صفحه نخست < مجله ها < Other Magazines < الیزابت هاردویک: “استعداد” لازمه‌ی نویسندگی است

الیزابت هاردویک: “استعداد” لازمه‌ی نویسندگی است

8 تیر 1401 | Other Magazines, فرهنگ و هنر

© برگرفته از Literary Hub، نویسنده امیلی تمپل، منتشر شده در جولای 2018
میزان پیچیدگی مطلب: روان
زمان تخمینی مطالعه: 10 دقیقه
elizabethhardwick

بخشی از متن

بسیاری از افراد در زندگی خود هدف خاصی ندارند. شما می‌توانید از طریق نوشتن، یک هدف در زندگی خلق کنید و با قلم خود، تفاوت ایجاد کنید.

لطفا در انتهای صفحه به این مقاله امتیاز دهید.

رمان نویس و مقاله نویس ماهری به نام الیزابت هاردویک (Elizabeth Hardwick)، استعداد را مهم‌ترین بخش نویسندگی می‌داند.

برای این که با نوشته‌های الیزابت هاردویک (Elizabeth Hardwick) آشنا شوید، باید یک نسخه از «شب‌های بی‌خوابی» (Sleepless Nights) یا «مقالات جمع‌آوری‌شده» (Collected Essays) او را بردارید و در مکانی آرام شروع به خواندن آن‌ها کنید. بعد از آن، از هنر و قلم این نویسنده شگفت زده می‌شوید. شاید حتی بخواهید که از مجموعه‌ی کوچکی از نظرات هاردویک در مورد هنر و نویسندگی مطلع شوید اما به دست آوردن چنین دانشی کمی سخت است. این نویسنده عادت نداشت که در مورد طنزهای ادبی بنویسد یا نظرات زیادی درباره کارهایی که هر نویسنده جوان باید انجام دهد، بدهد. اما من برای شما برخی از نوشته‌های او را یافتم و جمع‌آوری کردم. در کل هر چه بیش‌تر نوشته‌های هاردویک را بخوانید، بهتر است.

 

آغاز شب‌های بی‌خواب:

– مصاحبه‌ای در سال 1985 با داریل پینکنی (Darryl Pinckney)، منتشر شده در پاریس ریویو (The Paris Review)

«برای نوشتن یک اثر تخیلی، چیزهای زیادی لازم است، اما فکر می‌کنم که نقطه عطفی در ذهن هر شخص وجود دارد. گاهی اوقات از ته قلبم می‌خواستم تا یک جمله‌ی جالب در ذهنم ظاهر شود و کتابم را با آن جمله شروع کنم‌.

به خاطر این جمله شروع به نوشتن «شب های بی خوابی» کردم: « در این لحظه قصد دارم شروع به نوشتن این رمان کنم، اما نمی‌دانم از زبان او صحبت کنم یا از زبان خودم».

 

چرا باید مقاله بنویسیم؟

– مصاحبه‌ای در سال 1985 با داریل پینکنی (Darryl Pinckney) منتشر شده در پاریس ریویو (The Paris Review)

«زمانی که قصد دارید مقاله بنویسید نباید به دنبال موضوعات متعدد بگردید. شما باید زمانی شروع به نوشتن کنید که حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشید البته اگر به اختیار خود می‌نویسید و یک کارآموز نیستید. من زمانی که آثار بیش‌تر نویسندگان را می‌خوانم، احساس می‌کنم در آن جا حضور دارم و جریان‌های آب زیرزمینی و نورها را در تاریکی می‌بینم. این تصویرها به خاطر احساسات و اتفاقات درون داستان به من دست می‌دهد و این حالت‌ها انگیزه‌ی بیش‌تری در مورد نوشتن مخصوصا نوشتن رمان در من ایجاد می‌کند. 

 

انگیزه‌ی هاردویک:

– از مقاله‌ی هاردویک به نام «Its Only Defense: Intelligence and Sparkle» در نیویورک تایمسین 1986

«کسانی که استعداد کمی در نویسندگی دارند، بیش‌تر نگران پیدا کردن موضوع برای نوشتن هستند. آن‌ها منتظرند تا یک موضوع یا کتاب جدید یا یک نمایش را تماشا کنند و ایده‌ای به ذهن آن‌ها برسد. در اصل ایده‌های جالب به همین روش وارد ذهن هر شخص می‌شود. یک نویسنده واقعی می‌داند که هیچ چیزی به طور ذاتی در انسان وجود ندارد. تنها ایده‌‌ها، متن‌ها و نمایشنامه‌‌هایی به ثمر می‌رسند که زمانی که شما آن را خلق می‌کنید احساسی قوی درونتان داشته باشید و آن را با کلمات خودتان بیان کنید. همچنین صحبت کردن و فکر کردن در مورد یک اثر ربطی به مهارت شخص در نویسندگی ندارد. اگر شور و شوق شما کم شود، با عجله می نویسید و جمله‌های شما سطحی و بدون عمق می‌شود‌. زمانی که سعی می‌کنید تفکرات خود را روی کاغذ بیاورید، نوشته‌ی شما دیگر مثل زمانی که در ذهن خود به آن فکر می‌کردید، زیبا نیست. حتی لبخندها، هیاهوها و بحث‌ها نیز زیبایی خود را از دست می‌دهند. 

داریل پینکنی

چگونه باید بنویسیم:

– مصاحبه‌ای در سال 1985 با داریل پینکنی، منتشر شده در پاریس ریویو 

زمانی که داستان‌های تخیلی می‌نویسید، هیچ منبع دست اولی ندارید. پس باید آن را ایجاد کنید. با این حال به نظر می‌رسد که نحوه‌ی صحیح بیان شما ابهامات داستان را از بین می‌برد. به عنوان مثال برای این که خواننده بفهمد و احساس کند منظور شما از “تلاش محض” چیست، باید از کلمات و زبان مناسبی استفاده کنید. از طریق بیان درست، بهتر می‌فهمید که در ادامه باید چگونه بنویسید و چه برداشتی می‌شود از جمله‌های شما کرد. چیزهایی که در ابتدا مبهم هستند باید ملموس شوند. اغلب آنچه فکر می‌کردید یک ایده‌ی خلاقانه است، ممکن است در آن لحظه به درد نخورد یا مجبور شوید ایده‌ی دیگری را جایگزین آن کنید.

 

نام‌گذاری «شب‌های بی‌خوابی» توسط الیزابت هاردویک:

-در مصاحبه‌ای در سال 1979 با ریچارد لاک (Richard Lock) منتشر شده در در نیویورک تایمز 

بدون استفاده از نام خودم نمی‌توانستم کتاب را بنویسم. 

من می‌خواستم آزاد باشم، با کلمات خودم بنویسم و افکار خودم را به زبان بیاورم، بدون این که هویت جدیدی برای خودم ایجاد کنم. با این حال نمی‌خواستم خودم را نویسنده معرفی کنم و حرف‌های مختلف مردم را بشنوم.

بدیهی است که من الیزابت در حال نوشتن کتاب هستم، بنابراین تقریبا نویسنده محسوب می‌شوم.

من می‌خواستم بیش‌تر قلم خودم را اصلاح و آن را بدون هیچ دردسری با بقیه‌ی نویسندگان مقایسه کنم. به عنوان مثال بتوانم یک زن نیویورکی را با بانوی پیری که در کتاب خاطرات هِرزن ( Herzen’s memoirs) از آن یاد می‌شود، مقایسه کنم، کسی که ناپلئون را مسئول مرگ گاو مورد علاقه‌اش می‌دانست.‌

در داستان‌های تخیلی راوی باید شخصیت جداگانه‌ای نسبت به خودش داشته باشد و در همان حال هم به نحوی عقاید و احساسات خود را بیان کند. این کار سختی است.

 

طرح و پلان داستان:

– در مصاحبه ای در سال 1985 با داریل پینکنی، منتشر شده در پاریس ریویو

من پلان‌‌ها و طرح‌های زیادی ندارم و گاهی خودم را توجیه می‌کنم که اگر بخواهم طرحی را پیدا کنم باید سریال دالاس (Dallas) را تماشا کنم.

 فکر می‌کنم شروع هر نوشته‌ای مثل پاراگراف اول کتاب “شب‌های بی‌خوابی” به نگارش و احساس کلی تو بستگی دارد. من نمی توانم داستان یا مقاله‌ای بنویسم مگر این که آن را بارها و بارها ویرایش کنم تا بتوانم حس خودم را به درستی بیان کنم. این کار گاهی خیلی طول می‌کشد اما وقتی آن را می‌نویسم، می‌توانم راحت‌تر داستان را ادامه بدهم. این به شما و نگرش شما بستگی دارد. این که چطور می‌خواهید داستان را بیان کنید، مهم است. زبان، ریتم، ارتباط برقرار کردن با نوشته و کسی که آن‌ها را بیان می‌کند، از اهمیت زیادی برخوردار است. البته منظور من خود شخص نیست. بلکه ذهن و احساسات شخص است. 

الیزابت هاردویک

نکاتی در مورد مقاله نویسی:

– از «It Only Defense: Intelligence and Sparkle» در نیویورک تایمسین 1986

ما نباید یک مقاله‌ی خسته کننده بنویسیم. البته این کار کمی سخت و مبهم است و باید دانش آن را داشته باشید. فقر یا یک زندگی فلاکت بار ممکن است حس داستان یا شعر را در شما برانگیزد. اما عنصر احساس صرفا برای مقاله نویسی کافی نیست. کسانی که قبلا در این عرصه کار کردند، می‌دانند که احساس و همراهی خواننده با مقاله، یک طرف ماجرا است و مهارت نویسنده و نوشته‌ی روان و صحیح او هم نقش مهمی دارد. بارها برایمان پیش آمده که نقد و نوشته‌ی یک فرد مبتدی را می‌خوانیم که یک چیز کوچک و بی ربط را با یک مورد مهم مقایسه کرده است. به عنوان مثال نوشته است: «جان اسمیت، مانند تولستوی، به نحوه تعامل مردان در شرایط جنگ بسیار علاقه مند است.» این مثال مناسبی نیست. زمانی که خواننده نام‌های جدید را در مقاله‌ی شما می‌بیند آن‌ها را با هم مقایسه می‌کند و ممکن است آن‌ها را سرزنش یا تحسین کند. این حیرت انگیز است که هر کسی می‌خواهد مقاله بنویسد و برخی افراد نه تنها یک بار بلکه به طور مرتب این کار را انجام می‌دهند. وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوید، باید ذهن و فکر خود را به کار بیندازید، تحقیق کنید و از حافظه‌ی خود استفاده کنید. چاره‌ای جز این کار ندارید. و متن شما باید بدون قافیه یا هم آوایی باشد و از شخصیت‌های تخیلی هم صحبت نکنید.  

 

فرآیند نوشتن:

– در مصاحبه ای در سال 1985 با داریل پینکنی  منتشر شده در در پاریس ریویو 

«تا زمانی که یک پیش‌نویس نداشته باشم، نمی‌توانم در مورد یک چیز خاص به درستی فکر کنم. این پیش نویس به من می‌گوید که الان چه می‌خواهم بگویم و زمانی که شروع به نوشتن کردم چه می‌خواستم بگویم.

مطمئن نیستم که فرآیند نوشتن را فهمیده باشم. در واقع پردازش ذهن هنگام خلق یک متن عجیب است. عملکرد مغز به آرامی تغییر می‌کند تا ارتباطات عجیبی را بین نوشته‌ها ایجاد کند. مثلا اگر امروز دوشنبه است و پیش نویس شما زیاد خوب پیش نرفته است، به تلاش خود ادامه دهید. چند روز بعد کلمات و عبارات به طور غیرمنتظره‌ای در ذهن شما ظاهر می‌شوند. من نمی‌دانم چرا شما نمی‌توانید آن را در روز دوشنبه انجام دهید. شما همان آدم چند روز پیش هستید و باهوش تر نشدید. همان قلم و کاغذ را هم در دست دارید. 

 

جدا کردن متن از نویسنده:

– مصاحبه‌ای در سال 1985 با داریل پینکنی، منتشر شده در پاریس ریویو 

متنی که نویسنده می‌نویسد مفهوم‌های عمیقی در بر دارد و هیچ چیزی بدتر از این نیست که به شخصیت‌های داستانی طوری نگاه کنید که انگار کاراکترهای یک فیلم سطحی هستند. من هر روز بیش‌تر از قبل از تمایل دانش آموزان در این مورد خبردار می‌شوم. آن‌ها به راحتی بعضی از شخصیت‌های داستان را احمق صدا می‌کنند و نمی‌دانند که نویسنده این شخصیت را خلق کرده و به گونه‌ای به او روح داده که شما جذب شخصیت او شوید و از خواندن این شاهکار لذت ببرید. من فکر می‌کنم در این زمان هر خواننده و منتقدی دچار توهم و خیالات می‌شود. تکنوکرات‌ها و ساختارشکن‌ها هم همین طور.

 

آیا نوشتن به مرور زمان آسان‌تر می‌شود:

مصاحبه‌ای در سال 1985 با داریل پینکنی، منتشر شده در پاریس ریویو

برای من نوشتن بعد از این همه سال سخت‌تر شده است. اگر برای شما هم همینطور است، شاید دلیل آن استانداردهایی هستند که برای کار خود تعیین کردید. بنظر من اگر  تلاش کنید، در این کار ماهرتر می‌شوید. در ول دلیل سخت شدن نویسندگی، درک موقعیت‌های مختلف در داستان است.

 

هدف از نوشتن چیست:

– از مرکز نویسندگی گراب استریت (Grub Street) نیویورک در سال NYRB ، 1963

بسیاری از افراد در زندگی خود هدف خاصی ندارند. شما می‌توانید از طریق نوشتن یک هدف در زندگی خلق کنید و با قلم خود این تفاوت را ایجاد کنید.

 

عوامل حواس پرتی در نویسندگی:

– مصاحبه‌‌ای در سال 1985 با داریل پینکنی، منتشر شده در پاریس ریویو 

هیچ چیز نمی‌تواند مانع نوشتن من شود، جز شک و دودلی و زمان‌هایی که نمی‌توانم از استعدادم حداکثر استفاده را بکنم.

 

آیا نویسندگان باید به مسائل روز توجه داشته باشند:

– مصاحبه‌ای در سال 1985 با داریل پینکنی(Darryl Pinckney) منتشر شده در پاریس ریویو (The Paris Review)

“لزوما نه. ولی در کل آن‌ها نگران این موضوع هستند. تنوع و غرابت آثار ادبی شگفت انگیز است. شما یک روز صبح از خواب بیدار می‌شوید و می‌بینید که کسی کار جدید و با کیفیتی را ارائه داده است. این برای من خیلی زیباست، وقتی می‌بینم که افراد با استعداد زیادی با سبک داستان تخیلی دست و پنجه نرم می‌کنند، و بسیار خوشحال می‌شوم. من می‌دانم که بسیاری از نوشته‌های زیبا از روش‌های سنتی روایت داستان بهره می‌برند و طبیعتاً کسانی که این سبک را می‌نویسند نیز این فضا را تجربه کرده اند. در اینجا من در مورد مبتکر بزرگی مثل مانند جویس (Joyce) صحبت نمی‌کنم، بلکه در مورد مسائل دیگری حرف می‌زنم. به عنوان مثال وقتی یک اثر تخیلی جدید را ورق می‌زنم، دوست دارم به قلم آن توجه کنم و چیزی از آن بیاموزم. مانند آخرین رمان میلان کوندرا (Milan Kundera) که شاهکار و شگفت انگیز است. راوی در داستان نقشی ایفا می‌کند و سپس ناپدید می‌شود و داستان به گونه‌ای روایت می‌شود که انگار راوی هیچ چیز از داستان‌ها، احساسات و کارهای شخصیت‌های داستان نمی‌داند. من فکر می‌کنم به همین دلیل نویسنده توانسته یک اثر عالی را بنویسد. شما باید بدانید همیشه برای نویسنده مشکل است که بفهمد چه شخصیتی درون داستان فکر می‌کند و چه کسی در حال تماشا کردن اتفاقات است. وقتی می‌بینم که نویسنده سعی می‌کند با این معضل کنار بیاید، هیجان‌زده می‌شوم

 

تغییر ژانرها:

– از “نثر جادویی شاعران” (The Magical Prose of Poets) مقاله‌ای در مورد الیزابت بیشاپ (Elizabeth Bishop)

شاعران می‌توانند نثر ادبی هم بنویسند و کیفیت نوشته‌های آن‌ها مانند اشعارشان خواهد شد. البته من فکر می‌کنم برخی از شاعرانِ تنبل نثرهای خوبی خلق نمی‌کنند. وقتی ایده‌ها و کلمات درست کنار هم قرار نگیرند کیفیت را نیز پایین می‌آورند. همین باعث می‌شود تا کلمات و مضمون شعر به زیبایی کنار هم قرار نگیرند. با این حال مردم عادت دارند که شاعران فقط شعر بگویند، بنابراین اگر شروع به نوشتن داستان کنند، بقیه از آن‌ها انتقاد می‌کنند. با این حال هیچ چیز برای من جالب تر از نثر شاعران نیست، آن‌ها با یک لحن خودمانی و رک می‌نویسند. همچنین خیلی بداهه و سریع مسیر داستان را پیش می‌برند.

 

آیا این که یک نویسنده‌ی زن باشید برای شما سخت است؟

– مصاحبه‌ای در سال 1985 با داریل پینکنی، منتشر شده در پاریس ریویو 

«نویسنده‌ی زن؟ … نمی‌توانم ربط آن را با نویسندگی بفهمم. در واقع هیچ مشکل خاصی وجود ندارد، فقط باید تلاش کنم تا نوشته‌ی خود را بهبود ببخشم.»

الیزابت هاردویک

پیچیدگی رمان‌ها:

– از “بازتاب هایی در مورد داستان” (Reflections on Fiction)، منتشر شده در NYRB ، 1969

یک رمان، به طور کلی طولانی و پیچیده است. جزئیاتی که در رمان بیان می‌شوند، یک رابطه اسرارآمیز و مبهم با کل داستان دارند. صفحات یکی پس از دیگری ورق می‌خورند و این وجه تمایز رمان با بقیه‌ی آثار است که در صفحه‌‌ی بعد هر چیزی ممکن است اتفاق بیفتد. ما نمی‌دانیم که در ادامه‌ی داستان قرار است سورپرایز، خوشحال یا ناراحت شویم. در رمان‌های تخیلی می‌توانید یک کار روانشناختی انجام دهید و اتفاقاتی را که در اوایل داستان افتاده است، یادآوری کنید و ادامه‌ی داستان را بنویسید تا تخیل و حافظه‌ی خواننده را به کار بیندازید. ما اغلب برای تسکین و آرامش خود آثار قدیمی را می‌خواندیم و با تغییرات و اتفاقاتی که برای شخصیت‌ها می‌افتند، شگفت زده می‌شدیم.

 

رمان در مقایسه با داستان کوتاه باید طولانی باشد و اتفاقات مهم داستان نیز نباید خیلی زود به پایان برسند. با این حال، نکته جالب در مورد طولانی بودن رمان، تأثیرات آن بر ذهن ما، نحوه بیان هنر و رابطه‌ی آن با خواننده است. با این حال به یاد آوردن جزئیات در داستان طولانی و تخیلی سخت است. رمان نویسان هم آنچه را که پیش از این در داستان اتفاق افتاده فراموش می‌کنند. در واقع مسیر داستان نباید خواننده را خسته کند و در عین حال، اتفاقات هم نباید جزئی و بی اهمیت باشند. اگر خوانندگان نتوانند کار مهم شخصیت اصلی داستان را به یاد آوردند یا تصویری واضح از پایان داستان در ذهن آن‌ها نقش نبسته باشد، چگونه می‌توانند محکم و با شور و شوق ادعا کنند که این رمان مورد علاقه‌ی آن‌ها است؟

 

به هر حال، بخش زیادی از رمان پر از اطلاعاتی است که درک ما را بالا می‌برد و الهامات زیادی به ما می‌بخشد. در گذشته داستان‌های تخیلی نواقص زیادی داشت. امروزه اگر افراد از تحلیل، نصیحت و زیاده گویی در رمان‌های تخیلی استفاده کنند مورد انتقاد قرار می‌گیرند. حس تخیل در کتاب باروز و ژنه (Burroughs and Genet) به سادگی نادیده گرفته شده است. فقط ولادیمیر ناباکوف(Vladimir Nabokov) می‌تواند یک داستان سورئالیستی را نسبتا خوب بنویسد. جویس (Joyce) هم تاثیرات مختلفی بر فرآیند رمان نویسی گذاشت. اما متاسفانه بسیاری از رمان نویسان این نوع سبک نوشتن را رها کردند، به عقب برگشتند و طور مرتب جملات ناقص و سطحی را در رمان‌های خود قرار دادند. با این حال نویسنده‌هایی که رمان‌های درجه یک می‌نویسند همیشه در مورد شروع و پایان داستان و سطح حقیقی بودن و به کار بردن تخیل در نوشته‌های خود نگران و مضطرب هستند و نمی‌دانند چگونه باید ترتیب اتفاقات را در داستان به خوبی رعایت کنند.  

 

یکی از ویژگی‌هایی که هر نویسنده باید داشته باشد:

– مصاحبه‌ای در سال 1985 با داریل پینکنی، منتشر شده در پاریس ریویو

خب، می‌دانید، همین اندازه مختصر بگویم که شما باید استعداد نویسندگی را داشته باشید، همین.

 

امتیاز به محتوای مقاله

امتیاز به محتوای مقاله

یک ستاره ← پنج ستاره

یک ستارهدو ستارهسه ستارهچهار ستارهپنج ستاره

(بدون امتیاز)

Loading...
تگ ها: هنرمندان
نویسنده مقاله: Emily Temple

نویسنده مقاله: Emily Temple

امیلی تمپل

شفیک مقجی یک سفرنامه نویس، روزنامه نگار و نویسنده ای برنده جایزه است که در جنوب لندن زندگی می کند. او که متخصص در امور آمریکای لاتین و آسیای جنوبی است، بیش از 40 کتاب راهنما برای Rough Guides و DK Eyewitness نوشته است و برای BBC Travel Wanderlust و Lonely Planet می نویسد.

اگر در متن این مقاله اشتباه تایپی و یا غلط املایی پیدا کرده اید، لطفا اشتباه را هایلایت کنید و از طریق فشردن Ctrl+Enter به ما اطلاع رسانی کنید.

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چرا ثروتمند نیستید؟

چه عواملی چگونگی ثروتمند شدن افراد را تعیین می‌کند؟ آیا ممکن است شانس، نقشش بزرگتر از آن چیزی باشد که کسی انتظارش را دارد؟ و چگونه می‌توان از این عوامل، هر چه که هستند، برای تبدیل جهان به مکانی بهتر و عادلانه‌تر بهره‌برداری کرد؟

زنی گلی صورتی به اندازه صورتش بغل کرده

با افکارتان تنها بمانید

بیشتر ما به خاطر سبک زندگی مدرن، زمان فراغت خود را صرف دنیای بیرون می‌کنیم، اما آیا بهتر نیست کمی به سراغ درون خود برویم و با افکارمان تنها بمانیم؟

پرینس

بهترین تکنوازی های گیتار در تاریخ

نتایج نظرسنجی نشریه «گیتار پلیر» از خوانندگان نشان می دهد که برترین گیتاریست های تمام دوران؛ دیوید گیلمور، جیمی پیج، جیمی هندریکس، ادی ون هیلن و برایان مِی هستند. با معرفی 20 تکنوازی برتر تاریخ همراه ما باشید.

سیمپسون ها

مصاحبه با جان سوارتزولدر نویسنده مجموعه سیمپسون ها

اولین مصاحبه طولانی با یکی از معتبرترین نویسندگان طنز نویس تمام دوران‌ها.

انواع سبکهای ارتباطی

آشنایی با انواع سبک‌های ارتباطی در روابط

بسیاری از مشکلاتی که ما در روابط خود داریم به خاطر داشتن سبک ارتباطی متفاوت با شریک زندگی‌مان است؛ آشنایی با سبک‌های ارتباطی می‌تواند باعث رفتار آگاهانه‌تر و در نتیجه بهبود روابط ما شود.

امواج فراصوت

چگونه امواج فراصوت می‌توانند بافت استخوانی را درمان کنند؟

تحقیقات جدیدی درباره امواج صوتی صورت گرفته که نتایج شگفت انگیزی از اثرات این امواج در بازسازی استخوان را نشان می دهد.

آیا برای تکان دادن خودتان آماده هستید؟

آلبوم جدید بیانسه، اشتهای مردم را برای رقصیدن و توانایی او را برای انطباق با زمانه، آزمایش خواهد کرد.

داستان نان

معرفی 10 نوع نان اروپایی و داستان های جذابشان

نان از جمله مواد غذایی است که از زمان‌های قدیم مورد استفاده قرار می‌گیرد و جزو جدایی ناپذیر همه خانه‌ها است. در اینجا با ده نوع نان اروپایی آشنا می‌شویم.

خودشناسی

روشی برای تغییر دیدگاه دیگران

از ارزش‌ها و باورهای خود به‌عنوان یک سلاح استفاده نکنید بلکه آن‌ها را به‌عنوان یک هدیه ارائه دهید.

آب اشامیدنی

داستان تکامل نوع انسان و ارتباطش با نیاز شدید انسان به نوشیدن آب

ما بیش از بسیاری از پستانداران دیگر به آب وابسته هستیم و مجموعه ای از استراتژی های هوشمندانه برای به دست آوردن آن ایجاد کرده ایم.

Pin It on Pinterest

بازخورد
بازخورد
چطور به این سایت امتیاز می دهید؟
آیا دیدگاه اضافه ای دارید؟
بعدی
در صورت تمایل برای پیگیری از سمت ما، ایمیل خود را وارد کنید
برگشت
ارسال
از ارسال نظر شما سپاس گذاریم.

Spelling error report

The following text will be sent to our editors: