مقدمه
امروزه به علت کمبود دانش عمومی یک بحران اخلاقی در جامعه شکل گرفته است. دروغ و اشتباهات صادقانه! به نظر شما تفاوت کسی که از روی عمد به شما درباره موضوعی اطلاعات نادرست میدهد و کسی که سهوا این عمل را مرتکب میشود چیست؟
متاسفانه در جامعه امروزی هر روز شاهد اخبار نادرست و جعلی هستیم. این امر بسیار گسترش یافته است؛ اولین گام برای حل کردن این مسئله ارزش قائل شدن برای کسی است که حقیقت را بیان میکند و رفتاری صادقانه دارد. در ادامه بیشتر به این موضوع می پردازیم.
نتیجه همه اشتباهات یکی نیست
(این متن توسط ریچارد ریوز، نویسنده نیویورک تایمز نوشته شده است و از زبان او خوانده می شود.)
دروغ یا اشتباهات سهوی یکسان نیستند. روزی به دوستم گفتم: ناکسویل (Knoxville) مرکز تنسی (Tennessee) (یکی از ایالت های امریکا) است. بعد از پنج ثانیه فکر کردن گفت: نه نشویل (Nashville) درسته.
مسلما حرف من اشتباه بوده ولی از آنجایی که من به صحت حرف خود ایمان داشتم، من صادق بودم و قصد فریبکاری نداشتم. فقط اشتباه کردم. تمایز بین حقیقت و راستگویی موضوع حیاتی است.
احتمالا بسیاری از ما ناخواسته اطلاعات اشتباهی را با دیگران به اشتراک گذاشته ایم. امروزه همواره یک نفر با گوشی همراه در اطراف ما هست تا ما را راهنمایی کند؛ اما اگر واقعا حقیقت موضوعی برای ما اهمیت داشته باشد ما برای به دست آوردن آن تلاش میکنیم.
اشتباه من در بیان مرکز یک ایالت نمی توانست به نیویورک تایمز راه پیدا کند، مگر اینکه چندین ویراستار در کار خود سهلانگاری کرده باشند. احتمال خطا کردن برای نهادهای رسانهای، دانشگاهی یا دولتی بسیار بالاتر است و عواقب شدیدتری در پی دارد. بنابراین آنها سخت تلاش میکنند تا اوضاع را درست کنند.
حتی روزنامهنگاران صادق و دانش پژوهان دقیق نیز گاهی اوقات دچار خطا میشوند. اشتباهات آنها، صادقانه اتفاق میافتند یعنی هیچ قصدی در آنها دخیل نیست. این خطاها بلافاصله تصحیح میشوند.
تفاوت اخبار دروغین از روی اشتباه و اخباری که عمدا جعل می شوند
بین اخبار دروغ اما سهوی و اخبار جعلی تفاوت هایی وجود دارد. اخبار فیک از همان ابتدا با نیت سوء به صورت اشتباه منتشر شده ولی اخبار دروغین گاهی ممکن است بر اثر یک اشتباه اتفاق بیفتد.
طرفداران متعصب حذبی در سیاست سعی دارند این تمایز حیاتی را کم جلوه بدهند.
در سال 2018، دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت آمریکا و کمیته ملی جمهوری خواهان جایزه ای تحت عنوان اخبار جعلی (Fake News) را به 11 رسانه مختلف اهدا کردند. این امر باعث شد، بسیاری از خبرهای نادرست مورد توجه قرار گرفتند و بلافاصله با توضیحات کامل تصحیح و یا پس گرفته شدند.
وقتی صحبت درباره اخبار مربوط به حوزه سلامت در میان است، این اشتباهات می توانند خطرات بیشتری در پی داشته باشند. مثلا در ابتدای شیوع کووید 19 همه ما میخواستیم اطلاعات دقیق و فوری در مورد کارهایی که باید انجام دهیم و آنچه نباید انجام دهیم، به دست بیاوریم. همانطور که همه می دانید این یک ویروس جدید بود و دانشمندان در تلاش بودند و هستند تا بفهمند که ماهیت آن چیست؟ چگونه گسترش یافته؟ و چگونه میتوان آن را شکست داد؟
در این زمان پاسخ صادقانه به بسیاری از سوالات، جمله ما هنوز نمیدانیم بود. اما به دلایل مختلف با وجود اطلاعات کمی که در مورد این ویروس داشتند، مجبور شدند راهنمایی ها و دستورالعمل هایی را برای جامعه منتشر بکنند. این دستورالعمل ها گاها اشتباه بودند، برای مثال بعد ها معلوم شد که استفاده از ماسک مهم تر از شستن دست ها است، این توصیه های رسمی گاها نادرست بودند اما جعلی و فیک نبودند.
مهمترین مسئله برای شهروندان این نیست که توصیه های بهداشت عمومی همیشه درست باشند، بلکه نکته مهم این است که آیا مسئولان بهداشت عمومی، به طور مداوم در تلاش هستند تا اطلاعات صحیح را به دست بیاورند و در اختیار عموم جامعه بگذارند؟
هنگامی که ما احتیاج فوری به اطلاعات داریم، شنیدن حقیقت برای ما نقش حیاتی دارد. در بسیاری از مواقع، مهم این است که یک فرد صادقانه صحبت کند، به ویژه هنگامی که پاسخها هنوز روشن نیستند.
یک نکته
گاهی شاید یکی از دوستان شما براساس اطلاعات ناکافی به اشتباه دروغی بیان کند. در این حالت خطای این فرد با عمل آدمی که به طور عمدی به شما دروغ میگوید خیلی متفاوت خواهد بود. توجه کنید هیچکس نمیتواند به صورت 100 در 100 درستکار باشد؛ بنابراین، اشتباهات سهوی قابل بخشش هستند.
تشخیص حقیقت از دروغ
در پایان سال 2020، باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا در مصاحبه با آتلانتیک (مجلهای انگلیسی زبان) گفت: «اگر ما ظرفیت و توانایی تشخیص واقعیت از دروغ را نداریم، یعنی بازار ایده و اندیشه به درستی کار نمی کند، و به همین ترتیب دموکراسی برای ما کار نمیکند. ما در حال ورود به یک بحران معرفت شناختی (epistemological crisis) هستیم.»
من فکر میکنم اوباما در مورد بحران معرفت شناختی درست میگوید. اما این موضوع عمیق تر از چیزی است که او بیان میکند. مشکل فقط این نیست که بتوانیم حقیقت را تشخیص بدهیم. مشکل این جا است که بتوان تشخیص داد چه کسی تمام تلاش خود را میکند تا حقیقت را بگوید، حتی اگر همیشه موفق به بیان حقایق نشود.
مقیاسهای بررسی حقیقت
حقیقت یک مطلب را میتوان به صورت تجربی آزمایش کرد. سازمانهای مختلفی وجود دارند که ادعاها و اخبار را از نظر صحت و سقم رتبه بندی میکنند. در ایالات متحده، واشنگتن پست در پروژه «بررسی حقیقت» به ادعای سیاستمداران از یک تا چهار امتیازی تحت عنوان نمره پینوکیو میدهد و موسسه حقوقی سیاسی Poynter دارای شش مقیاس حقیقت سنج است که از رتبه True (بالاترین سطح حقیقت) به سمت درجه Pants on Fire (پایین ترین سطح حقیقت) تنزل مییابد.
ارزیابی صحت یک خبر و یا یک اتفاق کار دشواری است. یکی از راههای بررسی درستی اخبار منتشره، واکنش افراد به شواهدی است که ادعای آنها را دروغ نشان میدهند. اگر این افراد بدون توجه به این موضوع به تکرار ادعاهای خود ادامه دهند، بدیهی است که راستگو نیستند. اگر یک اشتباه در روز دوشنبه انجام شود و در روز سهشنبه اصلاح شود یعنی اشتباهی سهوی بوده و فریبی در کار نیست.
برنارد ویلیامز، در آخرین کتاب خود نوشت: «اگر کسی به چیزی باور داشته باشد و آن مسئله نادرست تلقی شود، به این معنی نیست که آن شخص نباید از اول چنین اعتقادی می داشته است. مهم این است که فرد پس از تشخیص واقعیت، دیگر به باور اشتباه خود اعتقادی نداشته باشد.»
راستی موضوعی تجربی است ولی راستگویی موضوعی اخلاقیست. حقیقت محصول نهایی است و صداقت یک عنصر حیاتی در تولید آن محسوب میشود. سیاستمداران پوپولیست، سلبیریتی های سود جو و پلتفرم های تکنولوژی را برای به وجود آمدن بحران معرفتشناختی سرزنش می کنند. این افراد نقش مهمی در جامعه برعهده دارند؛ اما مشکل اصلی، بیارزش شدن راستگویی در جامعه است. این مسئله یک بحران اخلاقی محسوب میشود و به راهحلهای اخلاقی نیاز خواهد داشت.
ارکان صداقت
ویلیامز بیان کرد که صداقت بر دو ویژگی اساسی استوار خواهد بود که عبارتند از دقت و خلوص نیت. ویژگی دقت مستلزم این است که شما تمام تلاش خود را برای به دست آوردن باورهای حقیقی انجام دهید. این بدان معنا نیست که همه ما باید در همه امور متخصص باشیم. ما معمولا به دیگران اعتماد میکنیم و این اعتماد دو طرفه همواره برقرار است. ما باید در محدوده دانش و تخصص خود، آنچه را که میتوانیم به انجام رسانیم تا از دروغ و یا خطاها جلوگیری کنیم.
ویلیامز در ادامه میگوید:
«دقت، مردم را تشویق میکند تا بیشتر برای یافتن حقیقت تلاش کنند و کمتر هر چیزی را که در ذهن آنها شکل میگیرد بپذیرند.»
مصداق بارز این سخن کسی است که در دوره پاندمی کرونا به جای گوش دادن به توصیههای همسایه خود، درباره بهداشت عمومی مطالعه میکند. تلاش بیشتر، گاهی فقط به این معنی است که به جای اعتماد به پست های اینستاگرامی و توییت فردی در توییتر به منبع خبری با کیفیت بالاتر نگاهی بیندازیم.
پس از تلاش برای به دست آوردن اطلاعات دقیق، باید آن را به طور کامل و صادقانه به اشتراک بگذاریم. این ویژگی خلوص نیت نام دارد. ویلیامز میگوید: «چیزی که بیان میکنید؛ اعتقادات شما را نشان میدهد.»
پایبندی به این ویژگی شاید آسان به نظر برسد؛ اما ممکن است شرایطی پیش بیاید که ما وسوسه شویم تمامی اعتقادات و یا حداقل بخشی از آن را پنهان کنیم. بنابراین برای دستیابی به پرهیز از دروغ، صداقت خالصانه و اشتراکگذاری بدون سانسور اخبار و اطلاعات به شجاعت نیاز داریم.
وقتی موضوعی مطرح می شود، سکوت کردن آسان ترین کار است. اما صادق بودن در هنگام صحبت کردن شکل می گیرد، و این شجاعت می طلبد.
ویلیامز در ادامه میگوید: «راستگویی نوعی امانتداری است که به گفتار مربوط میشود.»
البته در مواردی پیش می آید که صرفه جو بودن در گفتار منطقی به نظر می رسد، مثلا زمانی که بیان کردن حقیقت، توهین کردن به فردی تلقی می شود، در مذاکرات بین المللی و یا جایی که بیان نکردن حقیقت باعث نجات جان انسانی می شود.
به عنوان قانونی کلی، صادق بودن بیان تمام حقیقت است و نه فقط بخشی از آن و به همین علت است که در دادگاه شهود قسم می خورند که نه تنها حقیقت بلکه تمام حقیقت را بیان کنند.
این دو ویژگی صداقت، یعنی دقت و خلوص نیت در بین کسانی که مشغول به فعالیت در نهادهای تحقیقاتی، آموزشی و ارتباطی هستند بسیار ارزشمند است. ویلیامز در کتابش اینگونه این موضوع را بیان می کند که قدرت نهادهای علمی ریشه در عملگراییشان در هر دو این خصوصیت ها دارد” آن ها خلوص نیت دارند و در کارشان تلاش و دقت به خرج می دهند. این موضوع باید درباره قاضی ها و روزنامه نگاران هم صدق بکند.
ترول و معرفت شناسی ترول (troll)
اقداماتی که بر خلاف قانون اساسی (قوانین مربوط به دانش) تلقی میشوند، تحت تسلط عدهای هستند که جاناتان راوش (Jonathan Rauch) آنها را با عنوان «ترول» معرفی میکند. ترولها قصدی برای آشکارسازی حقیقت ندارند، بلکه دروغ و تلاشهای آنها در جهت نابودی یک دشمن حقیقی یا یک ایدئولوژی صورت میگیرد. ترولها نه تنها خلوص و دقت را در حرفهایشان رعایت نمیکنند، بلکه در جهت عکس عمل کرده و اطلاعاتی را پخش میکنند که واقعیت را مخدوش مینماید.
انتخابات 2020 آمریکا یک مثال واضح از معرفتشناسی ترول بود. ترامپ، وکلای او و ارتش حامیان وی برای ترسیم تصویری کلی از «تقلب در انتخابات» از اشتباهات کوچک و حتی چند مورد تقلب واقعی استفاده کردند. خود ترامپ با استناد به اشتباه در شمارش آرا در بخش آنتریم (Antrim County) و ایالت میشیگان، دستگاههای رایگیری را زیر سوال برد و معلوم شد که در واقع خطایی وجود داشته است. بااینحال، این دستگاهها به سرعت اصلاح شدند. ترامپ و همدستانش داستانهای مشابهی در مورد رایدهندگان، یا افرادی که به صورت تکراری رای میدهند مطرح کردند. در هرکدام از این ادعاها اندکی از حقیقت وجود داشت ولی بسیار اغراقآمیز بودند و از این رو همه شواهد متقابل به طور سیستماتیک نادیده گرفته شد.
عجیب به نظر می رسید که آنها به جای اثبات یک ادعا به طور همزمان به چندین مورد مختلف اشاره می کردند ولی نکته اینجا بود که آنها تلاش می کردند تا سایه ای از شک بر سر حقیقت اصلی قرار دهند و آن را نا معتبر کنند؛ استیو بنن اینطور بیان می کند که آنها قصد الوده کردن محیط را داشتند.
نقش رسانه های اجتماعی در شناسایی دروغ
پوپولیسم و رهبرانشان، نقش مهمی در آسیب به حقیقت گرایی داشته اند اما نیروهای دیگری هم به این امر کمک کرده اند.
شبکههای اجتماعی به عنوان سیستم ارائه پرسرعت اخبار نقشی موثر بر اغراقآمیز نشان دادن حقایق دارند و محیطی را فراهم میکنند تا اخبار جعلی و اخباری که اشتباها پخش شدهاند غیر قابل تمیز شوند.
پلتفرمهایی مانند فیس بوک، توییتر، یوتیوب و… به جای مشارکت با منابع معتبر، سبب شدهاند تا جامعه با افرادی پر شود که به ترویج تعصبات، عقاید خود و دروغ میپردازند.
شبکه ها و رسانه های اجتماعی با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند، زیرا کاربران به دنبال لایک و دیده شدن بیشتر هستند تا درآمد بهتری کسب کنند و برای این کار اخبار دروغین را انتشار میدهند. متاسفانه در حال حاضر به نظر میرسد دقت و صداقت، در انتشار اخبار مخاطبان چندانی ندارد.
فعالیت تجاری این شرکتها بر اشتراک گذاری متکی است و محتواهایی که تعامل را به حداکثر میرسانند نه تنها طرفدار حقیقت نیستند، بلکه سبب نابودی حقیقت میشوند. این پلتفرمها امروزه با سختگیریهای بیشتر سعی دارند تا در کاستن نشر اخبار دروغ و گمراه کننده موثر واقع شوند. مشکل این جا است که کاربران در بین دوراهی انتشار مطالب غیر حقیقی و کسب دنبال کننده و یا ارائه مطالب صحیح و عدم توجه کاربران قرار دارند.
محققان دروغگو هستند؟
محققانی که دارای دستور کارهای ایدئولوژیکی هستند میتوانند به راحتی داده ها را به گونهای ارائه دهند که کار خود را تأیید کنند. بگذارید یک مثال ملموس بزنم.
وضعیت اقتصادی طبقه متوسط در ایالات متحده یک سوال مهم است. بنابراین، پرسشی مطرح شد که بیان میکرد: «میانگین درآمد یک شهروند آمریکایی بین سالهای 1979 تا 2014 چه تغییری کرده است؟» گروهی از محققان به جستجو در مورد این پرسش پرداختند و به آمار زیر دست یافتند.
- 51 درصد افزایش یافته
- 37 درصد افزایش یافته
- 33 درصد افزایش یافته
- 30 درصد افزایش یافته
- 7 درصد افزایش یافته
- 8 درصد کاهش داشته است
همه این پاسخها درست هستند. آمار بدست آمده بستگی به این دارد که هر محقق از چه روش تحقیقی استفاده کرده است.
جهان مکان پیچیده ای است و جستجوی سادهلوحانه اغلب ما را به مشکل می اندازد.
اشکال این است که محققان جناح چپ برای دستیابی به نتیجهای خاص، رویکردهایی را اتخاذ میکنند و محققان جناح راست برعکس عمل میکنند و هر یک یافته های خود را به عنوان «واقعیت» ارائه میدهند. سپس رسانه های پارتیسان هر حزب یکی از این حقایق را متناسب با اعتقادات خود اغراقآمیز جلوه خواهند داد. این باعث دوگانگی در سطح جامعه خواهد شد. محققان باید تلاش کنند تا مدارک خود را به صورت عینی ارائه دهند و تا آنجا که ممکن است طیف وسیعی از نتایج معقول را منتشر سازند، تا کامل ترین تصویر از حقیقت ارائه شود.
صداقت در علم به ویژه در مورد ارزیابی سیاستهای عمومی بسیار اهمیت دارد. تعداد اندکی از سرمایهگذاران و نیکوکاران از این که بدانند هزینههای میلیاردی آنها در دستیابی به اهداف خود ناکام ماندهاند، خوشحال میشوند. به همین علت، تمایل دارند با استفاده از اغراق به مهم جلوه دادن یافتههای خود و دروغ بپردازند.
در همه این موارد، هم به مسئولیت پذیری جمعی و هم فردی نیاز است. شرکتهای رسانهای، دانشگاهها، اتاقهای فکر و احزاب سیاسی همه باید سختتر تلاش کنند تا خطا را در تولید و انتشار اخبار و دادهها تا حد امکان کاهش دهند. مطمئناً صادق بودن کار سختی خواهد بود. اما بدون صداقت، در واقع هیچ آزادی وجود نخواهد داشت.
جمع بندی
گاهی ما از روی قصد اطلاعات نادرست را پخش میکنیم و به نشر مطالب دروغ میپردازیم. گاهی نیز بر اثر یک اشتباه این اتفاق رخ میدهد. در این صورت باید سریعا اشتباه خود را تصحیح کنیم. همه اخبار فیکی که در جامعه پخش میشوند اثر یکسانی ندارد و گاه موجب ضرر به مال و جان مردم خواهند شد.
۰ دیدگاه