آن لحظه ای که کتابی به نام “It’s Called a Breakup Because It’s Broken” را در یک کتابفروشی ورق میزدم را به خوبی به یاد می آورم، اما هرگز آن کتاب را نخواندم.
عنوان کتاب را سالها بعد، پس از آنکه رابطه ام، یک طرفه به پایان رسید به خاطر آوردم. بله من درهم شکسته بودم. مشکل این بود که عملا هنوز رابطه شکل نگرفته بود که جداییای اتفاق افتاده باشد.
آیا ما از شب تا صبح را به تماس تلفنی و ارسال پیام به یکدیگر گذرانده بودیم؟ بله ولی از مرحله صحبت کردن فراتر نرفت. من احساس میکردم که حفرهای در قلبم ایجاد شده است، از سوی دیگر فکر میکردم، این احساس غیر منطقی است. وقتی عملا هیچ اتفاقی نیفتاده، من حق نداشتم احساس آسیب دیدگی از پایان رابطه بکنم. به همین دلیل فکر میکردم که نباید با دوستانم در اینباره حرف بزنم و آنها را نیز ناراحت کنم. میدانستم که آنها چه میگویند: «همین الان بیخیالش شو!» با این وجود احساس واقعا دردناکی داشتم.
سوگواری برای رابطه شکل نگرفته
میدانم که تنها من نیستم که سوگوار یک رابطه شکل نگرفته هستم؛ با این وجود بسیاری از ما تمایل داریم این غم و اندوه را به حداقل برسانیم زیرا دیگران آن را درک نمیکنند. پس از طلاق افراد بسیاری برای تسکین دادن پیش قدم میشوند اما زمانی که یک رابطه ی شکل نگرفته، یک طرفه یا غیر رسمی به پایان میرسد، حمایتهای کمتری وجود دارد، در حالیکه ممکن است از درون ویران شده باشید! این شرایط به قدری رایج است که یک نام برای این پدیده وجود دارد: «disenfranchised grief»
بن اتو روانشناس سوگ در این باره میگوید: «ما با فردی که احساس میکنیم قرار است با او رابطهای داشته باشیم پیوندهای عاطفی محکمی برقرار میکنیم.» او مطالعات خود را صرف طبیعی جلوه دادن تجربه سوگواری و افزایش دانش عمومی در حوزه سوگ کرده است. اتو ادامه میدهد: «این شرایط نوعی از دست دادن است. ما سوگوار امیدهایی هستیم که برای این رابطه داشتیم. سوگوار مسیری هستیم که هرگز طی نکردیم و این واقعا دردناک است.»
disenfranchised grief چیست
چرا این شرایط را ” disenfranchised grief ” مینامند؟ اتو توضیح میدهد: «هنگامیکه اطرافیان فرد سوگوار، حق سوگواری برای او قائل نمیشوند و غم و اندوه او را بیدلیل میدانند، این شرایط ایجاد میشود. مردم اغلب این احساس را در شرایطی مانند: از دست دادن حیوان خانگی، مرگ فردی که با او نزدیک نبودهاند، پایان یک دوستی و بهم خوردن یک رابطه شکل نگرفته تجربه میکنند. غم و اندوه واقعی است، صرف نظر از اینکه اطرافیان شما آن را درک کنند یا خیر.»
اتو میگوید: «هنگامیکه مردم غم و اندوه شما را نمیفهمند، اعتباری برای آن قائل نیستند. آنها تجربهای که از سر میگذرانید را کوچک میشمارند و در واقع نمیخواهند نیاز شما به حمایت را درک کنند.»
تجربیات فردی از مواجهه با رابطه شکل نگرفته
کتی 35ساله همه اینها را بهم مرتبط میداند. پس از اینکه کتی از سوی فرد مورد علاقهاش رد شد، احساس کرد که باید با غم و اندوه این جدایی به تنهایی دست و پنجه نرم کند. او میگوید: «دوستانم معمولا حامی من هستند، اما در این شرایط آنها حمایتی نکردند و گفتند حالا بیایید به مشکلات بقیه فکر کنیم، چون درباره مشکل تو کاری از دست ما برنمیآید.»
لویاندا 19 ساله نیز شرایط مشابهی را تجربه کرده است. او می گوید: «هنگامیکه کراشم (شخصی که به آن علاقه یک طرفه داشتم) دیگر پاسخ پیامهایم را نداد، حالم خیلی بد شد. اما حرف زدن درباره آن واقعا برایم سخت بود. چون هنوز رابطه شکل نگرفته بود و اگر درباره آن حرفی میزدم، همه فکر میکردند که من دیوانهام یا خیلی زود وابسته میشوم. من واقعا نیاز داشتم در مورد آن صحبت کنم. اما هیچکس به خودش زحمت نداد درمورد احساس من سوال کند. هیچکس نمیدانست چه باید بگوید. این باعث شد من احساس وحشتناکی در مورد بازگو کردن آن داشته باشم.»
کورتنی 22 ساله به دلیل فاصله مکانی و زمانی زیاد با فرد مورد نظرش نتوانست رابطه دلخواهش را با او بسازد. او میگوید: «هنگامی که متوجه شدم که این رابطه شکل نمیگیرد، انگار دنیا روی سرم آوار شد.» او ادامه میدهد: «شما غمگین چیزی هستید که فهم آن برای بسیاری از مردم غیر ممکن است. آنها نمیفهمند که میتوان برای امیدهای بربادرفته نیز سوگواری کرد.»
«افرادی که فکر میکردم بهترین دوستانم هستند، میگفتند: شما دو نفر حتی سر قرار هم نرفته اید، برای چه اینقدر ناراحت هستی؟»
اووثو 20ساله احساس تنهایی در مواجهه با این نوع غم و اندوه را بدترین بخش آن توصیف میکند. اووثو میگوید: «من برای ماهها ویران شده بودم.» پس از آنکه برایم روشن شد که رابطه عاشقانهای در کار نیست:« افرادی که فکر میکردم بهترین دوستانم هستند میگفتند: شما دو نفر حتی سر قرار هم نرفتهاید، برای چه اینقدر ناراحت هستی؟» من احساس میکردم که خیلی تنها هستم. زمان و عشقی که برای آن رابطه در نظر داشتم، هنوز وجود داشت و من نیاز داشتم برای از دست دادن آن امیدها سوگواری کنم.»
راه حل چیست؟
پس در این شرایط وقتی کسی غم و اندوه ما را درک نمیکند و حمایتی از سوی دوستان و خانواده وجود ندارد، چه باید کرد؟ اتو پیشنهاداتی برای ما دارد. او میگوید: «هنگامیکه با درد مواجه میشویم، تمایل داریم آن را برای راحتی اطرافیانمان به حداقل برسانیم. غم و اندوه یک واکنش طبیعی به از دست دادن است. هیچ راه درست یا غلط برای ابراز غم و اندوه وجود ندارد. به خودتان اجازه دهید که با از دست دادن مواجه شوید. درد را احساس کنید و فضایی برای غم و اندوه ایجاد کنید.»
اتو پیشنهاد میکند که فرایند سوگواری را با سرعتی متناسب با روحیاتتان پیش ببرید. او میگوید:
اگر اطرافیان شما را در این شرایط حمایت نمیکنند، از یک درمانگر حرفهای در زمینه سوگواری کمک بگیرید. اتو میگوید: «درمانگری را پیدا کنید که مساله سوگواری مرتبط با رابطه شکل نگرفته را به درستی میفهمد و تجربه خود را به شما تحمیل نمیکند. کسی که شما را بیمار جلوه نمیدهد و رویکردی تهاجمی ندارد.»
غم و اندوه ناشی از روابط شکل نگرفته یک اتفاق رایج است. با این حال بسیاری از ما به تنهایی با آن مواجه میشویم و به دنبال حمایت دیگران نمیرویم. اما وقت آن است که خودمان و احساساتمان را بپذیریم. همانطور که اتو میگوید: «افکار، احساسات و تجربیات شما واقعی، معتبر و طبیعی هستند. اجازه دهید آنها بدون هرگونه قضاوت یا سرکوبی سیر طبیعی خود را طی کنند.»
۰ دیدگاه