بحران آب و هوا: جمعآوری آثار
شبی که طوفان سندی در سال 2012 رخ داد، تایلر هنری (Tyler Henry) در نیویورک نبود، اما او وضعیت طوفان را از طریق شبکه های اجتماعی دنبال می کرد. وقتی که عکسهای چرخ فلک “جین” را که توسط سیل نابود شده بود دید، به فکر استودیوی خود که در همان نزدیکی و در زیرزمین ساختمان یک گالری غیرانتفاعی قرار داشت، افتاد. وقتی روز بعد به نیویورک برگشت متوجه شد که حق داشت نگران باشد؛ زندگیش زیر دو متر آب فرو رفته بود.
او گفت: «استودیو به صورت کامل غرق شده بود، قدرت آب به قدری زیاد بود که وسایل سنگین و بزرگ را به آن طرف استودیو پرتاب کرده بود.»
به دلیل اینکه قرار بود ساختمان را بازسازی کنند هنرمندان نمیتوانستند تا بیش از شش ماه به آنجا برگردند. اما آنها بلافاصله وسایلی را که آسیب دیده و گم شده بودند را بررسی کردند. هنری و یک هنرمند دیگر به نام آدریان کولبرن (Adriane Colburn) شروع به جمعآوری برخی از وسایلی کردند که در این طوفان آسیب دیده بودند.
بحران آب و هوا: انواع اشیاء گردآوری شده
آدریان یک اسکناس یک دلاری را که در راهرو روی آب شناور و پوسیده بود پیدا کرد. هنری یک نوار VHS از آهنگ «We Will Rock You» کویین (Queen) پیدا کرد که هماتاقیاش به او داده بود. آنجا جعبهای پر از فیلمهای کداک هم وجود داشت که هنری آن را از بازاری در فیلادلفیا خریده بود (بر روی آن نوار شاید چهل یا پنجاه حلقه فیلم در مورد تاریخچه خانوادگی محلی وجود داشت که هنری هیچوقت آنها را کامل ندیده بود) که حالا پر از آب شده بود.
در نهایت، کولبرن بعضی از این وسایل را به سانفرانسیسکو فرستاد، در آنجا این وسایل بخشی از یک مجموعه جدید شدند؛ «آرشیوی از وسایل غرق شده و ذوب شده مردم.» این آرشیو که جمعآوری آن توسط هنرمندی به نام امی بالکین در سال 2011 آغاز شد، مجموعهای از اشیا و وسایلی است که به صورت مشارکتی جمع شده و «افرادی در جمع آوری آن مشارکت داشتهاند که در مکانهایی زندگی میکنند که ممکن است به خاطر ترکیبی از اثرات فیزیکی، سیاسی و اقتصادی تغییرات آب و هوایی ناپدید شوند. در درجه اول بحران آب و هوایی، افزایش سطح دریا، فرسایش، بیابان زایی و ذوب یخچالها هستند.»
یک نمایشگاه با مشارکت مردم
هر کسی در هر جای دنیا که باشد میتواند با پست کردن مصنوعاتی که در اختیار دارد در این کار سهیم شود، به شرطی که وزن آنها حدود 200 گرم یا کمتر باشد.
چیزهایی که مردم میفرستند میتوانند «طبیعی، ساخته شده، چیزهایی که پیدا کرده یا چیزهایی که دور ریخته شدهاند مانند زبالهها باشند.»
از مشارکتکنندگان دعوت میشود جزئیاتی در مورد محل پیدا کردن وسایلی که میفرستند و اینکه چطور ممکن است آن مکان در خطر بحران آب و هوا قرار داشته باشد و همچنین هر گونه یادداشتی در مورد آن وسیله خاص ارسال کنند.
در طول ده سال گذشته بیش از صد وسیله از مکانهایی مانند قطب جنوب، کیپ ورد، کوبا، گرینلند، ایتالیا، نپال، پاناما، پرو، روسیه، سنگال، ترینیداد و توباگو، تووالو و ایالات متحده ارسال شده است. اخیرا صد و یازده مورد از این وسایل در موزه هنر و تاریخ سانتا کروز به عنوان بخشی از یک نمایشگاه بزرگتر به نام «فراتر از پایان جهان» به نمایش درآمدهاند، این نمایشگاه در مورد عدالت اجتماعی و تغییرات و بحران آب و هوایی است.
آرشیو وسایل مربوط به بحران آب و هوایی
در ابتدا به نظر میرسید آرشیو وسایل جمعآوری شده در موزه، کوچک باشد و این وسایل روی یک میز L شکل قرار داشتند که فقط بخش کمی از اتاق را اشغال میکرد. اما وقتی به میز نزدیک شدم متوجه شدم که مجموعه بسیار بزرگ است، این مجموعهای از وسایلی بود که در زمان و مکان گسترده بودند. روی میز یک برچسب بازرسی کپسول آتش نشانی از جزیره آنورس در قطب جنوب، یک پرچم از کشور نپال، یک شیشه شیرینی از کارناوال در ونیز، تکههای جلبک دریایی، صدف دو کپهای و یک دانه بزرگ انبه وجود داشت.
روی میز اسباببازی بچه هم وجود داشت مانند کامیون، پرنده پلاستیکی، سگی که در نخ ماهیگیری گیر کرده بود و در اسکله میامی بر اثر بحران آب و هوا در آب فرو رفته بود. روی میز یک بطری شیشهای قهوهای رنگ که از محل آتشسوزی Rimfire در کالیفرنیا به دست آمده بود و یک بستهبندی مچاله شده از آب نباتی استرالیایی به نام Snakes Alive وجود داشت. یک دمپایی سیاه و غرق در آب هم بود که از بخش نهم و بالایی نیواورلئان پیدا شده بود و یک بال پروانه از کمپبل کالیفرنیا در پشت یک پوشش محافظ کوچک روی میز دیده میشد.
سرچشمه آثار به دست آمده
این مجموعه از اموال، دارایی های شخصی، اسناد، مواد آلی و زبالههای ناشی از بحران آب و هوا تشکیل شده است. در زمان نوشتن درباره این مجموعه خیلی سخت است که جلوی خودم را بگیرم و مدام آن وسایل را اینجا لیست نکنم. به نظر میرسد این تنها شکلی باشد که میتوانم مواجهه با این وسایل ناهمگون و زیاد از حد را به تصویر بکشم و سعی کنم به این مجموعه معنا ببخشم.
هر وسیلهای با یک پونز شمارهدار در نمایشگر مشخص شده بود که شامل فهرستی از توضیحات افرادی بود که این وسایل را ارسال کرده بودند، این توضیحات شامل مکانی که آن وسیله پیدا شده یا دلیل ارسال آن نوشته شده بود. یکی از مشارکت کنندگان در مورد تکههای یک سنگ قرمز نوشته بود: «این آجر نسوز در نزدیکی خانهای در کنستانس استیت، ترینیداد و توباگو جمعآوری شد که به خاطر بحران آب و هوا و طغیان دریا نابود شد و از بین رفت. ویرانههای این خانه هنوز هم در آبهای خلیج کلمبوس قابل مشاهده هستند.»
وسایل رایج در دورههای خاص
برای برگههای تمبری که دارای طرح ماهی بودند اینگونه توضیح داده شده بود: «بابت ایمیل و پروژه جالبی که برای تبلیغ کشورهایی مانند تووالو که در برابر تغییرات آبوهوایی و افزایش سطح دریا آسیبپذیر هستند ممنونم. ما 3 برگه کامل را بدون نیاز به پرداخت هزینه ارسال می کنیم.» برای حلقهای کلید که در خیابان کارولینا، بین خیابانهای شانزدهم و هفدهم در سانفرانسیسکو پیدا شد و در سال 2016 برای نمایش در این مجموعه ارسال شد نوشته شده بود: «بقایای مجموعهای از کلیدها، کلیدهای فلزی که در این دوره رایج بودند.»
در بحبوحه بحران آب و هوا موزههای بیشتری این نوع وسایل را جمعآوری میکنند. با شروع دهه 1980 به صورت همزمان علاقه موزهها به جمعآوری وسایل، اسناد، عکسها و شهادتهای مردم بلافاصله بعد از یک رویداد بزرگ یا در حین وقوع آن افزایش پیدا کرد. در طول دو دهه گذشته این شیوه جمعآوری (که امروزه اغلب به آن «جمعآوری سریع» گفته میشود) در همه جا از جوامع تاریخ محلی گرفته تا اسمیتسونین به یک هنجار تبدیل شده است.
جمعآوری آثار مربوط به رویدادهای بزرگ
سه روز بعد از حملات 11 سپتامبر، کارمندان انجمن تاریخی نیویورک شروع به جمعآوری آثار مربوط به حملات به مرکز تجارت جهانی کردند. پس از کشتار سال 2016 در کلوپ شبانه پالس، متصدی ارشد مرکز تاریخ منطقهای اورنج کانتی، پاملا شوارتز (Pamela Schwartz) گفت در آن زمان بلافاصله یک طرح جمعآوری پنج صفحهای نوشته است.
او گفت: «زمانی که برای اولین بار در مورد آن حادثه شنیدم هنوز تبدیل به «مرگبارترین تیراندازی توسط یک مرد مسلح در تاریخ مدرن آمریکا» نشده بود، و به آن برچسب «تروریسم» یا «مرگبارترین جنایت ناشی از نفرت علیه جامعه L.G.B.T.Q آمریکایی نزده بودند. اما همان موقع هم میدانستم که تاریخ درست جلوی چشمان من اتفاق افتاده است.»
استیون میلر (Steven Miller) متصدی و محقق موزه در یکی از اولین رسالههایی که در سال 1985 منتشر شد نوشت: «حفاظت از زمان حال ممکن است تنها راه تضمین آینده یک اتفاق در گذشته باشد.» جمعآوری سریع در طول همهگیری به اوج خود رسیده بود، زیرا افراد و مؤسسات برای مستندسازی چیزی که به آن «دورههای بیسابقه» میگفتند دچار حالتی شبیه به شیدایی شده بودند.
برخی از وسایل خاص مانند (ماسکها، دستگاههای تهویه و دماسنجها) در طول بحران شیوع بیماری همهگیر اهمیت زیادی پیدا کردند، به طوری که بطریهای ویسکی که فقط کمی بیشتر از یک سال از عمرشان گذشته بود تبدیل به مواد ضدعفونیکننده دست شدند و فقط کمی بیشتر از یک سال از عمرشان گذشته بود به شکل عجیبی قدیمی به نظر میرسیدند و حسی شبیه به روزهای اول قرنطینه داشتند.
بحران آب و هوا: زندگی درون تاریخ
بروز بحران آب و هوا یا هر نوع بحران دیگری اغلب این حس را تشدید میکند که ما درون تاریخ زندگی میکنیم، البته که این موضوع حقیقت دارد. جمعآوری سریع همیشه برای رویدادهای مهم صورت نمیگیرد و ممکن است وقایع زندگی روزمره را هم در بر بگیرد. میلر در مقاله خود در مورد آرشیو کردن شلوارهای جین دم پا گشاد صحبت کرد. این روزها، کتابخانه کنگره در حال آرشیو کردن “میمها” است.
اما چارچوبی که ما برای تاریخ و گردآوری وسایل داریم هنوز عمدتاً بر روی رویدادها متمرکز است. در شرایط بحران آب و هوایی که همه چیز تحت تاثیر قرار میگیرد و به نظر میرسد که این بحرانها هم با سرعت بالا و هم به تدریج در حال رخ دادن هستند (به صورت فجایع ناگهانی و در مقیاس زمان زمین شناسی) ترسیم هر نوع مرزی غیرممکن به نظر میرسد.
رویکرد مناسب مجموعهها
شاید به همین دلیل است که یک رویکرد چند صدایی و دموکراتیک برای چنین مجموعههایی مناسب به نظر میرسد. “بالکین” که به عنوان یک هنرمند به مسائل پیرامون بحران آب و هوا و محیط زیست در رسانههای مختلف پرداخته است، برای اولین بار در سال 2011 دیگران را دعوت به همکاری کرد. از آن زمان او به جمعآوری این مجموعه ادامه داد، با هنرمندان دیگر کار کرد و این مجموعه را در سراسر جهان پخش کرد. بالکین گفت: «این مجموعه زمانی که در حال چرخش است تاثیر درستی میگذارد، بنابراین برای اینکه عملکرد درستی داشته باشد باید در چرخش باشد. زمانی که مجموعه در حال سفر دور دنیا نیست، در یک انبار عمومی در سانفرانسیسکو نگهداری میشود.»
بحران آب و هوا: طرحهای مشارکتی
«مجموعه وسایل غرق شده و ذوب شده که توسط مردم جمعآوری شدهاند» با طرحهای جمعآوری سریع وجوه مشترکی دارد، اما برخلاف بسیاری از آنها به صورت فرانهادی و مشارکتی باقی میماند.
محدودیت زمانی ندارد و هیچ ادعایی مبنی بر جامع بودن آن یا نیاز به بررسی گسترده ندارد. (بالکین گفت علاقه ای ندارد نقش یک نگهبان ورودی را برای آثاری که ارسال میشوند بازی کند.) اما این بدان معنا نیست که مجموعه جمعآوری شده کاملاً بی نظم یا تصادفی است: بالکین نقاط مبدا آثار ارسالی را تا طول و عرض جغرافیایی ثبت میکند.
همچنین بالکین این آرشیو را بر اساس ملتهایی که از آن سرچشمه گرفتهاند در مجموعههای فرعی سازماندهی میکند و سپس بر اساس چارچوب کنوانسیون ملل متحد برای دستهبندیهای ضمیمههای بحران آب و هوا و تغییرات آب و هوایی که نشاندهنده تعهدات کشورهای مختلف برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای هستند ضمیمه میکند.
جمعآوری آثار مربوط به رویدادهای بزرگ اجتماعی
با این حال علاوه بر مواردی که ذکر شد به نظر میرسد «مجموعه وسایل غرق شده و ذوب شده که توسط مردم جمعآوری شدهاند» هیچ منطق خاصی ارائه نمیکند و فقط بخشهایی از دنیای در معرض خطر ما را که در مکانهای خاص و در زمانهای خاص جمعآوری شدهاند نشان میدهد.
بسیاری از آنها مربوط به رویدادهای شدید آب و هوایی هستند. برای مثال یکی از آثار موجود در این مجموعه، رسید بلیط قطار یک طرفه از جسنیتز به فرایبورگ در آلمان است و شخصی آن را ارسال کرده است که برای کمک به نجات خانه مادرش به آنجا سفر کرده بود. در راه او نتوانسته بود به شهر موردنظرش برسد زیرا سیل به حدی زیاد بود که ایستگاه قطار بسته شده بود. این مدرکی است از یک رویداد مجزا (یک فاجعه) اما میتوان آن را به عنوان شاهدی بر فاجعه طولانیتر و کندتر بحران آب و هوا نیز در نظر گرفت. این دوگانگی (آب و هوایی که هم سریعا باعث ایجاد بحران میشود و هم فاجعهای در مقیاس طولانی ایجاد میکند) بخشی از تجربه زندگی در این دوره از فاجعه زیست محیطی است.
بحران آب و هوا از نگاه آیندگان
با دیدن رسید بلیط قطار به یاد داستان کوتاه ولادیمیر ناباکوف با عنوان «راهنمای برلین» که در سال 1925 منتشر شد افتادم که در آن نویسندهای شهر خود را از نگاه مسافران آینده تصور میکند. در این داستان آمده است:
تراموای اسبی ناپدید شده است، چرخ دستی هم ناپدید خواهد شد و یک نویسنده عجیب و غریب در قرن بیست و یکم در برلین که قصد دارد است زمان ما را به تصویر بکشد به موزه تاریخ فناوری میرود و یک تراموا صد ساله را پیدا میکند که زرد، از شکل افتاده، با صندلیهای منحنی قدیمی شده است و در موزه لباسهای قدیمی یونیفرم رهبر ارکستر را پیدا میکند که دکمههای براق سیاهی دارد.
سپس او به خانه میرود و توصیفی از خیابانهای برلین در روزهای گذشته را جمعبندی می کند. همه چیز و هر چیز جزئی ارزشمند و قابل توجه خواهند بود، چیزهایی مانند کیف رهبر ارکستر، تبلیغات بیرون پنجره و آن حرکت تکان دهنده و عجیب و غریبی که احتمالاً نوههای ما تصور میکنند، هر چیزی با بالا رفتن سنش نجیب در نظر گرفته شده و توجیه میشود.
در حال حاضر در این مجموعه که شامل آثار ناشی از بحران آب و هوایی است هر چیز جزئی همین حالا هم مهم به نظر میرسد. حتی زباله هم ممکن است نجیب در نظر گرفته شده و توجیه شود، نه به خاطر قدمتش بلکه به خاطر چیزی که میتواند برای آینده به تصویر بکشد.
بحران آب و هوا: نگهداری از آثار
در ماه می دو کارمند موزه به نامهای اورت او سیلین (Everett O Cillin) و مارلا نوو (Marla Novo) را دیدم که نمایشگاه را جمع و جور کردند و مجموعه را در شانزده جعبه ذخیره کردند. آنها درحالیکه دستکشهای نیتریل پوشیده بودند، پلکسی گلاس را با استفاده از فنجانهای مکنده از روی ویترینها جدا کردند و اجسام را در محفظههای مناسب خودشان گذاشتند.
سیلین درحالیکه ساختار استخوان یک وال را جدا میکرد و داخل یک جعبه مخصوص بایگانی که پر از کاغذ محافظ بود میگذاشت گفت: «این کمی شبیه یک شکار لاشخور است.» نوو یک کامیون اسباب بازی چوبی را در یک کیسه پلاستیکی محافظ ریخت. یک چیز عجیب و زیبا در مورد محفظههای سفارشی شده هر وسیله و نحوهی منظم و ملایمی که آن دو این چیزها را در جعبه ها میگذاشتند وجود داشت.
همانطور که سیلین و نوو را تماشا میکردم که وسایل ناشی از بحران آب و هوایی را برمیداشتند و دستورالعملهای مربوط به مراقبت و بستهبندی آنها را دنبال میکردم (نوو یک صدف دو کپهای را در کیسهای کوچک که با ماژیک روی آن نوشته شده بود «صدفهای دو کپهای، 2 از 2» میگذارد.) واژه «ظریف» به ذهنم میرسد.
بحران آب و هوایی: پوسیدگی
یکی از آثار موجود در بایگانی، آب دریای ونیز است که در یک بطری شیشهای نگهداری میشود و حاوی مراحل پوسیدگی خاص خودش است، چون آب باعث فرسایش درپوش فلزی بطری شده است. چیزی شبیه به تناقض در اینجا وجود دارد، یکی از محورهای پروژه بایگانی کردن، در نظر گرفتن این است که پوسیدگی هم مشکلی است که باید آن را مدیریت کرد و هم یک ویژگی ضروری است.
بالاخره این مجموعه از آثار ناشی از بحران آب و هوا مانند فرو رفتن زمین، ذوب شدن، سوختن و متلاشی شدن است. این اشیاء ممکن است در حالتی پایدار پیدا شده باشند اما بسیاری از آنها همین حالا هم دچار فرآیندهای پوسیدگی شدهاند.
فرسایش آثار
زمانی که نوو یک تکه خشک و شکننده جلبک دریایی را داخل یک کیسه پلاستیکی میگذاشت و آن را به آرامی داخل کیسه فرو میبرد تا از آسیب دیدنش جلوگیری کند، دوباره به این موضوع فکر کردم. اگر قرار بود روند طبیعی کار طی شود این جلبک دریایی همین حالا هم تکه تکه شده بود. وقتی این جلبک به مجموعه رسیده شد به شکل معنیداری مرده بود. با این حال در عوض به عنوان مدرکی از نابودی در یک مکان و زمان خاص بر اثر بحران آب و هوا به نوعی زندگی پس از مرگ دست پیدا کرده بود. وقتی فهرست آثار را بررسی کردم متوجه شدم معنای کاملاً متفاوتی پشت ارسال این جلبک وجود دارد. جلبک در آگوست 2014 در برتون برادستاک در بریتانیا پیدا شد. فرستنده نوشته بود:
به یاد شارلوت بلکمن (Charlotte Blackman). نمونه در ساحل هایو در برتون برادستاک و نزدیک به محل حادثه سقوط سنگ مرگباری که در سال 2012 رخ داد پیدا شده است.
فرسایش ایجاد شده در این مکان به دلیل ترکیبی از بارندگی شدید بود که به صخرههای آهکی نفوذ کرده و شکافهایی در زیر سطح دریا ایجاد میکرد و فرسایش سنگ بستر که به خاطر دریا ایجاد شده بود. سقوط آن سنگ باعث شد یک رهگذر نگون بخت به نام شارلوت بلکمن فوت کند، باید او را قربانی بحران آب و هوایی و گرمایش زمین در نظر بگیریم.
قربانی بحران آب و هوا
در مورد شارلوت بلکمن تحقیق کردم. در آن زمان نوشته های کمی وجود داشت که مرگ او را مرتبط با تغییرات آب میدانستند، البته در مورد تاثیرات فرسایش صخره در “دورست” مطالب زیادی نوشته شده بود. دوباره مطلبی با این محتوا دیدم: “قطع ارتباط عجیب بین یک بحران منحصر به فرد و مقیاس بزرگتر آن، آشتی دادن این دو سخت است”.
به صورت آنلاین عکسی از بلکمن که یک زن جوان خندان بود که کلاهی به سر داشت پیدا کردم و مقاله خبری محلی در مورد اینکه چگونه خانوادهاش از اینکه یادگاریهایی که روی یک نیمکت یادبود گذاشته بودند را (چند گل، یک خرس عروسکی، یک پلاک) از آنجا برداشتهاند، عصبانی شدهاند. در عوض این یادگاری یک جلبک دریایی بود که نه سال بعد و هزاران مایل دورتر و احتمالاً برای ادای احترامی از جانب یک غریبه ارسال شده بود.
جمعبندی
مجموعه آثاری که بالکین جمعآوری کرده است به شکل باورنکردنی تاثر برانگیز هستند. در پرتو چشمهای خیالی آینده که به رنگ فقدان درآمدهاند چیزهایی مورد توجه قرار میگیرند که در غیر این صورت کسی به آنها توجه نمیکرد. در این زمینه حتی دو درب بطری آبجو هم مسحور کننده هستند.
هر دو آنها از مکانهایی رسیدهاند که به خاطر بحران آب و هوا با خطر ناپدید شدن یا حداقل تغییرات بنیادی مواجه هستند. به نظر میرسد آنها با استفاده از پوسیدگی و فرآیند محو شدنشان به نوعی این ناپدید شدن را پیشبینی میکردند. با این وجود به شکل متناقضی وقتی به آنها نگاه میکردم میدانستم که این قطعات فلزی احتمالاً بیشتر از من عمر میکنند.
یک فرد در آینده ممکن است آنها را در یک موزه ببیند که با برچسبی روی آنها نوشتهاند «درب بطری آبجو که در آن دوره رایج بود.» اما دنیای آن فرد چگونه خواهد بود؟ بین حالا و آینده و حتی اگر این تکهها در برابر نابودی مقاومت کنند چه چیزی نابود میشود؟
۰ دیدگاه