صفحه نخست < مجله ها < Vulture < همه چیز درباره “عکاس روزالیند فاکس سولومون” «عمق در عکس‎ها است نه در حرفی که خودم در مورد آن‌ها می‌زنم»

همه چیز درباره “عکاس روزالیند فاکس سولومون” «عمق در عکس‎ها است نه در حرفی که خودم در مورد آن‌ها می‌زنم»

30 فروردین 1401 | Vulture, مصاحبه

© برگرفته از Vulture، نویسنده کریستوفر بونانوس، منتشر شده در 28 اکتبر 2021
میزان پیچیدگی مطلب: سخت
زمان تخمینی مطالعه: 12 دقیقه
rosalind-fox-solomons

بخشی از متن

روزالیند فاکس سولومون تقریباً برای کسی کار نکرده است. وقتی او برای اولین بار با ایده ساخت آثار هنری شروع به عکاسی کرد هیچ‌کس از او انتظار نداشت که این کار را تبدیل به شغلش کند. او می گوید؛ عمق در تصاویر است نه در حرف‎هایی که خودم در مورد آن‌ها می‌زنم. آن‌ها نشان دهنده احساسات زیاد و کاملا واقعی هستند. من به همان اندازه که از ظاهر آن‌ها خوشم می‌آید به درونشان هم علاقه‌مند هستم.

لطفا در انتهای صفحه به این مقاله امتیاز دهید.

شروع به کار عکاس روزالیند فاکس سولومون

عکاس روزالیند فاکس سولومون وقتی این کار را آغاز کرد یک زن حدوداً 40 ساله همراه با دو فرزند بود، او سعی می‌کرد یاد بگیرد به روشی که قبلاً هرگز امتحانش نکرده بود ارتباط برقرار کند. او در نزدیکی خانه اش در چاتانوگا تنسی شروع به عکسبرداری کرد. حتی بعد از اینکه بیشتر شناخته شد و به مکان‌های دورتر سفر کرد هم برنامه بلندمدت دقیقی نداشت.

او می‌گوید فقط تصمیم می‌گرفت به جایی برود، گاهی به‌دلیل بروز یک رویداد مخرب مثل زلزله یا سیل اما اغلب فقط اگر نیاز داشت یک راهنما و مترجم استخدام می‌کرد. در هند، گواتمالا، برزیل یا میزوری در اطراف کشورها می‌گشت و به مردم نگاه می‌کرد، آن‌ها را درگیر می‌کرد اما خیلی حرف نمی‎زد و بعد با عکس‌ها به خانه برمی‌گشت. همین. 

آیا او هم مثل خیلی از عکاس‌ها به چیزی که مجموعه‌دارها، ناشرها یا ویراستارها ممکن بود بخواهند فکر می‌کرد؟ فاکس سولومون حالا می‌گوید: «اولاً که من هیچ‌وقت از نظر تجاری ماندگار نبودم، هیچ‌وقت در این مورد فکر نکردم. واقعاً فقط کارم را انجام می‌دادم و هر سال عکس‌هایم را روی هم جمع می‌کردم.» 

نمایشگاه روزالیند فاکس سولومون

نمایشگاه روزالیند فاکس سولومون. منبع: brucesilverstein

 

صحبت با عکاس روزالیند فاکس سولومون

ما در یک روز فوق العاده ماه اکتبر در میدان واشنگتن در حال صحبت کردن هستیم، ساختمانی که عکاس روزالیند فاکس سولومون از سال 1984 و از زمانی که در 54 سالگی طلاق گرفت در آن زندگی می‌کند فقط چند خیابان با اینجا فاصله دارد. او حالا 91 ساله است و هنوز هم دست از کار نکشیده ‌است و این روزها بیشتر زمان خود را صرف جمع آوری و ویرایش کارهای قدیمی‌اش برای منتشر کردن آن‌ها می‌کند.

 اخیراً MACK کتاب The Forgotten را منتشر کرده است که شامل عکس‌های منتخب فاکس سولومون از میان پرتره‌های 40 ساله‌اش است. امروز یک نمایشگاه انفرادی در گالری فولی افتتاح می‌شود که بسیاری از همان تصاویر را به نمایش گذاشته است. 

فاکس سولومون هنرمندی نیست که به‌صورت قراردادی یا برای فرد دیگری کار کند. در حالی که کتاب را ورق می‌زنیم او به من می‌گوید: «من با برخی از آن مسائلی که در کتاب The Forgotten به آن‌ها اشاره کردم ارتباطی ندارم.» اما نظر می‌رسد کارهای سفارشی بالاخره تمام می‌شوند. فاکس سولومون این عکس‌ها را تقریباً در همه جای کره زمین و در مکان هایی که در طول زندگی او، با مردم بد رفتار شده گرفته است، گاهی عامل این بدرفتاری‌ها نیروهای طبیعی بودند اما بیشتر اوقات مقصر امپریالیسم آمریکا بود.

پرتره‌های سیاه و سفید

کتاب پر از پرتره‌های سیاه و سفیدی که فاکس سولومون از تمام آن مکان‌ها گرفته است (و از مکان‌های دیگری مثل هاوانا، مناطق روستایی پرو، پنوم پن و خیلی از جاهای دیگر). عکس‌هایی هم از میدان واشنگتن وجود دارد، یکی از آن‌ها، نمایی از آدم ها، نشسته بر روی همان نیمکتی است که ما حالا روی آن نشسته‌ایم. فاکس سولومون در مورد عکسی که در استانبول گرفته است می‌گوید: «این یک مراسم عروسی روی قایق در تنگه است. من حیرت زده شده بودم. این یک رقاص عربی است و آن مرد پول را روی صورت او فشار می‌دهد.» عکسی مربوط به گواتمالا در سال 1992 در کتاب وجود دارد که در آن دو نفر در کنار گودالی در جاده درزا کشیده‌اند و بچه‌هایشان آن‌ها را تماشا می‌کنند. 

می‌پرسم: «کسی با ماشین تصادف کرده بود؟» او جواب می‌دهد: «نه، آن‌ها مست بودند. آه عجب وضعیت آشفته‌ای بود. بچه‌ها هم مجبور بودند تا زمانی که والدینشان بیدار می‌شوند آنجا بنشینند چون نزدیک خانه نبودند.» عکس دیگر یک زن و شوهر سیاه پوست در چاتانوگا را نشان می‌دهد و زن لبخندی شیطنت آمیز و موذیانه به لب دارد. «او یک سرایدار در تالار شهر بود و همه چیز را در مورد سیاستمداران می‌دانست.»

عکاس روزالیند فاکس سولومون

استانبول سال 1994. عکاس: روزالیند فاکس سولومون. منبع: کتاب The Forgotten


جایگاه آثار عکاس روزالیند فاکس سولومون

جای دادن آثار عکاس روزالیند فاکس سولومن در یک دسته عکاسی کار سختی است. وجدان اجتماعی او همیشه مثل عکس‌های حماسی گوردون پارکس (Gordon Parks) در مرکز کارش قرار ندارد، در عکس‌های گوردون یک تابلو نئونی واقعی به شما می‌گوید که چه مشکل وحشتناکی در آنجا وجود دارد. یک مقایسه بهتر مقایسه کارهای فاکس سولومون با دیان آربس (Diane Arbus) است که شباهت‌های کمی بین کارهای این دو عکاس وجود دارد. برای مثال تمرکز بر روی چهره‌ها و قالب فیلمِ دو و یک چهارم اینچ مربعی که هر دو استفاده می‌کردند. اما عکس‌های آربس به خاطر بی رحمی موجود در آن‌ها معروف هستند، درحالی‌که فاکس سولومون حتی زمانی که از افراد و مکان‌های مشکوک عکاسی می‌کند هم سخاوتمندتر است. 

موضوع عکس‌های او در مورد تصوری است که سوژه عکس‌ها از خودشان دارند نسبت به تصوری که با دیدن آن‌ها برای ما ایجاد می‌شود. لایه بندی روانی، متضاد و غیرمستقیم است. عکاس فاکس سولومون می‌گوید: «عمق در تصاویر است نه در حرف‎هایی که من در مورد آن‌ها می‌زنم. آن‌ها نشان دهنده رشته‌های زیاد احساسات هستند و به واقعیت‌ها (جامعه شناختی، تاریخی و سیاسی) مرتبط می‌شوند و من به همان اندازه که از ظاهر آن‌ها خوشم می‌آید به درونشان هم علاقه‌مند هستم.»

نمونه عکسهای سولومون

داستان زندگی عکاس روزالیند فاکس سولومون

خودش می‌گوید دوربین وسیله‌ای بود که از طریق آن خودش را هم کشف کرد و این قضیه کمی هم اتفاقی بود. روزالیند فاکس در یکی از مناطق زیبای حومه شهر شیکاگو بزرگ شد، پدرش در کسب و کار عمده فروشی تنباکو و آب نبات موفق بود و مادرش که وابستگی زیادی به او داشت امیدوار بود دخترش به گفته روزالیند تبدیل به «یک زن دوست داشتنی» شود. خواهرش زمانی که با یکی دیگر از اعضا خانواده صحبت می‌کرد ماجرا را اینطور توضیح داد: «روزالیند مثل ما نبود. او کاملاً متفاوت بود و ما هیچوقت او را درک نکردیم.» این یک خانه مرفه بود که یک خدمتکار به‌صورت تمام وقت در آن زندگی می‌کرد اما (با توجه به بیوگرافی کتاب قبلی فاکس سولومون با عنوان Got to Go آمده است) خانه شادی نبود؛ پدرش خیانت کرده بود و مادرش یک بار سعی کرد خودش را بکشد. 

او می‌گوید بعد از دانشگاه «من خیلی اعتماد به نفس نداشتم و یک جورهایی راهم را گم کرده بودم. من گم شده بودم.» او چند شغل عوض کرد و با شرکت سازمان دهنده سفرهای خارجی در تابستان، یعنی Experiment in International Living به سفر رفت. عکاس روزالیند فاکس سولومون در 23 سالگی با یک مرد جنوبی که وضع مالی خوب و ارتباطات سیاسی داشت ازدواج کرد، جوئل جی سولومون (Joel Jay Solomon) در نهایت به کار توسعه املاک و مستغلات روی آورد و به چاتانوگا نقل مکان کرد.

زندگی سولومون

زندگی سولومون بعد از زادواج

سال 1953 بود. او می‌گوید: «او مرد خوبی بود اما من می‌خواستم به کارم ادامه دهم چون کارم را دوست داشتم ولی همسرم می گفت “همسر من هیچ‌وقت حق ندارد سر کار برود”، جدی می‎گویم.» آن‌ها دو بچه داشتند و فاکس سولومون هم در نهایت مثل بقیه زنان خانه دار چاتاگونا خودش را با وجدان اجتماعی مشغول کرد و در میان درست کردن شام برای شرکای تجاری کسل‌کننده شوهرش برای کارهای آزادی خواهانه (مانند اتحادیه زنان رای‌دهندگان، گروه‌های حقوق مدنی) داوطلب شد.

 «کاری را انجام می‌دادم که دلم می‌خواست انجام بدهم، اما می‌دانید، من عضو طبقه متوسط رو به بالای جامعه بودم.» او برای رهایی پیدا کردن از این احساس به کلاس‎های گیتار می‌رفت و هر هفته اسب سواری می‌کرد. 

چاتاگونا، تنسی

چاتاگونا، تنسی، سال 1978. عکاس: روزالیند فاکس سولومون. منبع: کتاب The Forgotten


شروع عکاسی

در سال 1968 چیزی در وجود او شکست. بعد از ترور کینگ و کندی، سولومون که افسرده شده بود کارهای داوطلبانه‌اش را رها کرد. او به‌ عنوان مسئول استخدام بر اساس فرصت‎های برابر برای گروهی به نام آژانس توسعه بین‌المللی کار می‌کرد، اما وقتی متوجه شد که بسیاری از مشاغلی که برای آن‌ها کارمند استخدام می‌کند در ویتنام هستند و عملاً باعث تقویت جنگ می‌شوند، از اجرای برنامه خودداری کرد. او می‌گوید: «من به خواسته‌های خودم توجه کردم.» 

در این زمان عکاس روزالیند فاکس سولومون شروع به عکاسی کرد، در ابتدا این کار را با استفاده از دوربینی که برای یک سفر تبادل فرهنگی به ژاپن خریده بود انجام داد. او نمی‌توانست به زبان ژاپنی صحبت کند ولی متوجه شد که می‎تواند برخی از چیزهایی که گفتن آن‌ها برایش دشوار است را از طریق دوربینش به دیگران منتقل کند. «این کار باعث شد از بخش هایی از وجودم استفاده کنم که هنوز متوجه آن‌ها نشده بودم و هنوز در بخش خودآگاه ذهنم نبودند.» اوایل دهه 70 او به بازار دستفروش‌های آلاباما رفت تا از عروسک‌های شکسته یک زندگی بی‌جان بسازد، این یک نوع پیشرفت هنری بود. به‌تدریج از عروسک‌های شکسته به سمت عکاسی از فروشندگان و مشتریان آن‌ها تمایل پیدا کرد. برای اینکه وقتی به آنجا می‌رود هم‌رنگ جماعت شود یک سرپوش پوکه می‌پوشید. (او حالا می‌گوید: «قطعاً آن‌ها می‌دانستند من کشاورز نیستم.»)

روند پیشرفت روزالیند فاکس سولومن

همچنین فاکس سولومون خودش متوجه نبود اما به‌تدریج داشت این رسانه را کشف می‌کرد. البته قبل از او هم عکاس‌ها را به‌عنوان هنرمند در نظر می‌گرفتند اما این شکل عکاسی، قبل از روزالیند، به خاطر افرادی که عکاس‌ها را به‌ عنوان به ‌عنوان تکنسین در نظر می‌گرفتند، منسوخ شده بود. 

آن زمان کلکسیون دارهای خیلی کمی عکس‌های چاپی جمع آوری می‌کردند و معامله‎گرهای واقعی خیلی کمی وجود داشت و شما می‌توانستید کارهای فوق العاده‌ای را فقط با چند سکه بخرید.

تصاویر هیجان‌انگیز و دردسرساز “آربس” (و افزایش محبوبیت وجهه عمومی او بعد از اینکه در سال 1971 خودکشی کرد) از جمله نیروهایی بودند که شروع به شکستن آن دیوار کردند. فاکس سولومون می‌گوید زمانی که عکاسی را شروع کرد فقط نام دو عکاس را می‌شناخت: دیان آربس و انسل آدامز (Ansel Adams) 

آموزش عکاس روزالیند فاکس سولومون

در آن سال‌ها وقتی شوهرش برای کسب‌وکار به نیویورک می‌آمد، او را همراهی می‌کرد و زمانی که آنجا بود عکس‌هایش را در Modern age که یکی از بزرگ‌‎ترین آزمایشگاه‌های پردازشی شهر بود چاپ می‌کرد. در اوایل دهه 70 فاکس سولومون، در جشن کریسمس آزمایشگاه، زنی را دید که در نهایت او را به “لیست مدل”، عکاس بزرگ اواسط قرن 19 که دو دهه قبل به “آربس” آموزش داده بود معرفی کرد. 


مطلب مرتبط پیشنهادی برای مطالعه:  مروری بر تاریخ هنر عکاسی 


“مدل” به خاطر پرتره‌های قابل توجهی که از مردم معمولی و در مکان‌های معمولی در فرانسه و نیویورک می‌گرفت معروف بود. مدل به او گفت: «هر عکسی که تا به حال گرفته‌ای را بیاور.» فاکس سولومون با چند چمدان پر از عکس آمد و عکاس پیرتر «شش ساعت به عکس‌های من نگاه کرد. نیمه‌های شب که دیگر هر دو خسته بودیم او گفت (بله من به تو آموزش می‌دهم.)»

فاکس سولومون و مدل

عکاس روزالیند فاکس سولومون در طول سفرهایی که به نیویورک داشت چند بار در سال توسط مدل آموزش می‌دید. (در آن زمان بچه‌هایش نوجوان بودند.) کار سخت بود، البته نه فقط به‌دلیل اینکه مدل مثل یک گروهبان سخت گیر بود. کلاس‎های ابتدایی آن‌ها در زمینه نورپردازی بود و یک سفر میدانی هم به موزه هنر متروپولیتن داشتند. در آنجا آن‌ها «علاوه بر نگاه کردن به چیزهای زیبا به چیزهایی مانند کپسول‌های آتش‌نشانی یا خروجی‌های مخصوص گرما یا چیزهایی دیگر را هم می‌دیدند و به همه چیز توجه می‌کردند.»

 زمانی که فاکس سولومون در حال کار بود “مدل” به او دستور می‌داد: از پایین انجامش بده، از یک سمت انجامش بده، نمی‌توانی فقط در یک حالت بایستی، برو پایین‌تر. فاکس سولومون می‌گوید: «بعداً متوجه شدم چیزی که در آموزش‌ها از آن خوشم نمی‌آید واقعاً خوب است.

برای مثال او قبل از اینکه به عکس‌های من نگاه کنند حدود نیم ساعت در مورد خودش صحبت می‌کرد. در مورد اینکه چه اتفاقی برای اثرش افتاده و او از چه کسی خوشش می‌آید و از چه کسی بدش می‌آید، یا چه عکاس‌های معروفی هستند که او فکر می‌کرد کارشان مزخرف است. من آن موقع دیوانه می‌شدم، چون می‌خواستم به کارهای من نگاه کند. اما در نهایت چیزهای زیادی یاد گرفتم.» 

در ابتدا عکاس روزالیند فاکس سولومون با فیلم 35 میلی‌متری عکاسی می‌کرد اما بعداً از فیلم‌های سیاه و سفید دو و یک چهارم اینچی استفاده کرد که شکل مربعی آن‌ها چهره را خیلی خوب قاب می‌کرد. 

گاهی اوقات او در دنیایی که می‌شناخت عکس‌های خوبی می‌گرفت؛ برای مثال در یکی از این عکس‌ها سناتور بلوند تنسی، جیم ساسر (Jim Sasser) دموکرات در حالی که دو فرزندش را در آغوش گرفته نشان داده می‌شود و دست همسرش هم در فریم افتاده که روی سر یکی از بچه‌ها است. مشخص است که این خانواده قصد داشتند مانند کندی‌ها خوش و خرم به نظر برسند ولی این صحنه پر تنش و غیرعادی است، به‌ویژه در زیر نور چشمک زن عکاس روزالیند فاکس سولومون.

نشویل، تنسی

نشویل، تنسی، 1976. عکاس: روزالیند فاکس سولومون. منبع: کتاب The Forgotten


عکس‌های جذاب عکاس روزالیند فاکس سولومون

یک بار دیگر سولومون قبل از اینکه جیمی کارتر (Jimmy Carter) رئیس جمهور شود در پلینز جورجیا از او عکس گرفت. «پسرم مدام به من می‌گفت (مادر تو باید از جیمی کارتر عکس بگیری.) من از عروسک‌های شکسته عکس می‌گرفتم و قصد نداشتم دست از این کار بکشم، فکر می‌کردم کاری که انجام می‌دهم خیلی مهم است.» اما عکاس روزالیند فاکس سولومون را متقاعد کردند که یک روز که کارتر در حال لایروبی یک حوضچه بود به آنجا برود و از رئیس جمهوری که دوباره متولد شده و با پیراهن جین خود در آب ایستاده بود چند عکس شگفت انگیز بگیرد. یکی از آن عکس‌ها روی جلد کتاب جدید بیوگرافی کارتر از کای برد (Kai Bird) بود. (همسر فاکس سولومون بعداً به ‌عنوان رئیس اداره خدمات عمومی برای رئیس جمهور کار کرد.) 

یکی دیگر از کتاب‌های فاکس سولومون با عنوان « Liberty Theater» به جنبش نژادی جنوب عمیق در دهه 1970 می‌پردازد. 

تصاویر این کتاب نشان می‌دهند که فاکس سولومون در فرهنگ سیاه‌پوستان جنوب غرق شده بود، چون به نظر می‎رسد سوژه‌هایش در برابر او گارد نگرفته‌اند اما سولومون در مورد محدودیت‎های خود مطلع است: «نمی‌دانم چقدر این کار را انجام دادم. منظورم این است که دوستان من در چاتانوگا فعال و لیبرال بودند و وقتی به اینکه واقعاً چه کارهایی انجام دادیم یا ندادیم فکر می‌کنم به شدت احساس گناه پیدا می‌کنم. انجمن‌های شما آنقدر که باید گسترده نیستند، چون من هنوز همان جا زندگی می‌کردم. متوجه منظورم می‌شوید؟»

روزالیند فاکس سولومون

نمایشگاه عکاس روزالیند فاکس سولومون

عکاس روزالیند فاکس سولومون ابتدا در یک نمایشگاه گروهی در چاتانوگا شروع به نمایش آثار خود کرد. مجموعه عکس‌هایی که در اسرائیل با عنوان «رزها و تربچه‌ها» به نمایش گذاشت در سال 1974 به کنیسه‌های آمریکایی متعددی سفر کرده بود. (حالا او از این عکس‌ها با عنوان «خاطرات گردشگری» یاد می‌کند و اشاره می‌کند که آن‌ها در مقایسه با کار اخیرش که شامل عکس‌هایی از فلسطینی‌ها است ساده لوحانه به نظر می‌رسند.) 

تا سال 1980 سولومون در گالری هنری کورکوران موزه هنری در واشنگتن دی سی نمایشگاهی داشت؛ در سال 1986 او یک نمایشگاه انفرادی در MoMA برگزار کرد. موقعیت‌هایی پیش آمد که سولومون دوباره لنز دوربینش را بر روی افراد قدرتمند ثابت کرد، اینها معمولاً موقعیت‌های کوتاهی بودند. برای مثال در تارامشالا از دالایی لاما (Dalai Lama) («این اتفاق عجیبی بود: من چکمه کار و کورتا و شلوار پوشیده بودم و او به من گفت شبیه روسی‌ها هستی!») و در دهلی نو از ایندیرا گاندی (Indira Gandhi) («او بیرون آمد، روی یک صندلی نشست و یک کلمه هم حرف نزد.») عکس گرفته است.

با این حال در بیشتر عکس‌های روزالیند فاکس سولومون (به‌ویژه در عکس هایی که بعد از طلاق و نقل مکان به نیویورک گرفت) بر روی چهره مردمی که جایی نزدیک به لبه پرتگاه زندگی می‌کنند تمرکز کرده است. 

مسلماً مشهورترین مجموعه کار او عکس‌های نیویورک، در اواخر دهه 1980 است؛ این مجموعه شامل عکس‌های افراد مبتلا به ایدز است، بیشتر آن‌ها جوان و مرد هستند و زخم‏های ناشی از سارکوم کاپوسی بر روی پوستشان قابل مشاهده است. (این عکس‌ها در گالری هنری گری، یعنی درست کنار جایی که ما در پارک نشسته‌ایم به نمایش درآمده‌اند، در آن زمان نیویورک تایمز ادعا کرد او با شورگرایی سوژه‌هایش را هیجان انگیز نشان می‌دهد، این ادعایی است که حالا خیلی ضعیف به نظر می‎رسد.) 

عکاس: روزالیند فاکس سولومون

منطقه چاوین، انکاش، پرو، سال 1995. عکاس: روزالیند فاکس سولومون. منبع: کتاب The Forgotten


 داستان عکس‌های عکاس روزالیند فاکس سولومون

او می‌گوید: «همیشه با خودم در مورد هویت و افکار و احساسات سوژه‌هایم فکر می‌کنم.» او توانایی خود در نفوذ به این موقعیت‌ها را به ظاهرش ربط می‌دهد؛ یعنی جلیقه عکاسی، عینک درشت و لباس‎های ساده و گشادش و (امروز) موهای سفیدش. او می‌گوید: «من مردم را نمیترسانم، فقط شبیه پیرزن‌های بداخلاق به نظر می‌رسم.» من به‌صورت حدسی می‌گویم که شاید ظاهرش نشان می‌دهد که یک خارجی است و به نظر می‌رسد عکاس روزالیند فاکس سولومون با این حرف موافق باشد. او در مورد خانواده‌اش می‌گوید: «آن‌ها من را نپذیرفتند. در دوران کودکی خیلی جدی بودم و به شدت احساس طرد شدگی می‌کردم. فکر می‌کنم بخشی از تمایل من برای رفتن به محیط‌های ناشناخته (ملاقات کردن مردم در هر جایی که بودند، حتی در جاده و پذیرفته شدن) به خاطر این احساس باشد که می‌خواهم پذیرفته شوم.

این جنون آمیز است.» خب اسم کتاب هم «فراموش شده» است پس… «بله می‌دانید من هیچ وقت این را به زبان نیاوردم، اما درباره آن فکر کردم. اینکه چطور به‌عنوان یک غریبه به کشوری می‌رفتم و حداقل برای مدت کوتاهی احساس می‌کردم به گروهی تعلق دارم.» 

با وجود اینکه فاکس سولومون اخیراً کمتر عکاسی می‌کند، ولی هنوز هم به مکان‌های ناشناخته می‌رود. او می‌گوید وقتی MoMA در سال 2019 از او خواست بر روی مجموعه جدیدی کار کند «من به آن‌ها نگفتم که چند سال است دوربین در دستم نگرفته‌ام.» و کار را سریع شروع کرد و یکی از سفارش‌‎های نادرش را درست کرد. (یکی از پرتره‌هایی که او در موزه گرفته است تصویر کارگری است که دیوارهای گالری را رنگ کرده و با غلتک و سینی خود ژست گرفته است، این عکس در کتاب جدیدش چاپ شده است.)  

جمع‌بندی

عکاس روزالیند فاکس سولومون در حال برنامه ریزی برای خلق اثر جدیدی برای کتاب بعدی خود است که خودش در مورد موضوع آن با احتیاط صحبت می‌کند. در حین برگشتن از پارک در مورد کلاس‌های ورزشی که او انجام می‌داد صحبت می‌کنیم. او مدتی با دوچرخه ثابت کار می‌کند، بعد حرکات کششی و چند حرکت که تأثیر کمی دارند انجام می‌دهد.

او به تکنیک الکساندر که مجموعه حرکاتی هستند که گفته می‌شود علاوه بر بدن بر روی ذهن هم تأثیر می‌گذارند خیلی علاقه دارد. «اگر شما اینطور باشید» در این فاصله سرش را به سمت پیاده رو برمی‌گرداند «حس خوبی نخواهید داشت. بعد باید سرتان را اینطور به سمت بالا ببرید» او چانه‌اش را بالا می‌آورد و راست می‌ایستد «احساس بهتری خواهید داشت. واقعاً اثر دارد.» وقتی به سمت خانه می‌رود قدم‌هایش تندتر می‌شوند.

امتیاز به محتوای مقاله

امتیاز به محتوای مقاله

یک ستاره ← پنج ستاره

یک ستارهدو ستارهسه ستارهچهار ستارهپنج ستاره

میانگین امتیاز: ۵.۰۰ از ۵

تعداد رای ها: ۱

Loading...
نویسنده مقاله: Christopher Bonanos

نویسنده مقاله: Christopher Bonanos

کریستوفر بونانوس

توضیح کریستوفر بونانس دربراه خودش: من 28 سال است در مجله نیویورک، سردبیر و نویسنده بوده ام. در طول این مدت، سه کتاب نوشته‌ام که جدیدترین آنها برنده جایزه حلقه ملی منتقدان کتاب برای بهترین زندگی‌نامه سال 2018 شده است.

اگر در متن این مقاله اشتباه تایپی و یا غلط املایی پیدا کرده اید، لطفا اشتباه را هایلایت کنید و از طریق فشردن Ctrl+Enter به ما اطلاع رسانی کنید.

۰ دیدگاه

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چرا ثروتمند نیستید؟

چه عواملی چگونگی ثروتمند شدن افراد را تعیین می‌کند؟ آیا ممکن است شانس، نقشش بزرگتر از آن چیزی باشد که کسی انتظارش را دارد؟ و چگونه می‌توان از این عوامل، هر چه که هستند، برای تبدیل جهان به مکانی بهتر و عادلانه‌تر بهره‌برداری کرد؟

زنی گلی صورتی به اندازه صورتش بغل کرده

با افکارتان تنها بمانید

بیشتر ما به خاطر سبک زندگی مدرن، زمان فراغت خود را صرف دنیای بیرون می‌کنیم، اما آیا بهتر نیست کمی به سراغ درون خود برویم و با افکارمان تنها بمانیم؟

پرینس

بهترین تکنوازی های گیتار در تاریخ

نتایج نظرسنجی نشریه «گیتار پلیر» از خوانندگان نشان می دهد که برترین گیتاریست های تمام دوران؛ دیوید گیلمور، جیمی پیج، جیمی هندریکس، ادی ون هیلن و برایان مِی هستند. با معرفی 20 تکنوازی برتر تاریخ همراه ما باشید.

سیمپسون ها

مصاحبه با جان سوارتزولدر نویسنده مجموعه سیمپسون ها

اولین مصاحبه طولانی با یکی از معتبرترین نویسندگان طنز نویس تمام دوران‌ها.

انواع سبکهای ارتباطی

آشنایی با انواع سبک‌های ارتباطی در روابط

بسیاری از مشکلاتی که ما در روابط خود داریم به خاطر داشتن سبک ارتباطی متفاوت با شریک زندگی‌مان است؛ آشنایی با سبک‌های ارتباطی می‌تواند باعث رفتار آگاهانه‌تر و در نتیجه بهبود روابط ما شود.

امواج فراصوت

چگونه امواج فراصوت می‌توانند بافت استخوانی را درمان کنند؟

تحقیقات جدیدی درباره امواج صوتی صورت گرفته که نتایج شگفت انگیزی از اثرات این امواج در بازسازی استخوان را نشان می دهد.

آیا برای تکان دادن خودتان آماده هستید؟

آلبوم جدید بیانسه، اشتهای مردم را برای رقصیدن و توانایی او را برای انطباق با زمانه، آزمایش خواهد کرد.

داستان نان

معرفی 10 نوع نان اروپایی و داستان های جذابشان

نان از جمله مواد غذایی است که از زمان‌های قدیم مورد استفاده قرار می‌گیرد و جزو جدایی ناپذیر همه خانه‌ها است. در اینجا با ده نوع نان اروپایی آشنا می‌شویم.

خودشناسی

روشی برای تغییر دیدگاه دیگران

از ارزش‌ها و باورهای خود به‌عنوان یک سلاح استفاده نکنید بلکه آن‌ها را به‌عنوان یک هدیه ارائه دهید.

آب اشامیدنی

داستان تکامل نوع انسان و ارتباطش با نیاز شدید انسان به نوشیدن آب

ما بیش از بسیاری از پستانداران دیگر به آب وابسته هستیم و مجموعه ای از استراتژی های هوشمندانه برای به دست آوردن آن ایجاد کرده ایم.

Pin It on Pinterest

بازخورد
بازخورد
چطور به این سایت امتیاز می دهید؟
آیا دیدگاه اضافه ای دارید؟
بعدی
در صورت تمایل برای پیگیری از سمت ما، ایمیل خود را وارد کنید
برگشت
ارسال
از ارسال نظر شما سپاس گذاریم.

Spelling error report

The following text will be sent to our editors: