در این مطلب قصد داریم در مورد تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر صحبت کنیم. محققان با توجه به مطالعات صورت گرفته بر روی DNA جنین نشان میدهند چطور یک بچه میتواند قلب و ذهن یک مادر را به معنای واقعی کلمه شکل دهد.
بهترین دوستم در روز تولد دخترش به من گفت: «احساس میکنم یک قلب جدید در وجودم رشد کرده است.» آن زمان من احساسات اغراقآمیز جدید مادرانه او را جدی نگرفتم. اما بعد از ده سال و به دنیا آوردن سه بچه، زمانی که وارد آسانسور شلوغ بیمارستان مونت سینای (Mount Sinai Hospital) NYU میشدم و به آزمایشگاهی که متخصصان قلب در آنجا مشغول بررسی اسرار قلب مادران بودند میرفتم حرفهای امیلی دوباره به خاطرم آمد.
بهبود نارسایی قلبی بعد از زایمان
هر سال هزاران زن باردار و مادرانی که به تازگی زایمان کردهاند با نوعی نارسایی قلبی تهدیدآمیز به اورژانس مراجعه میکنند. علائم این بیماری شامل متورم شدن رگهای گردن و تنگی نفس است. پمپاژ خون توسط قلب آنها سختتر میشود. علت اصلی این «کاردیومیوپاتی یا نارسایی قلبی بعد از زایمان»(peripartum cardiomyopathy) مشخص نیست اما این میتواند یکی از بیماریهایی باشد که در برخی افراد نتایجی مانند نیاز به پیوند قلب یا فراموشی به وجود بیاورد.
با این حال سرنوشت مادرانی که تازه زایمان کردهاند متفاوت است. قلب حدود 50 درصد این افراد خود به خود بهبود پیدا میکند، این بالاترین میزان بهبودی نارسایی قلبی در تمام گروه ها محسوب میشود. برخی از نارساییهای قلبی در طول دو هفته تقریبا به اندازه روز اول بهبود پیدا میکنند. بافت قلب بزرگسالان به سادگی جمع نمیشود اما احتمال دارد مادرانی که تازه زایمان کردهاند درست مانند سمندرها که دم جدید درمیآورند توانایی رشد مجدد سلولهای قلب را داشته باشند. این یکی از مواردی است که تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر را ثابت میکند.
آزمایشهای مربوط به تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر
در آزمایشگاه بیمارستان مونت سینا یک متخصص قلب به نام هینا چادری (Hina Chaudhry) فکر میکند به علت این پدیده پی برده است.
در آزمایشهای صورت گرفته بر روی موشهای آزمایشگاهی که برای شبیهسازی حمله قلبی تحت جراحی قرار گرفته بودند، دکتر چادری و گروه تحقیقاتی او به نکته حیرتانگیزی پی بردند: سلولهای قلبی که با DNA مادر متفاوت بودند.
این سلولهای اسرارآمیز متعلق به جنین موشها بودند. در طول دوران بارداری سلولهای جنین موش از طریق جفت به بدن مادر منتقل میشدند و از راه رگهای خونی به هم میپیوستند، زمانی که آسیبهای قلبی رخ میدادند این سلولها التهاب را احساس میکردند و قلب زخمی مادر را التیام میدادند. همچنین بعد از برداشتن این سلولها از جفت موش و کاشت مصنوعی آنها در دم موش نر، آزمایشگاه متوجه شد این سلولها در زمان آسیب به قلب موش نر هم منتقل میشدند. این همان تأثیر DNA جنین بر سلامتی مادر است.
چادری در این باره میگوید: «این سلولها مانند موشکهایی که جذب گرما میشوند در قلب جای میگیرند.»
نتیجه آزمایشها بر روی سلولهای جنین
سلولهای بنیادی جنین که در سینههای مادر تکثیر میشوند به لولههایی شبیه به عروق خونی تبدیل میشوند و مهمتر از همه اینکه این سلولها کاملاً شبیه به سلولهای تکامل یافته ماهیچه قلب هستند، یعنی همان سلولهایی که دهها سال است متخصصان قلب سعی دارند در آزمایشگاه بازسازی کنند. به نظر میرسد اندام آسیب دیده مادر از این بافت تازه برای بهبود پیدا کردن استفاده میکند.
احساس میکنم قلب جدیدی در وجودم رشد کرده است.
چادری در صفحه کامپیوتر نزدیک خود فیلمی که تا حد زیادی بزرگنمایی شده است بالا میآورد، فیلم مربوط به سلولهای فراری جنین موش در یک ظرف آزمایشگاه است. حالا که یک پروتئین فلورسنت سبز رنگ به سلولها چسبیده است آنها شبیه به نخود فرنگیهای تازه در ظرفی پر از شیره خاکستری رنگ به نظر میرسند.
او فیلم را پخش میکند و نخودها شروع به تپیدن و تکان خوردن میکنند. میپرسم دقیقا به چه دلیل سلولهای جنین به این صورت در حال چرخش هستند؟
چادری با پوزخندی میگوید: «آنها میتپند.»
باقی ماندن سلولهای جنین در قلب مادر
تأثیر DNA جنین بر سلامتی مادر فقط محدود به قلب نیست. قلب یک مادر شبیه به اتاق نشیمن اوست که پر از ریخت و پاش بچهها است. دانشمندان سلولهای جنین را در شگفت انگیزترین مکان ممکن پیدا کردهاند. بچهها ریه، طحال، کلیه، تیروئید و پوست ما را به استعمار خود درمیآورند. سلولهای آنها در مغز استخوان و سینههای ما جای میگیرند.
در اغلب موارد آنها برای همیشه در بدن ما میمانند. دانشمندان هنگام کالبدشکافی جسدهای زنان پیری که نوزادان آنها اکنون به افراد میانسال تبدیل شدهاند سلولهای سرکش جنین را پیدا کردند. ژن فرزندان غریبهها مدتها بعد از زایمان در بدن مادران جانشین پخش میشود.
این پدید «میکروکایمریسم جنین» (fetal microchimerism) نامیده میشود. «میکرو» به دلیل اینکه اینها اغلب تعدادی سلول جوان هستند، فقط تعداد انگشت شماری از آنها در هر میلیمتر خون زنان باردار وجود دارد و در اواخر عمر مادران تعداد آنها کمتر هم میشود. «کایمرا» هم یک هیولای افسانهای یونانی است که از ترکیب موجودات متفاوتی که آنها را میشناسیم به وجود آمده است.
روی صفحه کامپیوتر به مجسمههای برنزی این موجود عجیب باستانی خیره میشوم. پاهای بز، قلب شیر، بالهای اژدها و نفس آتشینی که از یکی از سه سر آن بیرون میزند. فکر نمیکنم این یک هیولا باشد، بلکه این تصویری از من است که بیشتر صبحها میتوانید ببینید. این یک مادر است. اینها همه نتیجه تأثیر DNA جنین بر سلامتی مادر است.
تحقیق بر روی غریزه مادرانه
تا همین اواخر دانشمندان معدودی به ویژه افراد متخصص در زمینههای پیشرفتهای مانند علوم اعصاب، درباره رخدادهای درونی دو میلیارد مادری که در حال حاضر بر روی کره زمین زندگی میکنند کنجکاو بودند. اگر بخواهید کسی را مقصر بدانید آن تأسیسات علمی قدیمی ماچو است: برخی بر این باورند مقصر چنین غفلتی چارلز داروین است، زیرا او در 8 سالگی مادر خود را گم کرد و احتمالاً تحمل نداشت در مورد ما (مادران) خیلی فکر کند. تازه از سال 2014 که موسسه ملی بهداشت در تحقیقات خود در مورد «وابستگی بیش از حد در حیوانات و سلولهای نر» صحبت کرد و با اضافه کردن مدلهای حیوانات ماده، مادران هم شامل پژوهشهای علمی شدند.
اما دانشمندان بیشتری که بسیاری از آنها زنان جوان بودند برای تحقیق کردن وقت میگذارند و آنها بودند که متوجه شدند مادران آنقدرها هم عادی نیستند. درواقع ممکن است ما جذابتر و پیچیدهتر از چیزی باشیم که بقیه تصور میکنند. به همین دلیل هم تحقیقات چادری خیلی چشمگیر هستند. اگر به اندازه کافی دقت کنید متوجه میشوید مادران معمولاً با سایر انسانها تفاوت دارند.
غریزه مادرانه یک انتخاب نیست!
اولین دفعهای که علم دشوار نهفته در غریزه لطیف مادری توجهم را جلب کرد زمانی بود که از یک مجله آزمایشگاهی معروف در دانشگاه اموری آتلانتا بازدید میکردم. محقق ارشد لری یانگ (Larry Young) در مورد شیمی غیرعادی جوندگان صحبت میکرد که آنها را قادر میسازد با بازیافت یک سیستم بسیار اساسی و قدیمی مربوط به پستانداران پیوندهای مادامالعمری با جفتهای خود ایجاد کنند: این کار با استفاده از مدارهای مادرانه که بعد از به دنیا آمدن بچهها در زنان فعال میشد صورت میگرفت.
با اینکه در آن زمان در انتظار به دنیا آمدن فرزند دومم بودم، باز هم فکر میکردم _یا شاید دلم میخواست باور کنم_ مادر شدن یک شیوه زندگی انتخابی است نه یک وضعیت خطرناک بیولوژیکی. مانند کلاهی که گاهی اوقات آن را برای پوشیدن انتخاب میکردم، حتی با وجود اینکه با ذهنیت کلی و آموزشهای گرانقیمتی که دریافت کرده بودم مغایرت داشت. اما یانگ مادر بودن را به عنوان یک انقلاب ناخواسته و غیرقابل درک در سطح سلولی تعریف میکند که مغز زن را از نو میسازد.
البته علاوه بر تأثیر DNA جنین بر سلامتی مادر، خود فیزیکی ما هم تغییر میکند. ممکن است خالهای ما تیرهتر شوند، صدای ما بمتر شود (درست مانند کاری که کریستین بل در زمان ضبط انیمیشن Frozen انجام داد. او مجبور شد بعد از دوران بارداری خود برگردد و بخشهایی از موسیقی متن فیلم را با صدای دخترانه عادی خود ضبط کند.)، بینی متورم شود، قوسهای بدن صاف شوند و ناخنهای پایمان بیفتند. ممکن است رنگ مویمان تغییر کند یا موها فر شوند. ممکن است چنان باد گلو بزنیم گویی یک بمب هوا بلعیدهایم. احتمال دارد جریان صفرا در کبد ما متوقف شود و باعث شود بدنمان مانند جانوران به خارش بیفتد. همچنین به دلیل بالا رفتن دمای بدن و افزایش خروج کربن دی اکسید از نظر پشهها خوشمزهتر میشویم.
تحقیقات وانگ، حنا چادری، سانگیتا واداکه ماداتیل و چری شرمن با بررسیهای دقیق چادری بر روی بیماران زن شروع شد، اما سلولهایی که چادری در حال حاضر بر روی آنها کار میکند میتوانند در بهبود حال دیگران نیز مؤثر باشند. (دینا لیتوفسکی)
تاثیر زایمان بر جسم و ذهن مادران
و با این وجود همه آشفتگیهای ذکر شده در مقایسه با چیزی که درون ذهن مادران رخ میدهد مسئله بزرگی نیستند. بعضی از تغییرات ممکن است تأثیر خوبی داشته باشند: اخیراً نتیجه یک پژوهش بر روی 14 هزار زن نشان داد زنانی که دارای 3 فرزند یا بیشتر هستند 12 درصد کمتر در معرض خطر ابتلا به زوال عقل قرار دارند. اما حتی با وجود تأثیر DNA جنین بر سلامتی مادر، بسیاری از مشکلات روانی خطرناک و مبهم در زنان باردار ایجاد میشود. به ویژه زمانی که آنها زایمان میکنند و در شرایط مادرانه قرار میگیرند. در اولین ماههای تجربه مادری یک زن 23 برابر بیش از هر زمان دیگری در زندگی خود به دلیل ابتلا به اختلال دوقطبی در بیمارستان بستری میشود.
اینها همه نشانههای جدی است که مشخص میکند آنچه در ذهن ما رخ میدهد دقیقاً به اندازه تغییرات ظاهری ما شدید است. در طی چند ماه کوتاه مغز ما به صورت ناگهانی بازسازی میشود و باعث میشود محرکهای آشنا _ مانند صورت یک غریبه، یا رنگ قرمز، یا بوی یک تیشرت کوچک_ را به شیوههای جدید و عجیبی تفسیر کنیم. ناگهان لبخند یک کودک به اولین و آخرین اولویت ما تبدیل میشود. سیستم قدیمی تمایلات ما دوباره تنظیم شده است.
بزرگترین تغییر در زمان مادر شدن مربوط به ظاهر ما نیست. این به نحوه دیدن ما مرتبط میشود.
آزمایش بر روی موشها
من هم درست مانند بسیاری از مادران دیگر همان لحظهای که به اولین فرزندم چشم دوختم و فاصله گرفتن خودم از کمال را احساس کردم متوجه این موضوع شدم. مژههای پر دخترم، ناخنهای بسیار کوچک انگشتانش. اما محققان چطور میتوانند این تجلی باستانی را در یک آزمایشگاه بازسازی کنند؟
جالب است بدانید وقتی صحبت از موضوع والایی مانند عشق مادری میشود پژوهشها بر روی موشهای آزمایشگاهی اغلب منجر به بهترین نتیجهها میشود. یک موش صحرایی باکره قبل از اولین زایمانش از حضور نوزادان موش مزاحم استقبال نمیکرد. درست مانند خود سابق من، یک شهرنشین بی فرزند که بیش از حد به یک صبحانه میموسای نامحدود علاقه داشت، موش صحرایی هم همیشه خوردن تنقلات را به بازی کردن با بچه موشها ترجیح میداد. دوشیزه موش پرخور ممکن بود حتی با خوشحالی بچه موشها را هم به عنوان میان وعده بخورد.
این تمایلات تقریباً تا پایان بارداری ادامه دارند. اما همانطور که موش برای زایمان آماده میشود اتفاق مهمی درون مادر آینده رخ میدهد. تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر فقط در مورد سلامتی جسمی نیست، یک مادر میتواند وقت گذراندن با فرزند خود را به مصرف کوکائین ترجیح دهد. موش مادر از یک شبکه الکتریکی برای رسیدن به بچه موشها عبور میکند درحالیکه یک موش باکره حتی برای رد شدن از یک ظرف زیبا هم خودش را به خطر نمیاندازد. شما میتوانید او را کور یا کر کنید، او را ببندید، بینی او را از کار بیندازید یا حتی بخشهای مشخصی از مغز او را بسوزانید و دانشمندان تمام این کارها را بر روی موشهای مادر انجام دادند. با این حال اراده موشهای مادر متزلزل نشد.
تفاوت آزمایش بر روی انسان و جوندگان
قطعاً ما نمیتوانیم عادتهای مادرهای انسانها را با از بین بردن یا بیرون انداختن فرزندان آنها از طریق مجرای زباله آزمایشگاه بررسی کنیم. اینها کارهایی است که دانشمندان برای بررسی جوندگان انجام دادهاند. اما روشهای هوشمندانه دیگری برای یافتن میزان نفوذی که کودکان در مادران دارند هم وجود دارد.
برای مثال دانشمندان میدانند چطور زمانی که ما در حال بوییدن عطر سر فرزندان خود هستیم درون جمجمه ما سرک بکشند. در پژوهشی مبتنی بر بو که در سال 2013 انجام گرفت 30 زن یک وسیله اسرارآمیز (زیرپیراهنی پنبهای یک نوزاد) را بوییدند. در همین حال دانشمندان از طریق اسکنر Fmri واکنش مغز این زنان را مشاهده میکردند. مادرانی که تازه زایمان کرده بودند فعالیت قابل توجهی در بخش تالاموس مغز که مسئول تنظیم هوشیاری، خواب و آگاهی در برابر خطر است نشان دادند.
چهره نوزادان هم برای مادران محرکی قوی محسوب میشود. در پژوهشی به نام «اینجا به تو نگاه میکنم بچه» که در سال 2014 صورت گرفت 29 مادری که اولین فرزند خود را به دنیا آورده بودند در برابر 37 زنی که مادر نبودند قرار گرفتند. این افراد تصاویری از سرهای بدون بدن نوزادان و بزرگسالان را در یک پسزمینه سیاه تماشا کردند. با اینکه به نظر میرسید برای هر دو گروه زنان تصاویر بچهها جذابتر از صورت بزرگسالان است، ولی گروه مادران مدت زمان بیشتری برای تماشای تصاویر کودکان صرف کرده بودند.
تاثیرات احساسی نوزاد بر مادر
درست مانند ماجرای تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر که سلولهای جنین قلب مادر را تحت تاثیر قرار میداد، شاید احساسات نوزادان هم تاثیر عمیقی بر روی مادران میگذارد. مردمک چشمان ما هنگام دیدن کودکان مضطرب گشادتر میشود و دیرتر نگاه خود را از آنها میگیریم. پوست سر ما علائم الکتریکی متفاوتی در زمان شنیدن صدای جیغ نوزادان ثبت میکند.
دانشمندان ژاپنی با استفاده از روشی به نام طیفسنجی مادون قرمز میزان تغییر سطح اکسیژن مغز مادران را در زمان تماشای تصاویر احساسی از کودکان اندازهگیری کردند. این تصاویر شامل بچههای خوشحالی بودند که با اسباببازیهای جذاب بازی میکردند، یا کودکان خشمگینی که میگفتند اسباببازی آنها را گرفتهاند و کودکان وحشتزدهای که یک مرد غریبه به آنها نگاه میکرد. در بخشی از سمت راست قشر پیش پیشانی مادران فعالیتهایی ثبت شده بود که در زنانی که فرزندی نداشتند مشاهده نمیشد.
ژنهای مادر: درون علم جدید غریزه مادرانه باستانی ما
کتاب ژنهای مادر علم دشواری که پشت لطیفترین انگیزههای مادری ما وجود دارد را نشان میدهد و به پرسشهایی از قبیل اینکه آیا مغز مادرانی که تازه زایمان کردهاند واقعا به حالت عادی برمیگردد؟ چرا سرنوشت مادران این است که از مادر خود تقلید کنند (یا نه) و چگونه خشم مادرانه میتواند زنان را به ترسناکترین موجودات جهان تبدیل کند.
در ادامه در مورد تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر و سایر موارد اینچنینی بیشتر صحبت خواهیم کرد.
یک میکروسکوپ دیجیتالی در NYU وجود دارد که قادر است فعالیت یک سلول مغزی را اندازهگیری کند و به محققان در از بین بردن تاثیر هورمونهای مختلف کمک میکند. (دینا لیتوفسکی)
یک فریزر آزمایشگاهی در مونت سینای وجود دارد که جفتهای نوزادان placentas را در آن نگهداری میکنند. ازآنجاییکه جفتها اغلب بعد از تولد نوزاد دفع میشوند چادری آنها را «منابع تقریباً نامحدودی» از سلولهای بالقوه ناجی مینامد. (دینا لیتوفسکی)
حساسشدگی Sensitization
همه اینها نشانه چیزی است که مادران کارآزموده همین حالا هم آن را میدانند. مادر بودن به سادگی بوییدن عطر بچهها و نوازش کردن زیر دماغ آنها نیست. طبق معمول درد همراه با لذت میآید.
«حساسشدگی» Sensitization کلمه علمی چیزی است که ما تجربه میکنیم. تقریباً مانند این است که اعصاب ما از بدنمان خارج شده باشد. فکر میکنم به همین دلیل هم مادران به سختی میتوانند فیلمها یا تبلیغات تلویزیونی که در مورد رنج کشیدن کودکان هستند را تماشا کنند. ما این را خیلی عمیق احساس میکنیم.
اندکی ناراحت کننده است که یک فرد خود را به شکل بینظیری با اشکها هماهنگ کند، اما این شاید توضیح دهد که چرا وقتی بچهها در هواپیما فریاد میزنند احساس میکنم کسی مرا زنده میجوشاند، یا مثل یک گوجه فرنگی پوست کنده در حال غلتیدن در پیادهرویی ناهموار هستم. این همان حساسیت مادرانه است.
تاثیرات اکسی توسین Oxytocin در بدن مادران
بسیاری از دانشمندان معتقد هستند یک از دلایل ایجاد پدیده حساسشدگی وجود هورمونی به نام اکسی توسین است که در هیپوتالاموس ساخته میشود. اکسی توسین به معنای «زایمان سریع» است زیرا این هورمون در زمان زایمان وارد جریان خون میشود و انقباضهای رحمی و خروج شیر را تسهیل میکند. مانند تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر، اخیراً دانشمندان فکر میکنند این هورمون بر روی مغز مادران تاثیر میگذارد. این هورمون که گاهی «هورمون عشق» یا «هورمون اعتماد» نامیده میشود با روابط اجتماعی و عاشقانه ارتباط دارد.
محققانی مانند روبرت فرومکه (Robert Froemke) در دانشکده پزشکی گروسمن NYU حدس میزنند تنها تاثیر اکسی توسین آماده کردن بدن زنان برای زایمان نباشد، بلکه به عنوان یک ناقل عصبی تاثیر دو برابری بر روی مغز دارد و ذهن ما را برای پرستش نوزاد آماده میکند. محققان آزمایشگاه فرومکه میخواستند ببینند آیا میتوان از اکسی توسین برای انتقال لحظهای احساس مادرانه به جوندگان استفاده کرد. مجموعه آزمایشهای آنها در سال 2015 منتشر شد و اکنون در دسته آزمایشهای کلاسیک در نظر گرفته میشود.
تحقیقات جونز مارلین
محقق ارشد بیانکا جونز مارلین (Bianca Jones Marlin) از دانشگاه کلمبیا از موشهای باکرهای استفاده کرد که DNA آنها دستکاری شده بود و کدهای اضافی جهت ایجاد واکنشهای حساس به نور به سلولهای مغز ارسال میکرد. در این مورد نور آبی که به جمجمه موش تابیده میشد باعث افزایش ترشح طبیعی اکسیتوسین میشد. مارلین این موشها را که مهندسی ژنتیک شده بودند به اتاق صدای آزمایشگاه برد و کاوشگرهای مغز را برای بررسی نشانههای نورونهای خاص در مغز آنها کاشت. او صدای بچه موشهای مضطرب را پخش کرد اما موش باکره بدون حرکت باقی ماند. مغز آنها بیعلاقه موجهای واکنشی معمولی نشان میداد.
سپس او نور آبی را روشن کرد.
در این حالت مانند ماجرای جالب تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر، اکسی توسین مانند زمان زایمان قشر شنوایی موش را پر کرد. حالا وقتی او صدای بچه موشهای مضطرب را پخش میکرد مغز موش باکره موجهای واکنشی بیشتری نشان میداد. در عرض سه ساعت نشانههای مغز موش باکره با موشهای مادر تطابق پیدا کرد. قرار گرفتن در برابر اکسی توسین به نوعی نورونهای آنها را در برابر صدای گریه حساس کرده بود. مارلین که در اواسط تحقیقاتش مادر شده بود در این باره میگوید: « خیلی شگفتانگیز بود که چنین چیزی در عرض 3 ساعت رخ داد. ما فرآیند زایمان را در یک نورون تکرار کردیم.»
اکسی توسین و ایجاد تعادل در رفتار مادرانه
به نظر میرسد مغز موشهای ماده برای جذب این افزایش اکسی توسین ساخته شده است. محققان فورمکه متوجه شدند در قشر شنوایی موشهای مادهای که آماده جفتگیری هستند (یعنی حدود دو ماهگی) میزان اکسی توسین به شکل قابل توجهی افزایش پیدا میکند. درست است که این گروه آزمایشگاهی بر روی نواحی مرتبط با صدا تمرکز کرده بودند اما ظاهراً گیرندههای اکسی توسین ممکن است هر جای دیگری هم باشند. شاید در نواحی که به حسهای دیگر مرتبط است. به نظر میرسد برخی از بخشهای عصبی برای کنترل هجوم شیمیایی زمان زایمان از پیش ساخته شدهاند.
درست مانند تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر اطلاعات ما در مورد توزیع طبیعی گیرندههای اکسی توسین در مغز انسان محدود است. اما دادههای موجود نشان میدهند اکسی توسین قادر است در رفتار مادرانه تعادل ایجاد کند، فرقی ندارد در حال زایمان باشیم یا برای استنشاق موادی در آزمایشگاه دستمزد گرفته باشیم. در نتایج چند آزمایش نشان داد وقتی زنانی که فرزندی نداشتند بخار اکسی توسین را استنشاق کردند، در مقایسه با زنانی که دارونما استنشاق کرده بودند واکنشهای بیشتری نسبت به تماشای چهره نوزاد و نشانههای مربوط به نوزاد مانند گریه یا خنده آنها نشان دادند.
تجهیزات موجود در آزمایشگاه چادری برای محققان این امکان را فراهم میکند که بدون تخریب سلولهای بنیادی و سلولهای قلبی آنها را از بافت قلب جدا کنند. (دینا لیتوفسکی)
سایر ناقلهای عصبی موثر در غریزه مادرانه
اما قبل از اینکه در مورد اطلاعاتی که تا کنون در مورد «مولکول مادر» – این توصیفی است که یکی از دانشمندان در مورد اکسی توسین به کار برد_ در اختیارتان گذاشتم هیجانزده شوید بهتر است موارد آزمایشی دیگر را هم در نظر بگیرید. آزمایشگاه دیگری هم در NYU وجود دارد که تأثیرات دگرگون کننده مادرانه را بر روی یک ناقل عصبی کاملاً متفاوت بررسی میکند.
دوپامین شیمیایی ایجاد کننده لذت مانند اکسی توسین توسط بدن مادر تولید میشود. سایر آزمایشگاهها هم بر روی تأثیرات رفتاری ماندگار پروژسترون، استروژن و سایر فرآوردهها جانبی جفت تمرکز کردهاند زیرا به نظر میرسد جفت با ترشح ترکیب دقیقی از هورمونها در طول بارداری ذهن مادر را برای سونامی هورمونهایی که در لحظه تولد اوج میگیرد آماده میکند. البته پرولاکتین، هورمون شیردهی و هورمونهای استرسزا نیز در این میان نقش دارند.
دنیل استولنزبرگ (Danielle Stolzenberg) یک عصب پژوه در دانشگاه دیویس کالیفرنیا هشدار میدهد: «هیچ یک از رفتارها توسط یک ناحیه از مغز کنترل نمیشوند.» اما از همان زمانی که دانشمندان منبع برای کنترل رفتار مادرانه یا مرکز اصلی رفتارهای مادر را پیدا کردند اغلب به هیپوتالاموس اشاره میکنند. هیپوتالاموس بخشی است که تا هسته مغز پایین آمده است. استولنزبرگ میگوید: «هیپوتالاموس برای چهار عمل خیلی مهم است. غذا خوردن، احساس کردن، مبارزه کردن و… البته جفتگیری.» و در جلوی هیپوتالاموس ناحیه پیش بینایی داخلی یا Mpoa قرار گرفته است.
اثر mPOA در رفتارهای مادرانه
بر اساس تحقیقاتی که در مورد تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر انجام گرفته است، میدانیم میتوان برای ایجاد رفتارهای مادرانه mPOA را تحریک کرد. از بین بردن این ناحیه از طریق جراحی یا غیرفعال کردن آن باعث از بین رفتن رفتارهای مادرانه در موشها میشود. تا حدی که دیگر موشهای مادر بچه موشهایی را که فریاد میزدند با دهان خود جمع نمیکردند. (در چنین آزمایشهایی دهان حیوانات به خوبی کار میکرد زیرا موش مادر توانایی جمع کردن مکعبهای چارلستون و سایر خوراکیها را داشت. مثل اینکه برای موش مادر دیگر بچهها به اندازه آبنبات شیرین به نظر نمیرسیدند.)
mPOA رشتههای عصبی بلندی مانند لسوس را که به آنها اکسون میگویند به اینجا یا یون پرتاب میکند تا با سایر تودههای مهم مغزی ارتباط برقرار کنند. این ناحیه مهمترین اکسونها را به مرکز پاداش مرتبط با انگیزه متصل میکند. در واقع این دو ناحیه متصل به همدیگر گاهی «مدار مادرانه» نامیده میشوند. این مدار باعث میشود نشانههای ناشی از کودک برای مادر مانند پاداش به نظر برسد.
اما کل شبانگ مادرانه به بسیاری از سیستمهای مربوط به لذت، استرس، حافظه و کلا همه چیزهای دیگر متصل میشود و هرچه این ارتباطات بیشتر شوند به شکل قویتری رشد میکنند.
این آشفتگی زمانی پیچیدهتر میشود که به جای مغز جوندگان مغز انسانها را بررسی کنید. به ویژه با وجود قشرهای بزرگ مغز ما که میتوانند انگیزههای اولیه را نادیده بگیرند. علاوه بر این mPOA بسیار کوچک است و در MRI ها قابل مشاهده نیست و محل قرارگیری آن برای اینکه EEG آن را تشخیص دهد خیلی عمیق است. تا زمانی که ابزارهای ما پیشرفت نکرده باشند نمیتوانیم تاثیر این بخش را در انسانها بررسی کنیم. در حال حاضر دانشمندان هیچ راهی برای تشخیص دلایل و تأثیرات دگردیسی مادرانه در انسانها ندارند، حتی با وجود اینکه میدانند این تغییرات از کجا ناشی میشوند. آنها فقط میدانند مادران موجوداتی ساخته شده از جنس مواد مذاب هستند و تغییراتی مانند تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر واقعا رخ میدهند.
ایجاد غریزه مادرانه با فرزندخواندگی
اما میتوان مادرها را بدون انجام فرآیندهای شیمیایی و زایمان هم ایجاد کرد: فقط کافی است از والدینی که بچههای خود را به فرزندخواندگی گرفتهاند بپرسید. به نظر میرسد در شرایط تجربی مناسب نوزادان درمانده محرکی هستند که میتوانند بدون نیاز به هورمون هم ذهنیت مادرانه را ایجاد کنند. کافی است یک موش باکره را با یک موش مادر و بچههای او در یک قفس قرار دهید. در طول سه تا پنج روز اول هیچ اتفاقی نمیافتد. باید خیلی مراقب باشید که موش تازه وارد کسی را نخورد. اما بعد از حدود یک هفته ارتباط نزدیک با بچه موشها سیستم عمیق موش باکره کم کم بیدار میشود و رفتار آن موش وحشی سابق در اطراف بچه موشها نرم خواهد شد.
در آزمایشگاه فورمکه هشتم نائومی لوپز کارابایو (Naomi López Caraballo) که یکی دیگر از دانش آموزان فارغالتحصیل شده است موش باکرهای را به من نشان میدهد که غریزه مادرانهاش به همین روش بیدار شده است. او با انگشتان پوشیده شده با دستکش لاتکس خود چند بچه موش 8 روزه را که اندازه بادام زمینی هستند ماهرانه درون قفسی قرار میدهد که یک موش ماده باکره در آن قرار دارد. این موش مادر بیولوژیکی بچه موشها نیست ولی یک هفته در کنار آنها بوده است. لوپز کارابایو میگوید: «بیایید ببینیم او آماده پس گرفتن بچه موشها هست یا خیر.»
بچه موشها بلافاصله دهان خود را باز کرده و با صدایی که برای گوش انسان قابل شنیدن نیست گریه میکنند. موش باکره به جای فرار کردن با شجاعت کمی نزدیکتر میرود. (با دیدن سختکوشی قابل تحسین او به خاطر تلههای محکمی که در یکی از قفسههای آشپزخانه گذاشتهام احساس پشیمانی میکنم.) او پنجههای خود را به آرامی روی بدن کوچک و لرزان بچه موشها میکشد و سپس جابهجا میشود و الیاف پنبهای لانهاش را تکان میدهد.
ایجاد حساسشدگی غیرهورمونی
درست مانند تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر که بر روی قلب مادر تاثیر میگذاشت، اینها رفتارهای مادرانه هستند که در اثر تأثیرات جنین بر روی ذهن مادر ایجاد میشوند. گرچه موش باکره در حضور من بچه موشها را پس نگرفت ولی در آزمایشهای قبلی این کار را انجام داده بود. لوپز کارابایو میگوید: «ما نمیدانیم چه تجربیاتی در هم خانه شدن موش باکره با بچه موشها باعث میشود او آنها را پس بگیرد.» اما تمایل موشهای باکره افزایش پیدا میکند و بیمیلی آنها در طول زمان کاهش مییابد. من در مورد یک صفحه فلزی L شکل که به سر موش باکره متصل شده است سؤال میکنم و به نوعی به صورت غیرعلمی به آن «کلاه موش» میگویم.
لوپز کارابایو میگوید: «اوه این برای آزمایشهای واقعیت مجازی است. این صفحه سر او را ثابت نگه میدارد. محققان تلاش میکنند با نشان دادن برخی از ویدیوهای مربوط به فرزند پروری موشها در موش باکره دگردیسی مادرانه ایجاد کنند.»
درواقع حتی اگر غده هیپوفیز موش باکره «مرکز تولید هورمون او» با جراحی برداشته شود هنوز هم امکان ایجاد حساسشدگی مادرانه وجود دارد. نمیتوان انکار کرد که هورمونهای بارداری، تولد و شیردهی باعث ایجاد تغییرات ناگهانی و حیرتانگیز در جوندگان ماده میشوند. اما تجربه مربوط به بچه موشها که در آن موش باکره مانند سیستم مغزی سایر پستانداران ماده عمل کرد نیز یک کاتالیزور قوی برای مراقبتهای مادرانه محسوب میشود.
ایجاد غریزه مادرانه در مردان
برخی از انواع غریزههای مادری به صورت بالقوه جهانی هستند برخلاف تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر که فقط در جنس ماده دیده میشود. با ایجاد مشوقهای مناسب امکان ایجاد مراقبتهای مادرانه در موشهای نر که مانند بسیاری از پستانداران مذکر که در طبیعت با فرزندان خود ارتباط ندارند هم وجود دارد.
جو لنستاین (Joe Lonstein) که در حال تحصیل در دانشگاه ایالت میشیگان است میگوید: «میتوانید موشهای نر را وادار کنید واکنشهای مثبت نسبت به بچه موشها نشان دهند. اما در مقایسه با موشهای ماده این کار خیلی خیلی سختتر است.» اگر قرار باشد از طریق تزریق موشهای نر را کنترل کرد باید دوزهای بسیار بیشتری از هورمونها و در بازههای زمانی طولانیتر تجویز شوند. به همین ترتیب هم غریزه حمایت در موشهای نر را هم میتوان از طریق قرار دادن آنها در کنار بچه موشها تحریک کرد. اما لازم است موش نر و بچه موشها دورههای بیشتری در کنار هم قرار بگیرند و ممکن است این دورهها بیش از یک هفته یا در کل بیش از زمانی باشد که زنان باکره نیاز داشتند.
تفاوت غریزه مادرانه حیوانات با انسانها
در جهان خارج از آزمایشگاه این بذر دفن شده غریزه مادرانه در همه پستانداران معمولاً جوانه نمیزند. تا جایی که دانشمندان میدانند مادههای باکره غریبه به ندرت به بچههای جوندگان دیگر غذا میدهند و این اتفاق فقط توسط جوندگان نری که از یک نوع باشند رخ میدهد، هرچند این هم یک اتفاق نادر است.
در موارد نادر زمانی که پستانداران از بچه حیوان دیگری نگهداری میکنند معمولاً تصادفی رخ داده است _ برای مثال بچههای مادر بعد از طوفان در یک ساحل شلوغ با بچههای حیوان دیگری جابجا میشوند_ یا اینکه ماده ذکر شده از نظر بیولوژیکی مادر است اما توله جوان خود را از دست داده، با این حال از نظر هورمونی هنوز مادر محسوب میشود. پستاندارانی که گروهی زندگی میکنند مانند شیرها ممکن است در حالت عادی با تولههای خواهر یا پسر عموی خود کنار بیایند اما فقط به اعضای خانواده خونی خود کمک میکنند. درست مانند تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر که فقط بر روی مادر خونی جنین تاثیر دارد.
در آزمایشگاه لانگون NYU یک ایستگاه تحقیقاتی به دوربینهایی مجهز شده است که برای بررسی موشهای بالغ هنگام تعامل با بچه موشها از زوایای مختلف تعبیه شدهاند. (دینا لیتوفسکی)
ایجاد وابستگی بدون وجود رابطه خونی
با این حال فرزندخواندگی بخشی از رپراتور انسانهای فوق اجتماعی است. تمایل شدید انسان برای به فرزندی گرفتن بچههای غیر خونی _ باید به داستان موش و کریشنا و شاید خیلی قبلتر از آن برگردیم_ شاید در امپراتوری حیوانات منحصربهفرد باشد. زنان و مردان انسان ذاتاً والد هستند، یعنی ما نسبت به فرزندان یکدیگر نوعی وابستگی اولیه داریم.
نتیجه یک پژوهش نشان میدهد مردان و زنانی که بچهدار میشوند حتی ممکن است گریههای نوزادان غریبه را به شکل عجیبی به عنوان پاداش در نظر بگیرند. محققان با بررسی Fmri متوجه شدند گریه نوزادان باعث ایجاد واکنشهای پی در پی در بخشی از مغز میشوند که به توجه و احساسات مرتبط است. (افرادی که فرزند ندارند هم به نوزادان غریبه واکنش نشان میدادند ولی واکنش قوی آنها در مقابل خنده بچهها بود.)
دگردیسی والدین با مراقبت از کودکان
یک پژوهش بر روی مادرانی که کودکی به فرزندی گرفتهاند نشان داد یک پیوند قوی و مشخص بعد از دو ماه مراقبت از کودک در این زنان ایجاد میشود. در ابتدا افزایش اکسی توسین در زنانی که در این پژوهش شرکت کرده بودند چه در زمان نوازش فرزندان خود و چه در زمان محبت به سایر بچهها به یک اندازه بود. اما بعد از چند ماه این واکنشها به وضوح با بچههایی که به فرزندی گرفته بودند مرتبط شدند. این تغییر با ابزار محبت بیشتر به فرزندخواندههای آنها مطابقت داشت.
اینجا دیگر با پدیده تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر روبرو نیستیم و نمیتوانیم مطمئن باشیم که این وابستگی چطور در والدینی که کودکی را به فرزندی قبول کردهاند ایجاد میشود. چنین آزمایشهایی نشان میدهند افرادی که کودکی را به فرزندخواندگی میگیرند یا از کودکی مراقبت میکنند ممکن است با تجربه چنین احساساتی از نظر شیمیایی تغییر کنند. هر چه مدت زمان مراقبت از یک کودک بیشتر باشد دگردیسی والدین افزایش پیدا میکند.
اهمیت بررسی دگردیسی مادرانه
دلایل کاربردی و حتی روانشناسی زیادی برای بررسی دگردیسی مادرانه وجود دارد. هر روز دهها هزار زن در سراسر جهان برای اولین بار مادر میشوند. ما نه تنها یک نیروی طبیعی، بلکه یک نیروی اقتصادی هم هستیم. با وجود 70 در صد از مادران شاغل که اکثر آنها دارای شغل تمام وقت هستند ما بخش سرسامآوری از بازار کار آمریکا را تشکیل میدهیم، همچنین 40 درصد از ما تنها نانآوران خانواده خود هستند. به نظر میرسد ما در کارهای خود خیلی خوب عمل میکنیم، زیرا گلدمن ساکس قصد دارد شیر مادران تازه زایمان کرده را از طریق حمل و نقل بینالمللی به فرزندان آنها برساند، در این صورت مادران میتوانند به مسافرت کاری بروند. حتی سازمان MI6 هم در تلاش است جاسوسهای مادر استخدام کند جذابیت گلدانهای عسلی ما، بلکه به دلیل توانایی ما برای استفاده از «هوش هیجانی».
جمعبندی
اما من به مزایای بالقوه خود مادران علاقه دارم. در این مطلب با مواردی مانند تاثیر DNA جنین بر سلامتی مادر آشنا شدیم. دانشمندان به شدت در حال تحقیق برای پیدا کردن داروهای جدید و بهتر برای مادران و البته در انتظار روزی هستند که اسکنرهای مغز به اندازهای پیشرفته شوند که بتوانند به اندازه کافهای فشار خون در زمینه زنان و زایمان کاربرد داشته باشند. ازآنجاییکه در حال حاضر مادران به دلیل قرنطینه اجتماعی تحت فشارهای فیزیکی مانند استرس ناشی از فشار مالی قرار دارند، سیاستگذاران باید از تحقیقات جدید برای حمایت بهتر از زنان آسیبپذیر استفاده کنند.
غریزه مادری هم یک امر ثابت است و هم یک امر انعطافپذیر، قوی و شکننده، باستانی و مدرن، جهانی و منحصربهفرد. در زمان مادر شدن ما «ذهنیت خود» را در مورد جهان تغییر نمیدهیم. این ذهن ما است که تغییر میکند.
۰ دیدگاه