صفحه نخست < مجله ها < Aeon < چگونه برابری میان انسان‌ها از بین رفت؟

چگونه برابری میان انسان‌ها از بین رفت؟

18 آبان 1400 | Aeon, ایده و اندیشه

© برگرفته از مجله Aeon، نویسنده Sam Dresser، منتشر شده در جون 2021
میزان پیچیدگی مطلب: سخت
زمان تخمینی مطالعه: 18 دقیقه
برابری میان انسان‌ها

بخشی از متن

بعد از 290 هزار سال زندگی، بدون فرمان بردن از کسی و در وضعیتی که تمام افراد جامعه به یک اندازه به منابع دسترسی داشتند، حالا به شکلی اکثر ما بدون دریافت ذره‌ای احترام تحت فرمان قدرتمندان هستیم. چرا؟ دلایل ایجاد نابرابری چیست؟

لطفا در انتهای صفحه به این مقاله امتیاز دهید.

مقدمه 

در 97 درصد تاریخ بشریت، همه مردم تقریباً از قدرت و دسترسی یکسانی به کالاها برخوردار بودند. اما چه چیزی باعث شد تا نابرابری افزایش پیدا کرد؟

بیشتر ما در اجتماعاتی زندگی می‌کنیم که نابرابری شدیدی در آن‌ها وجود دارد، جایی که گروه کوچک افراد ممتاز، قدرت و ثروتی بیش از سایر افراد دارند. تنها تعداد محدودی از افرادی که چنین شرایطی ندارند در این نوع نابرابری مشکلی نمی‌بینند. بر اساس نتایج پژوهش‌های اقتصاددان‌های تجربی، ما تمایل داریم وارد موقعیت‌های اجتماعی شویم که آماده ارائه فرصت و همکاری در فعالیت‌های گروهی را دارند. اما اگر بقیه بیش از سهم خود دریافت کنند، ما به خاطر اینکه آلت دست دیگران شده‌ایم خشمگین خواهیم شد. ما در جهانی نابرابر زندگی می‌کنیم و فقط تعداد کمی از ما از این واقعیت مطلع نیستند و یا نسبت به آن بی‌تفاوت هستند. 

نابرابری، یک مفهوم جدید در تاریخ بشریت

از آنجایی که تعداد افراد ممتاز خیلی کم است، پیدا کردن منشا و ثبات این تقسیم نابرابر منابع گیج کننده است. به ویژه وقتی متوجه می‌شویم این جنبه از زندگی اجتماعی ما به تازگی ایجاد شده است. گونه انسانی خاص ما حدود 300 هزار سال است که وجود دارد و برای اینکه به بهترین شکل این موضوع را توصیف کنیم باید بگوییم در حدود 290 هزار سال از این مدت را ما از نظر مادی بسیار فقیرتر اما به شکل برابری با هم زندگی می‌کردیم.

 در طول مدت زمان زندگی ما به عنوان یک گونه، بیشتر جوامع مانند گیاه خواران مهاجر زندگی می‌کردند و زمانی که منابع محدود می‌شد اردوگاه خود را تغییر می‌دادند. اما احتمالاً این انسان‌ها طبق یک الگوی معمولی و در یک قلمرو مشخص زندگی می‌کردند. در ادامه بیشتر به دلایل ایجاد نابرابری می‌پردازیم.

زندگی ساده گذشتگان

دلایل ایجاد نابرابری: برابری در جوامع ماقبل تاریخ

گیاه خواران مهاجر در گروه‌های کوچک (ده‌تایی نه صدتایی) زندگی می‌کردند اما به خاطر ارتباطات خویشاوندی با گروه‌های همسایه، جهان اجتماعی آن‌ها چند صد تا چند هزار نفر جمعیت داشت. اغلب اوقات فرهنگ این گیاه خواران با هم تفاوت داشت. آن‌ها دارای سنت‌های فرهنگی مختلفی بودند و با محیط‌های متفاوتی روبرو می‌شدند. بیابان غربی استرالیا و مناطق بومی توندرا در قطب شمال شباهت خیلی کمی دارند، هر دو این مکان‌ها هم با جنگل‌های بارانی حوزه کنگو تا حد زیادی متفاوت هستند.

 با این وجود دست سرنوشت باعث شده است زندگی اجتماعی آن‌ها به شکل قابل توجهی مشابه هم باشد. گاهی اوقات ریش سفید یا افراد بنیان‌گذار در این اجتماعات دیده می‌شد، اما هیچ یک از آن‌ها رئیس نداشتند. هیچ‌کس اختیار فرماندهی بر سایر مردان بالغ را نداشت. روابط بین جنسیت‌های مختلف با هم متفاوت بود اما در بسیاری از فرهنگ‌های گیاهخواران، زنان اعضا مهم، ماهر و مستقلی بودند که نقش مهمی در حفظ اقتصاد علوفه داشتند. آن‌ها غذاهای گیاهی و شکارهای کوچک را جمع‌آوری می‌کردند و بسیاری از تجهیزات لازم در زندگی روزمره را می‌ساختند. آن‌ها معمولاً اختیارات مناسبی در زمینه اجتماعی و جنسی داشتند. 

ویژگی‌های جوامع گیاه خواران

برای رسیدن به دلایل ایجاد نابرابری باید ابتدا “جوامعِ برابر” را بررسی کنیم. برخلاف افرادی که برای امرار معاش کشاورزی می‌کردند، گیاه خواران دلسوزی بیشتری نسبت به فرزندان خود داشتند که در گروه‌هایی با سنین مختلف و از طریق کاوش و آزمایش همه چیز را خودشان یاد می‌گرفتند.

 درست است که مارشال سالینز (Marshall Sahlins) در یکی از فصل‌های کتاب خود با عنوان «جامعه مرفه اصلی» که در سال 1972 منتشر شد در مورد سهولت زندگی گیاه خواران اغراق کرده است؛ با این حال در مورد اینکه گیاه خواران نیازهای معیشتی خود را به شکل مؤثرتر و اغلب سریع‌تری برطرف می‌کردند و تعهد عمیقی نسبت به اشتراک‌گذاری منابع نشان می‌دادند درست گفته است.

 این جوامع به صورت تصادفی به برابری نرسیده بودند، بلکه به صورت فعال به دنبال رسیدن به برابری بودند. برایان هایدن (Brian Hayden) باستان شناس کانادایی مدت زیادی است بر این موضوع تاکید دارد که در تمام جوامع، افرادی سلطه‌جو و جاه‌طلب وجود دارند که تمایل دارند رهبری جامعه را به دست بگیرند. گیاه خواران کنترل این افراد متکبر را در دست گرفته بودند. 

بعد از 290 هزار سال زندگی بدون فرمان بردن از کسی و در وضعیتی که تمام افراد جامعه به یک اندازه به منابع دسترسی داشتند، حالا به شکلی اکثر ما بدون دریافت ذره‌ای احترام تحت فرمان قدرتمندان هستیم. چرا؟ دلایل ایجاد نابرابری چیست؟

دلایل ایجاد نابرابری: جوامع تحت سلطه دستگاه‌های دولتی

 البته با توجه به جوامع دولتی که ما در آن‌ها زندگی می‌کنیم دلیل مردم برای پذیرش فرمان‌های افراد برجسته کاملاً مشخص است. با وجود اینکه تعداد این افراد برجسته بسیار کم است اما آن‌ها ارتش، پلیس و دستگاه‌های دولتی را کنترل می‌کنند. تلاش برای دست‌یابی به ثروت افراد برجسته منجر به رویارویی با نیروی تحمیلی بسیار قدرتمندی خواهد شد. حتی انقلاب‌های موفق هم سابقه ضعیفی دارند و اغلب به قیمت جان تعداد بسیار زیادی از مردم و به ویژه مردم فقیر، جای یکی از این افراد برجسته را با یکی از هم نوعان او عوض می‌کنند. پس افرادی که در خارج از جهان افراد برجسته زندگی می‌کنند کم دردسرترین گزینه بعدی که در پیش رو دارند پذیرش حکمرانی افراد برجسته است. شاید این پذیرش با تلاش‌های فردی یا جمعی برای بهبود اوضاع انجام شود، هرچند به محیط سیاسی بستگی دارد. 

هیچ یک از جهان‌های اجتماعی به صورت ناگهانی از یک جامعه برابری طلبانه به جامعه‌ای که تحت سلطه افراد برجسته و ساختارهای دولتی باشد تبدیل نشده است. این یک حرکت تدریجی به سوی نابرابری بوده است. مسیر نابرابری از طریق جوامع نابرابر اما در مقیاس کوچک و بدون دولت در پیش گرفته می‌شود، یعنی جایی که افراد برجسته اولیه در کنار و همراه با همسایگان خود زندگی می‌کردند و هیچ کنترلی بر روی نهادهای دولتی اجباری نداشتند. 

یعنی آن‌ها آسیب‌پذیر بودند و بر اساس یادداشت‌های کریستوفر بوم (Christopher Boehm) در کتاب سلسله‌مراتب در جنگل (1999) و نوشته‌های استیون پینکر (Stephen Pinker) در کتاب فرشته‌های بهتر از نوع ما (2011) افرادی که در جوامع پیش از دولت زندگی می‌کردند در اعمال درست خشونت تردید نمی‌کردند. پس دلایل ایجاد نابرابری چیست. چطور نابرابری بدون پوشش قانون و سپر قدرت سازمان یافته دولت ایجاد شد و رشد کرد؟

ظهور نابرابری از جوامع برابری ‌طلب

زمانی که رهبری موروثی با پشتوانه قدرت نظامی حمایت می شود، می‌توان فرمان‌برداری و نابرابری را با توجه به دسترسی به این نیروی قهریه توجیه کرد. مشکل اساسی، توجیه نابرابری در جوامعی روستایی است که هنوز در آنجا قدرت نهادینه شده‌ای وجود ندارد.

 بنابراین این «جوامع فرا تساوی گرا» (trans egalitarian communities) تحت سلطه «مردان بزرگ» (Big Men) (همانطور که در گینه نو و ملانزی (New Guinea and Melanesia) به این نام خوانده می‌شوند) که ثروت و موقعیت خوبی داشتند درمی‌آمدند.

 اما آن‌ها حکومت را حق خود نمی‌دانستند و پسرهای آن‌ها به صورت خودکار جایگاه آن‌ها را به ارث نمی‌بردند. نابرابری از جوامعی مانند این به وجود آمد. به محض ایجاد چنین فرهنگ‌هایی ما از جهان‌های اجتماعی برابر به جهان‌هایی منتقل شدیم که در آن‌ها نابرابری یک امر معمول و پذیرفته شده بود، به حدی که در اکثر مواقع طبیعی به نظر می‌رسید. 

گله گوسفند

Photo by Ahmer Qureshi from Pexels

دو تحول ایجاد شده در فرهنگ‌های گیاه خواران زمینه را برای ایجاد نابرابری فراهم کرد. یکی از دلایل ایجاد نابرابری، نیاز سریع به ایجاد ساختار قبیله‌ای بود. قبیله‌ها دارای هویت مشارکتی قوی هستند، بر اساس ارتباطات نسبی واقعی یا غیر واقعی ایجاد می‌شوند و با آداب و فعالیت‌های جمعی که تقاضای زیادی برای آن‌ها وجود دارد تقویت می‌شوند. 

هویت‌های اجتماعی مستقلی ایجاد می‌شود. این افراد خودشان را پیش از هر چیز از طریق هویت قبیله‌ای خود می‌بینند و دیگران هم درباره آن‌ها همین نظر را دارند. درست مانند یادداشت‌هایی که انسان‌شناس ریمون سی کلی (Raymond C Kelly) در کتاب جوامع بدون جنگ و منشأ جنگ (2000) خود نوشته است، آن‌ها از قبیله خود انتظار دریافت حمایت اجتماعی بیشتری دارند و این حمایت را هم دریافت می‌کنند. بعد از ظهور انبار و کشاورزی، افراد برجسته اولیه از عضویت خود در قبیله برای دریافت حمایت اجتماعی و مادی استفاده کردند. 

دلایل ایجاد نابرابری: اعتبار و احترام

دومین توسعه و دومین مورد از دلایل ایجاد نابرابری ایجاد یک گروه شبه-برجسته بر اساس کنترل اطلاعات بود. این افراد به جای ثروت و قدرت، سلسله مراتبی از اعتبار و احترام ایجاد کردند. در ابتدا این موضوع بر اساس مهارت‌های معیشتی بود. زندگی گیاه خواران تا حد زیادی به درجه بالایی از تخصص در زمینه‌های جهت‌یابی، ردیابی، شناسایی گیاهان، رفتار حیوانات و مهارت‌های صنعتگری وابسته بود. با توجه به استدلال زیست شناس فرگشت جوزف هنریک (Joseph Henrich) در کتاب خود با عنوان راز موفقیت ما (2015)  این فرد متخصص در ازای ارائه اطلاعات خود به صورت سخاوتمندانه اعتبار و احترام دریافت می‌کرد.

بر اساس یافته‌های انسان شناس اجتماعی جروم لوئیس (Jerome Lewis) این اقتصاد اطلاعاتی می‌تواند شامل داستان سرایی و موسیقی هم باشد و همین در مورد زندگی سنتی و عادی هم صدق می‌کند. در واقع اگر سنت‌ها به عنوان وسیله‌ای برای رمزگذاری اطلاعات محیطی و جهت‌یابی استفاده شود ممکن است سنت‌ها با اطلاعات مربوط به معیشت ترکیب شوند. 

نمونه‌هایی از این ترکیب در ترانه‌های مردم بومی استرالیا وجود دارد. این ایده از استرالیا گسترش پیدا کرده است و پژوهشگر روایی لین کلی (Lynne Kelly) در کتاب دانش و قدرت در جوامع ماقبل تاریخ (2015) به شدت از آن دفاع کرده است. بنابراین ممکن است جوامع قدیمی علاوه بر افرادی که در زمینه مهارت‌های معیشتی تخصص داشتند، افرادی که در زمینه سنتی و مذهبی ماهر بودند نیز احترام دریافت کنند.

دلایل ایجاد نابرابری: کشاورزی و انبارداری

از جمله دلایل ایجاد نابرابری، کشاورزی و ذخیره محصولات بود زیرا این دو مورد هنجارهای اشتراک‌ گذاری را تضعیف می‌کردند. 

با وجود اینکه احترام گذاشتن به افرادی که دارای تخصص بودند احتمالاً برای هر دو طرف عادی بود، انتقال اجتماعی مورب (از تعداد محدودی افراد موفق در نسل N تا همه افراد در نسل N+1) گزینه دست‌کاری را روی میز قرار می‌داد. زمانی که اطلاعات اجتماعی فقط از طریق والدین به فرزندان انتقال پیدا می‌کند آموزش‌های ناسازگار به صورت خودکار محو می‌شوند. اما انتقال متمرکز هنجارها، سنت‌ها و طرز تفکر یک جامعه می‌تواند به راحتی به نفع یک گروه و به ضرر گروه دیگر باشد. پژوهشگر ای لوکاس بریجز (E Lucas Bridges) در کتاب کلاسیک خود با عنوان آخرین بخش از زمین (1948) به شکل سرگرم کننده‌ای در مورد این موضوع توضیح می‌دهد که چطور کل قبیله بدبین یاگان (مردم بومی مناطق جنوبی آمریکای جنوبی) با پوشیدن لباس ارواح زنان و جوانان را می‌ترساندند. 

 

قبیله بدبین یاگان

توضیح عکس: قبیله بدبین یاگان (مردم بومی مناطق جنوبی آمریکای جنوبی) با پوشیدن لباس ارواح زنان و جوانان را می‌ترساندند

او مطمئن بود هر گونه نشانه‌ای از شک و تردید در زنان با قتل آن‌ها حل می‌شد. احتمالاً چنین چیزی را می‌توانیم در برخی از جوامع گیاه خوار استرالیایی که پیرمرد سالاری را یک مزیت می‌دانستند مشاهده کنیم. کتاب تیوی شمال استرالیا (1960) که توسط چارلز هارت (Charles Hart) و آرنولد پیلینگ (Arnold Pilling) نوشته شده است به خاطر توصیف چنین پیرمرد سالاری شهرت پیدا کرده است. در این مورد مردان مسن اطلاعات محرمانه را کنترل می‌کنند. همچنین یکی دیگر از دلایل ایجاد نابرابری اتحاد بین کشیش‌ها و افراد برجسته اولیه در جوامع در حال گذار به نابرابری بود. 

 

دلایل ایجاد نابرابری: تقویت پایه و اساس نابرابری

 

بنابراین دو پایه اصلی این نابرابری در جهان گیاه‌خوارانی ایجاد شد که هنوز در دنیایی برابر زندگی می‌کردند. این پایه‌ها از آنجایی تقویت شدند که جوامع حدود 10 هزار سال پیش برای ایجاد یک زندگی مسکونی (انبار و کشاورزی) مهاجرت خود را کنار گذاشتند. بعضی از گیاه خواران در اطراف انبارها ساکن شدند (در این حالت گاهی به آن‌ها «گردآورندگان» می‌گفتند.) شکارچیان و ماهیگیران شمال غربی اقیانوس آرام در اطراف منابع دریایی و ماهی‌های آزاد ساکن شدند. 

 

این احتمال وجود دارد که در یخبندان اروپا گیاهخواران یکجانشین با دنبال کردن گله‌های مهاجر اقتصاد خود را بر اساس ذخیره یا دودی کردن شکارهای خود ایجاد کرده باشند. اما کنار گذاشتن زندگی پر تحرک و وابستگی به غذاهای ذخیره شده بیشتر به کشاورزی و دوره آب و هوایی هولوسن مرتبط است که از حدود 12 هزار سال پیش آغاز شد. 

 

دوام کشاورزی علاوه بر دسترسی به چند گونه وحشی که می‌توانند به شکل محصول و گله دربیایند به الگوهای آب و هوایی قابل پیش‌بینی هم بستگی دارد. تنها تفاوت هولوسن با پلیستوسن فقط گرم‌تر و مرطوب‌تر بودن آن نیست. این دوره آب و هوایی ثبات بیشتری دارد. تا پیش از این دوره کشت دانه در میان بومیان استرالیا تا این حد گسترش پیدا نکرده بود زیرا تغییرات آب و هوایی استرالیا در طی سال بسیار زیاد بودند. بدون انبار کردن و حمل و نقل وابستگی به محصولات کشاورزی نوعی خودکشی محسوب می‌شد. 

 

اما دلایل این تغییرات انقلابی هر چه که باشد پیامدهای آن بسیار قابل توجه بود. کشاورزی و ذخیره کردن منابع از دلایل ایجاد نابرابری بودند، به احتمال زیاد دلیلش هم این بود که کشاورزی و انبار کردن هنجارهای مربوط به اشتراک‌گذاری را ضعیف می‌کنند، باعث ایجاد حقوق مالکیت و کار اجباری می‌شوند، خشونت درون گروهی را افزایش می‌دهند و منجر به افزایش مقیاس اجتماعی می‌شوند. 

 

تفاوت اهمیت اشتراک‌گذاری میان گیاه خواران و کشاورزان

 

قبل از هر چیز بیایید ذخیره‌سازی، اشتراک‎گذاری و مالکیت را بررسی کنیم. برای گیاه خواران مهاجر اشتراک‌گذاری باعث ایجاد اطمینان می‌شد. مخصوصاً در مورد شکار کردن خیلی شانسی اتفاق می‌افتاد و هم‌زمان نیاز به مهارت و شانس داشت. یعنی اگر امروز شما موفق می‌شدید و شکار خود را با دیگران به اشتراک می‌گذاشتید این اطمینان وجود داشت که در صورت شکست خوردن دیگران هم منابع خود را با شما به اشتراک بگذارند. 

 

هدف گرفتن گیاهان و حیوانات کوچک راحت بود اما در برخی جوامع حتی این موارد هم تقسیم می‌شدند زیرا پاداش اجتماعی سخاوتمندی اهمیت داشت و به دلیل نزدیکی روابط در اردوگاه‌های گیاه خواران پنهان کردن موفقیت کار دشواری بود و هزینه‌های اجتماعی عدم اشتراک‌گذاری منابع با دیگران هم زیاد بودند. 

 

با این حال ذخیره سازی منابع اغلب اشتراک‌گذاری را از بین می‌برد. ذخیره سازی هم مانند اشتراک‌گذاری روشی برای مدیریت ریسک است و کشاورزان بیشتر تمایل دارند محصول خود را انبار کنند نه اینکه با دیگران به اشتراک بگذارند. در این حالت تفاوت در عرضه منابع در جامعه بیشتر به تعهد و تلاش افراد بستگی دارد نه به شانس. 

 

وضعیت بد محلی (آب و هوای نامساعد، حمله آفات) احتمالاً همه افراد یک جامعه را تحت تأثیر قرار می‌دهد به همین دلیل هم اشتراک‌گذاری دیگر خیلی منجر به ایجاد اطمینان نخواهد شد. یعنی اگر زمانی که من محصول خوبی دارم شما در وضعیت بدی به سر ببرید و برعکس (البته تا زمانی که لطف افراد را جبران کنید) به اشتراک گذاشتن منابع با شما به نفع من است. اما اگر هر دو ما در وضعیت بدی به سر می‌بریم چنین چیزی امکان‌پذیر نخواهد بود زیرا دیگر مازادی برای اشتراک وجود ندارد. همچنین اگر هر دو ما در وضعیت خوبی به سر ببریم دیگر نیازی به کمک همدیگر نخواهیم داشت. به همین دلیل هم کشاورزی از جمله دلایل ایجاد نابرابری است.

دم در حال برداشت محصول

Photo by Quang Nguyen Vinh from Pexels

دلایل ایجاد نابرابری: حقوق مالکیت

علاوه بر این کشاورزی کاری سخت و زمان‌بر است. بازدهی هر ساعت کار پایین است و هرگز کسی فکر نمی‌کرد کشاورزانی که از این راه امرار معاش می‌کنند بتوانند جوامع مرفهی بسازند. زمین‌ها باید پاک‌سازی شوند، علف‌های هرز از بین بروند و نیاز به حفاظت، اصلاح و گاهی هم آبیاری دارند. این تلاش‌ها باید برای چندین سال حفظ شوند نه فقط چند ماه. بنابراین برای افرادی که بر روی این زمین‌ها کار می‌کنند تلاش کردن بدون داشتن حق مالکیت ایده خوبی نبود. 

بنابراین بچه‌ها نمی‌توانستند همراه با والدینشان بر روی زمین‌ها کار کنند مگر اینکه این حقوق شامل حق انتقال هم باشند. بنابراین ذخیره سازی، یا اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم ذخیره سازی محصولات منجر به ایجاد اقتصادهای خانوادگی مستقل می‌شود. با وجود وراثت همین موضوع هم به خودی خود باعث ایجاد نابرابری می‌شود، فقط به این دلیل که به خاطر تفاوت اندازه خانواده‌ها برخی از این خانواده‌ها مجبور می‌شوند دارایی‌های خود را دقیق‌تر از دیگران تقسیم کنند. 

زمانی که نابرابری در ثروت ایجاد شود به تدریج افزایش پیدا می‌کند. اگر پسری فقط یک چهارم از زمین والدین خود را به ارث ببرد فرزندان او حتی مقدار کمتری به ارث می‌برند و اگر فقط به اندازه نیاز دارایی داشته باشند در برابر بدشانسی‌های کوچک بیشتر آسیب‌پذیر خواهند شد و نمی‌توانند بدهی‌های انباشته شده خود را پرداخت و به تعهدات خود عمل نمایند. 

ذخیره سازی به عنوان یکی از دلایل ایجاد نابرابری

ذخیره سازی هم علاوه بر اینکه از دلایل ایجاد نابرابری است، درها را به روی کار اجباری هم باز می‌کند. گردآورندگان مستقل گاهی برده‌داری می‌کردند، این کاری است که گیاه خواران مهاجر انجام نمی‌دادند. حتی زمانی که شکار بزرگی در دسترس نباشد تغذیه گیاه خواران به سطح بالایی از استقلال داخلی و مهارت بستگی دارد. گیاه خواران به تنهایی یا در گروه‌های سه یا چهار نفری نصف روز در اطراف اردوگاه پیاده‌روی می‌کردند. جستجوهای خود جوش گروه‌های کوچک برای استفاده مؤثر از قلمرو ضروری بود. بنابراین نمی‌توان بر چالش نظارت اجباری بر گیاه خواران مهاجر غلبه کرد زیرا به همان اندازه که برده لازم است به نگهبان هم نیاز خواهید داشت. 

نیروی کار در مزارع از نظر محیطی متمرکز است و اغلب مهارت خیلی کمتری دارند. می‌توان بر این نیروها نظارت و آن‌ها را کنترل کرد. این هم از دیگر دلایل ایجاد نابرابری است. علاوه بر این نظارت و کنترل نیروی کار مزارع وسوسه‌انگیز است زیرا کارهای مزرعه اغلب جذابیت خاصی ندارند و برعکس تیراندازی با کمان و قایقرانی هرگز به یک ورزش المپیکی تبدیل نخواهند شد. در بسیاری از جوامعی که کشاورزی برای امرار معاش انجام می‌شود اگر برده‌داری رایج نباشد بیشتر کار بر عهده زنان و کودکان است. ذخیره سازی و به ویژه انبار کردن محصولات زراعی منجر به ایجاد اقتصاد معیشتی با اختیار کمتر و اجبار بیشتر می‌شود. 

صمیمیت و اعتماد در جوامع گیاه خواران

ذخیره سازی منابع احتمال ایجاد خشونت در جوامع را افزایش می‌دهد. در مورد میزان خشونت درون گروهی در میان گیاه خواران مهاجر بین دانشمندان اختلاف نظر وجود دارد. از یک طرف تا اواسط تا اواخر دوران پلیستوسن  Pleistocene خطر خشونت درون گروهی یکی از ویژگی‌های بارز جهان گیاهخواران مهاجر بود. کتاب «یک گونه وابسته به همکاری» که توسط اقتصاددانان ساموئل بولز (Samuel Bowles) و هربرت گینتیس (Herbert Gintis ) و در سال 2011 منتشر شده است را در نظر بگیرید. 

در این مورد خیلی شک دارم. هیچ‌گونه شواهد باستانی در مورد وجود چنین خشونتی تا اواخر دوران پلیستوسن وجود ندارد. علاوه بر این‌ها اردوگاه‌های گیاه خواران هدف‌های دشواری هستند و بازدهی ندارند. غریبه‌ها به ندرت مکان دقیق این گروه‌ها را می‌دانستند. زیرا حتی اگر خطر خشونت وجود داشت بین قبیله‌های مختلف رفت و آمد چندانی نبود و گروه‌های همسایه اطلاعات زیادی از سرزمین‌های یکدیگر نداشتند. 

گیاه خواران دارایی‌های محدودی داشتند، در حالت عادی مسلح بودند و ردیابی و نظارت بر سرزمین خود ماهر بودند، همین هم باعث می‌شد کسی نتواند آن‌ها را در اردوگاه‌های خودشان غافلگیر کند. درنهایت تأکید گیاه خواران بر استقلال و تصمیمات جمعی به هیچ وجه شبیه به جهانی نظامی به نظر نمی‌رسد. در ادامه وجود خشونت در میان جوامع کشاورزان را که از دلایل ایجاد نابرابری بوده بررسی می‌کنیم. 

خشونت بین جوامع کشاورزان

با این حال شکی وجود ندارد که خشونت بین گروهی همواره خطر بزرگی برای گردآورندگان و کشاورزان معیشتی بوده است. منابع ذخیره شده همسایه‌ها، درست مانند زمین‌های بارور و حتی خود مردم به عنوان برده و همسر دوم اهداف وسوسه‌انگیزی بوده‌اند. اما این موارد فراتر از اهداف وسوسه‌انگیز هستند، اگر دارایی‌های شما هم به همین اندازه برای همسایه‌ها وسوسه‌انگیز باشند این‌ها تبدیل به تهدیدهای بالقوه می‌شوند.

 افراد یکجانشین می‌توانند کالاهای با ارزش دزدی را به شکلی جمع‌آوری کنند که در جوامع گیاه‌خوار مانند آن دیده نمی‌شد. دارایی‌های غیرعادی نشانه ثروت و اعتبار بودند. ظروف سفالی، آبسیدین و فلز در جوامع اولیه یکجانشین به عنوان کالاهای لوکس شناخته می‌شدند. وجود خطر دائمی خشونت بین گروهی این فرصت را برای افراد برجسته اولیه فراهم کرد که خود را به عنوان مذاکره‌کنندگان باری صلح، مبادله و ایجاد اتحاد به نفع جوامع معرفی کنند، این کار تا زمانی که از طرف مردم حمایت می‌شدند ادامه داشت. 

مردم قبیله

Photo by Karolína Balogová from Pexels

افزایش جمعیت

علاوه بر این‌ها کشاورزی باعث افزایش جمعیت شد. از آنجایی که مادران دیگر مجبور نبودند کودکان خردسال خود را بین اردوگاه‌های مختلف جابجا کنند فاصله بین زایمان‌ها کاهش پیدا کرد، همچنین کشاورزی منبع قابل اطمینانی از غذاهایی که بعد از فرآیند از شیر گرفتن بچه‌ها لازم بودند را فراهم می‌کرد. 

کشت محصول دشوار است اما دخالت کمتری در شبکه غذایی دارد و به این ترتیب باعث ایجاد بهره‌وری بیولوژیکی محلی بیشتری برای انسان می‌شود. اگر محصولات با وجین کردن علف‌های هرز، کود دهی یا آبیاری افزایش پیدا کنند این امر بیشتر هم به چشم می‌آید. ذخیره غذای یک کشاورز به اندازه غذای یک گیاه‌خوار متعادل و سالم نیست. اما در این حالت غذای بیشتری وجود دارد. افزایش اندازه جامعه اهمیت زیادی دارد و می‌تواند از جمله دلایل ایجاد نابرابری باشد زیرا بسیاری از مکانیسم‌های اجتماعی که باعث کنترل افراد آلفا در جوامع گیاه‌خوار می‌شدند به اندازه جامعه وابسته بودند. این مکانیسم‌ها بر اساس صمیمیت و اعتماد شکل می‌گیرند. 

درنهایت ذخیره سازی منابع منجر به ایجاد مازاد می‌شود زیرا هر خانواده (یا واحد اقتصادی) از روی احتیاط بیش از میزان مورد نیاز خود ذخیره می‌کنند. عاقلانه است که شرایط احتمالی را هم در نظر داشته باشیم. اما زمانی که یک خانواده بیش از میزان مورد نیاز خود ذخیره می‌کند این مازاد تبدیل به ابزاری در سیاست‌های محلی می‌شود.

 با قرض دادن این مازاد به افرادی که سهم زیادی از زمینه‌ای کشاورزی ندارند می‌توان نوعی تعهد ایجاد کرد. می‌توانیم این را نوعی لطف در نظر بگیریم. از طرف دیگر می‌توان با تبدیل این مازاد به کالاها یا خدمات بهتر نوعی اعتبار به دست آورد. می‌توان محصولات را به آبجو، خوک یا وسایل تزئینی تبدیل کرد (با استفاده از آن‌ها برای فعالیت‌های غیر معیشتی). رقابت برای کسب مقام، نفوذ و قدرت از طریق مازاد جان می‌گیرد. با این وجود مازاد از طریق ذخیره سازی به دست می‌آید و بدون کشاورزی مازادی هم وجود نخواهد داشت. 

صرف منابع مازاد برای کسب اعتبار

این نوع اثرات ناچیز ذخیره سازی و کشاورزی از جمله دلایل ایجاد نابرابری هستند و پیامد پویای آن‌ها هم ایجاد جوامع فرا تساوی گرا به دلیل ذخیره سازی در محیط‌های مختلف است. به رسمیت شناختن حقوق مالکیت و وراثت باعث ایجاد و رشد نابرابری در ثروت می‌شود. این عوامل می‌تواند منجر به تولید مازاد بر اساس سیاست‌های داخلی شود و یک فرد جاه طلبی با دریافت پشتیبانی از قبیله خود که به او بدهکار هستند منابع خود را افزایش دهد. این منابع ذخیره شده را می‌توان در نمایش‌های معتبری مانند جشن‌ها یا مراسم پرهزینه دیگر یا حمایت از ایجاد ساختارهای آیینی صرف کرد. این نمایش‌ها برای تحت تاثیر قرار دادن جامعه خودشان بود ولی آن‌ها به هم‌قطاران خود در جوامع دیگر هم توجه می‌کردند. افرادی که مانند خودشان جاه‌طلبی را با دسترسی به ثروت ترکیب می‌کردند. 

در محیط‌های منطقه‌ای که خشونت بین گروه‌ها یک تهدید محسوب می‌شود اما می‌توان از آن اجتناب کرد نمایش ثروت و سازمان‌دهی اجتماعی برای جوامع دیگر پیامی با این مفهوم ارسال می‌کند که درست است که شما دشمن خطرناکی هستید اما می‌توانید به شریک ارزشمندی در زمینه معامله و شکار در برابر اشخاص ثالث تبدیل شوید. این باعث می‌شود اکثر افراد جامعه دلیلی برای حمایت از این نمایش‌ها جاه‌طلبانه داشته باشند. اما مزایای اصلی این نمایش‌ها به حامیان اصلی آن‌ها می‌رسد و باعث می‌شود در چشم سایر جوامع به عنوان شخصی معتبر به نظر برسند و تبدیل به کانال ارتباطی می‌شوند که از طریق آن مبادلات اجتماعی و مادی با سایر جوامع صورت می‌گیرد. 

منابع مازاد باعث افزایش اختلاف سطح مادی می‌شوند

این علاوه بر اینکه می‌تواند از دلایل ایجاد نابرابری باشد در اوایل دوره انتقال به جوامع فرا تساوی گرا یک استراتژی خطرناک هم محسوب می‌شود. اما اگر آن مرد بزرگ اولیه این استراتژی را کنار می‌گذاشت اختلاف اولیه ثروت تبدیل به اعتبار و نفوذ سیاسی می‌شد که به نوبه خود ثروت بیشتری را از طریق ایفای نقش مرکزی ایجاد کننده ثبات و تسهیل کننده امور کسب می‌کرد و این چرخه مدام تکرار می‌شد. 

کتاب «The Vines of Complexity» که در سال 2002 توسط پولی ویسنر (Polly Wiessner) منتشر شد یک پژوهش فوق‌العاده در مورد پاپوا در گینه نو است که در مورد این پویایی در عمل و نحوه تقویت آن مطالعه می‌کند. در اوایل این دوره که تقاضا برای اعتبار و ایفای نقش میانجی در میان جوامع افزایش یافت، یک فرد جاه‌طلب بسیار فعال خواهد شد و ممکن است 10 خوک را برای یک جشن اهدا کند. در چند نسل بعد اهدای 250 خوک هم امکان‌پذیر شد و هم لازم (جهت ایجاد همان اثر سیاسی).

عدم مهار جاه طلبی

بنابراین دسترسی  به قدرت از طریق تبدیل ثروت به نفوذ سیاسی صورت می‌گیرد که همین باعث ایجاد ثروت بیشتری می‌شود. این کارها اغلب به دلیل از بین رفتن سطح ائتلاف‌هایی که برابری (تقریبی) را در جهان گیاهخواران اعمال می‌کردند موفق‌تر شدند، زیرا اقدامات جمعی برای مهار جاه‌طلبی بسیار دشوار شد. تغییر در اندازه جوامع مهم است و ممکن است از دلایلی ایجاد نابرابری باشد. گیاه خواران در گروه‌های کوچک زندگی می‌کردند (و از نظر غربی‌ها) به شکل شگفت‌انگیزی زندگی اجتماعی صمیمانه‌ای داشتند (برای مثال پناهگاه‌های آن‌ها اغلب کوچک و بدون دیوار بودند.) 

جهان اجتماعی کشاورزان بزرگ‌تر است اما صمیمیت کمتری در آن وجود دارد همین هم باعث می‌شود ایجاد تفاهم جمعی سخت باشد. علاوه بر این منافع افرادی که در حلقه افراد برجسته جای نمی‌گیرند کاملاً با هم همسو نیستند. در جهان‌های فرا تساوی گرا اختلاف ثروت هنوز زیاد نبود و افراد متوسط با به رسمیت شناختن حقوق مالکیت موافق بودند. برخی از آن‌ها متحدان یا حامیان کرد بزرگ محلی بودند و انتظار دریافت چنین حمایتی را هم از طرف او داشتند.

 با اینکه ممکن است این افراد تمایل داشته باشند جاه‌طلبی را در محدوده خاصی نگه دارند ولی منافع آن‌ها با ایجاد برابری در جامعه تأمین نمی‌شود و همین هم از دلایل ایجاد نابرابری است. همچنین اختلاف در داخل جامعه باعث افزایش خطر دخالت افراد بیگانه از خارج از جامعه می‌شود، خطری که برای همه به جز افراد فقیر مهم است. در نهایت اخلاق برابری طلبانه جوامع گیاه‌خوار (اخلاقی که انگیزه و اتحاد بین افراد جامعه برای کنترل جاه‌طلبی می‌شود) در اقتصاد مبتنی بر ذخیره سازی به جای اشتراک‌گذاری از بین می‌رود.

اتحاد رهبران مذهبی با افراد برجسته

این اخلاق برابری طلبانه احتمالاً با اتحاد بین رهبران مذهبی و افراد برجسته اولیه با سرعت بیشتری از بین می‌رود. منظور اتحادهایی است که در کتاب «قدرت مذهب در دوران ماقبل تاریخ (2018)» هایدن به آن اشاره شده است. زیرا هنجارهای زندگی در جوامع از طریق زندگی مذهبی آموزش داده می‌شود. پس این اتحاد هم از دلایل به وجود آمدن نابرابری محسوب می‌شود.

تعجبی ندارد که از این پس (برای مثال) تغییراتی در هنجارهای ازدواج دیده می‌شود، به این ترتیب مردان باید برای ازدواج با زنان هزینه‌ای پرداخت کنند و این هزینه با خوک یا سایر منابع معتبر پرداخت می‌شد. مردان فقیرتر در زمان ازدواج به حامیان مالی ثروتمند خود بدهکار می‌شدند. هنوز هم باورهای مذهبی که افراد برجسته به آن‌ها علاقه دارند ممکن است دراماتیک‌تر شوند. 

در پژوهش‌های باستان شناسان مردم شناس کنت فلانری (Kent Flannery) و جویس مارکوس (Joyce Marcus) که بر روی جوامع فرا تساوی گرای ملانزی انجام شده، مثال واضحی در مورد جزایر سلیمان وجود دارد. یک فرد فعال تأثیرگذار با حمایت از ساخت و ساز یک خانه مذهبی تا حدی در آن محل به شهرت رسیده است (همین نشانه‌ای از ثروت و منبع اعتبار است)، البته شهرت او به این مورد محدود نمی‌شود و این فرد ادعا می‌کند دیوی که خون خوک‌ها را می‌نوشد از او محافظت می‌کند. این باعث شده است مورد حمایت افراد مذهبی هم قرار بگیرد. 

جوامع نابرابر

اگر این تصویر از مسیری که به سوی نابرابری طی می‌شود درست باشد توقع چهار چیز را داریم. اولاً اینکه نابرابری، بستگی به وجود جامعه ای مبتنی بر اقتصاد ذخیره سازی و افزایش مقیاس اجتماعی دارد. دوم اینکه جوامع فرا تساوی گرا از جوامع گیاه‌خواری که ساختار قبیله‌ای داشتند به وجود آمدند. مسئله سوم هم این است که جوامع فرا تساوی گرا از جوامع گیاه‌خواری که هنجارها و نحوه زندگی در دست گروه کوچکی از افراد برجسته است، به وجود می آیند. درنهایت چنین جوامعی در سطح منطقه‌ای ایجاد می‌شوند که در آن‌ها خطرات متوسطی از خشونت بین گروهی وجود دارد ولی می‌توان این خطر را مدیریت کرد. 

جمع‌بندی

امکان ایجاد جوامع برابری طلب و مشارکت بین انسان‌ها وجود دارد. اشتراک‌گذاری در سطح گسترده و تصمیم‌گیری جمعی برخلاف طبیعت انسان (هر چه که هست) نیستند. در واقع در بیشتر تاریخ بشر ما در چنین جوامعی زندگی می‌کردیم. اما چنین جوامعی ذاتاً پایدار نیستند. 

برای حفظ این شیوه‌های اجتماعی لازم است به صورت فعال از آن‌ها دفاع شود. با افزایش اندازه و پیچیدگی اقتصادی جوامع و با توجه به تکنولوژی‌های اجتماعی موجود این دفاع فعال با شکست مواجه شد. با اینکه حالا دلایل ایجاد نابرابری را می‌شناسیم امکان بازگشت به برابری دوره پلیستوسن وجود ندارد و من شخصا از نزدیکی اجتماعی و سادگی مادی این نوع زندگی‌ها استقبال نمی‌کنم. اما ما تکنولوژی‌های اجتماعی جدیدی داریم. (به ویژه) چین نشان داد چطور می‌توان از این تکنولوژی‌ها برای افزایش نظارت بر افراد برجسته استفاده کرد. امیدواریم امکان تنظیم مجدد آن‌ها وجود داشته باشد تا از اقدامات اجتماعی سطوح پایین جامعه نسبت به سطوح بالاتر حمایت کنند و برخی از اثرات عدم تعادل ثروت و قدرت را کاهش دهند. 

امتیاز به محتوای مقاله

امتیاز به محتوای مقاله

یک ستاره ← پنج ستاره

یک ستارهدو ستارهسه ستارهچهار ستارهپنج ستاره

میانگین امتیاز: ۵.۰۰ از ۵

تعداد رای ها: ۱

Loading...
نویسنده مقاله: Sam Dresser

نویسنده مقاله: Sam Dresser

سم درسر

از زمان راه اندازی وبسایت AEON در سال 2012 همراه آنها بوده است. او علاقه مند به مباحث فلسفی، تاریخی و سیاسی می باشد.
این نوشته برگرفته از کتاب های Kim Sterelny پروفسور فلسفه در دانشگاه ملی استرالیا می باشد.

اگر در متن این مقاله اشتباه تایپی و یا غلط املایی پیدا کرده اید، لطفا اشتباه را هایلایت کنید و از طریق فشردن Ctrl+Enter به ما اطلاع رسانی کنید.

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چرا ثروتمند نیستید؟

چه عواملی چگونگی ثروتمند شدن افراد را تعیین می‌کند؟ آیا ممکن است شانس، نقشش بزرگتر از آن چیزی باشد که کسی انتظارش را دارد؟ و چگونه می‌توان از این عوامل، هر چه که هستند، برای تبدیل جهان به مکانی بهتر و عادلانه‌تر بهره‌برداری کرد؟

زنی گلی صورتی به اندازه صورتش بغل کرده

با افکارتان تنها بمانید

بیشتر ما به خاطر سبک زندگی مدرن، زمان فراغت خود را صرف دنیای بیرون می‌کنیم، اما آیا بهتر نیست کمی به سراغ درون خود برویم و با افکارمان تنها بمانیم؟

پرینس

بهترین تکنوازی های گیتار در تاریخ

نتایج نظرسنجی نشریه «گیتار پلیر» از خوانندگان نشان می دهد که برترین گیتاریست های تمام دوران؛ دیوید گیلمور، جیمی پیج، جیمی هندریکس، ادی ون هیلن و برایان مِی هستند. با معرفی 20 تکنوازی برتر تاریخ همراه ما باشید.

سیمپسون ها

مصاحبه با جان سوارتزولدر نویسنده مجموعه سیمپسون ها

اولین مصاحبه طولانی با یکی از معتبرترین نویسندگان طنز نویس تمام دوران‌ها.

انواع سبکهای ارتباطی

آشنایی با انواع سبک‌های ارتباطی در روابط

بسیاری از مشکلاتی که ما در روابط خود داریم به خاطر داشتن سبک ارتباطی متفاوت با شریک زندگی‌مان است؛ آشنایی با سبک‌های ارتباطی می‌تواند باعث رفتار آگاهانه‌تر و در نتیجه بهبود روابط ما شود.

امواج فراصوت

چگونه امواج فراصوت می‌توانند بافت استخوانی را درمان کنند؟

تحقیقات جدیدی درباره امواج صوتی صورت گرفته که نتایج شگفت انگیزی از اثرات این امواج در بازسازی استخوان را نشان می دهد.

آیا برای تکان دادن خودتان آماده هستید؟

آلبوم جدید بیانسه، اشتهای مردم را برای رقصیدن و توانایی او را برای انطباق با زمانه، آزمایش خواهد کرد.

داستان نان

معرفی 10 نوع نان اروپایی و داستان های جذابشان

نان از جمله مواد غذایی است که از زمان‌های قدیم مورد استفاده قرار می‌گیرد و جزو جدایی ناپذیر همه خانه‌ها است. در اینجا با ده نوع نان اروپایی آشنا می‌شویم.

خودشناسی

روشی برای تغییر دیدگاه دیگران

از ارزش‌ها و باورهای خود به‌عنوان یک سلاح استفاده نکنید بلکه آن‌ها را به‌عنوان یک هدیه ارائه دهید.

آب اشامیدنی

داستان تکامل نوع انسان و ارتباطش با نیاز شدید انسان به نوشیدن آب

ما بیش از بسیاری از پستانداران دیگر به آب وابسته هستیم و مجموعه ای از استراتژی های هوشمندانه برای به دست آوردن آن ایجاد کرده ایم.

Pin It on Pinterest

بازخورد
بازخورد
چطور به این سایت امتیاز می دهید؟
آیا دیدگاه اضافه ای دارید؟
بعدی
در صورت تمایل برای پیگیری از سمت ما، ایمیل خود را وارد کنید
برگشت
ارسال
از ارسال نظر شما سپاس گذاریم.

Spelling error report

The following text will be sent to our editors: