: LACHLAN BAILEY، منبع: vanityfair
شادیهای کوچک جنیفر
چیزی که اخیراً باعث خوشحالی جنیفر لارنس شده است پاییز نیویورک و باز شدن دوباره شهر است. «اینکه دوباره میتوانیم بدون ترس از ابتلا به بیماری و انتقال آن به اعضای خانواده تاکسی بگیریم خیلی حس خوبی دارد.»
درست کردن نان کدو حلوایی (دیروز پخته بود و برای اینکه وسطش رنگ خوبی داشته باشد آن را به موقع از فر بیرون آورده بود)، دیدن ویدیوهای ورزشی و حیوانات در اپلیکیشن تیک تاک و بازی جنیفر کولیج (Jennifer Coolidge) در سریال «نیلوفر سفید»: «در مورد کسی صحبت میکنم که میداند چطور وظیفه لعنتیاش را انجام بدهد.» و یا دیدن برنامه «Bravo’s Real Housewives» هم باعث خوشحالی او میشوند. او در مورد یکی از ستارههای Of a Potomac میپرسد: «نظرت در مورد اینکه همسر کندیس مدیر برنامههایش شده چیست؟ آه، این اصلا درست نیست.» درِ پشت سرش صدایی میدهد و باعث میشود جنیفر به خنده بیفتد. «چه میشود اگر کوک (همسرش) الان بیاید و بگوید «من میخواهم مدیر برنامهات بشوم»؟»
لارنس میتواند تزی در مورد سمی بودن مسحور کننده جِن شاه (Jen Shah) همسر شهردار سالت لیک سیتی بنویسد. او میگوید: «او مبتلا به قدرتمندترین اختلال شخصیتی است که تا به حال دیدهام. آدمهایی را دیده اید که هیچوقت هیچ مسئولیتی را نمیپذیرند، تا جایی که باعث میشود به آنها حسادت کنید؟ او بی مسئولیت و بیشرم است. چطور جرات میکند؟ من حتی وقتی در تخت خواب دراز میکشم هم نگرانم به احساسات کسی آسیب بزنم، در مورد همه چیز نگرانم. شاید به خاطر همین است که خیلی از دستش عصبانی شدم.»
جنیفر لارنس در مورد این مصاحبه خیلی نگران بود. به خاطر اینکه نمیخواست زیاد در مورد بچه و همسرش و آینده دوست داشتنی که امیدوار هستند با هم در خلوت بسازند صحبت کند. «من خیال داشتم کل مصاحبه را بدون اینکه ویدیویی ضبط کنم انجام بدهم.» در اوایل مصاحبه به او گفتم حالت چهرهاش طوری است انگار یک تفنگ روی سرش نشانه گرفتهاند. او گفت: «خدای من، متاسفم. این تقصیر شما نیست.»
صحنهای در فیلم «به بالا نگاه نکن» وجود دارد که در آن دانشمند وحشت زده، دیکاپریو به یک خبرنگار گیج التماس میکند که نیاز به برقراری تعامل واقعی با یکدیگر را جدی بگیرد. او میگوید: «قرار نیست همیشه باهوش، جذاب یا دوست داشتنی باشیم! گاهی اوقات نیاز داریم بتوانیم حرفهایی را به همدیگر بزنیم و با هم صادقانه گفتگو کنیم.»
برای همین این حرفی است که من به لارنس میزنم: او حق دارد حد و مرزهای خودش را تعیین کند. امیدوارم این مرزها به نفع خودش و خانوادهاش باشند. از همان وقتی او از فرزندش در این مصاحبه حرفی نزد مادری کردن برای او را شروع کرد.
لارنس میخواهد دوباره به دستشویی برود. این دفعه یادش میماند که صدای ویدیو را ببندد. او لبخند میزند، دهانش بصورت کلماتی شکل میگیرد که من نمیتوانم بشنوم و درحالیکه از قاب تصویر خارج میشود انگشت شصتش را به من نشان میدهد.
۰ دیدگاه