مقدمه
«روش ساخت یک زندگی» یکی از ستونهای مجلهای است که آرتور بروکس « Arthur Brook» هر هفته در آن به پرسشهای مربوط به معنا و خوشبختی زندگی میپردازد.
حال خوب یک مفهوم جهان شمول نیست. در این مطلب قصد داریم برای تعریف خوشبختی در فرهنگ های مختلف، چهار مدل ارائه دهیم. این مدلها به شما کمک میکنند جهان و ذهن خود را درک کنید.
با توجه به اطلاعاتی که سازمان ملل متحد هر سال در اختیار ما قرار میدهد همه میدانند شادترین مردم جهان کجا زندگی میکنند. در طی چند سال اخیر کشور فنلاند با رتبه اول بالاتر از کشورهای شمال اروپا قرار گرفته است، همه این کشورها در صدر لیست خوشحالترین کشورهای جهان قرار دارند. با توجه به نوشتههای همکارم جو پینسکر « Joe Pinsker» این کشورها کد خوشبختی را رمزگشایی کردهاند و به همین دلیل هم بسیاری از ما وسوسه میشویم رفتارهای مردم کشورهای اروپای شمالی را تقلید کنیم. برای مثال اگر مانند یک فنلاندی کمی در جنگل قدم بزنیم و در آب یخ شنا کنیم همه چیز خوب پیش میرود، درست است؟
تفاوت خوشبختی در فرهنگ های مختلف
در مورد گزارش مربوط به شادی جهانی و سایر شاخصهای بینالمللی مربوط به خوشبختی که گزارشهای مربوط به اشخاص مختلف را در نظر میگیرند، فقط زمانی میتوانیم این گزارشها را با هم مقایسه کنیم که فرض را بر این بگذاریم که تمام مردم در سراسر جهان تعریف یکسانی از خوشبختی دارند و به نظرسنجیهای مربوط به خوشبختی به صورت تقریباً یکسان پاسخ میدهند.
اگر چنین فرضی در میان نباشد و اینطور در نظر بگیریم که خوشبختی در فرهنگ های مختلف متفاوت است، شاخصهای خوشبختی به اندازه رتبهبندی کیفی موسیقی بر اساس میزان علاقهای که ساکنان هر کشور به موسیقی محلی خود دارند معتبر میشوند. این رتبهبندی نشان دهنده اشتیاق مردم هر کشور نسبت به سبک موسیقی کشور خود است و اطلاعات مختصری هم در مورد اینکه کدام موسیقی با توجه به سنتها و علایق مردم «بهترین» هستند ارائه میدهد.
در واقع پژوهشهای انجام گرفته در مورد تصور مردم جهان از رفاه، تفاوتهای قابل توجهی در میان ملل مختلف نشان میدهند. درک این تفاوتها باعث میشود تصویر واضحتری از شادی جهانی نسبت به آنچه این شاخصها میتوانند در اختیار ما قرار دهند داشته باشیم. اما از همه مهمتر این است که میتوانیم به مجموعه مدلهای مناسبی از رفاه دست پیدا کنیم که همه میتوانند از آنها استفاده کنند.
تعریف خوشبختی در فرهنگ های مختلف: هماهنگی درونی
اول از همه باید بدانید مردم در سراسر جهان با استفاده از روشهایی که وجه اشتراک زیادی دارند خوشبختی را تجربه میکنند. در سال 2016 بر روی 2800 فرد بزرگسال در 12 کشور مختلف جهان پژوهشی صورت گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد در تمام ملتهایی که مورد مطالعه قرار گرفتند تعریف روانشناختی از خوشبختی یا «وضعیت درونی، احساسات یا نگرش» بر تمام تعاریف دیگر برتری دارد. در واقع مردم جهان خوشحالی خود را در دستیابی به «هماهنگی درونی» « inner harmony» میدیدند.
ممکن است هماهنگی درونی یک مفهوم جهان شمول به نظر برسد اما درست مانند تعریف خوشبختی در فرهنگ های مختلف، برای این مفهوم نیز در مکانهای مختلف معانی بسیار متفاوتی وجود دارد. برای مثال دو سال پیش که برای فیلمبرداری یک مستند با موضوع جستجوی خوشبختی به دانمارک رفته بودم متوجه شدم دانمارکیها اغلب هماهنگی درونی را به عنوان «هوگه» توصیف میکنند. هوگه چیزی شبیه به احساس راحتی و آرامش در جایی دنج و گرم و نرم است. در عین حال متوجه شدم تعریف آمریکاییها از این مفهوم استفاده از مهارتهای خود برای رسیدن به خواستههایشان در زمینه کاری است.
مقایسه خوشبختی مردم دشوار است. بنابراین تعریف روانشناختی تاثیر چندانی بر ایجاد خوشبختی ندارند و همین هم تفاوت بین کشورها را گستردهتر میکند. در همان پژوهش سال 2016 که پیش از این ذکر کردیم 49 درصد از آمریکاییها در تعریف خود از خوشبختی به صورت واضح به روابط خانوادگی اشاره کردند، اما مردم جنوب اروپا و آمریکای لاتین در کل خوشبختی را وابسته به خودشان میدانستند. فقط 22 درصد از مردم پرتقال، 18 درصد از مکزیکیها و 10 درصد از مردم آرژانتین در تعریف خود از خوشبختی در مورد خانوادههای خود صحبت کردند.
دو پژوهشگر ژاپنی تفاوت فرهنگی مهمی بین فرهنگ های غربی و آسیایی در مورد خوشبختی پیدا کردند و نتیجه تحقیق خود را در مجله بینالمللی رفاه در سال 2012 منتشر کردند. در غرب مردم خوشبختی را به عنوان «حالتی از انگیختگی شدید مانند هیجان یا احساس موفقیت شخصی» تعریف میکنند، ولی در آسیا «خوشبختی به عنوان تجربه حالتی با انگیختگی کم مانند احساس آرامش» تعریف میشود.
با توجه به تعریف خوشبختی در فرهنگ های مختلف، در کشورهای بزرگ حتی مقایسه مردمی که در مرزهای مشابهی قرار دارند هم دشوار است. برای مثال تعریف خوشبختی در شمال و جنوب هند خیلی متفاوت است. پژوهشها نشان میدهند در ایالات متحده تفاوت زیادی در ویژگیهای شخصیتی مردم مناطق مختلف وجود دارد. برای مثال مردم مناطق ایالتهای میانه ساحل اقیانوس اطلس و مناطق شمالی اضطراب دلبستگی بیشتری از خود نشان میدهند (مانند: کی با من تماس میگیری؟) ولی مردم ایالتهای غربی اجتناب از دلبستگی بیشتری از خود نشان میدهند (مانند: هر وقت شد میبینمت).
معنی کلمه خوشبختی در زبان های مختلف
حتی واژههایی که برای تعریف خوشبختی به کار میبریم در زبانهای مختلف معانی متفاوتی دارند. در زبان آلمانی ریشه کلمه خوشبختی به واژهای برمیگردد که به معنای ثروت یا سرنوشت خوب است. درواقع کلمه « happiness » یا خوشبختی از کلمه hap که در گویش انگلیسی میانه به کار میرود گرفته شده است. این کلمه به معنای «شانس» است. ولی در زبانهای مبتنی بر لاتین ریشه این اصطلاح به کلمه felicitas برمیگردد که در روم باستان علاوه بر شانس خوب به رشد، باروری و رفاه هم اشاره داشت.
مقاله مرتبط پیشنهادی برای مطالعه: هوگه (HUGGE)، راز خوشبختی در کشورهای اسکاندیناوی
در مجموع خوشبختی در فرهنگ های مختلف تعاریف متفاوتی دارد. بنابراین نمیتوانیم بگوییم مردم یک کشور از مردم کشورهای دیگر مطلقا شادتر هستند و شاخصی مانند «شادترین کشور جهان» جنبه آموزندهای ندارد. راههای زیاد و متفاوتی برای تعریف خوشبختی وجود دارد. شاید بر اساس یکی از این تعاریف فنلاند شادترین کشور باشد، ولی بر اساس یک تعریف دیگر اینگونه نباشد. به جای مقایسه کشورها باید آنها را طبقهبندی کرد.
یک راه مناسب برای شروع این کار تمایز قائل شدن بین دو روش تعریف خوشبختی است. روش اول تمرکز بر خوشبختی به صورت «درونی» یا «بیرونی» است.- یعنی دروننگری در مقایسه با تعامل با دیگران یا برون نگری-. روش دوم تمرکز بر «ارتباط» یا «وظیفه» است.- یعنی فرد محور در مقایسه با کار محور بودن.-
این روشها چهار مدل عمده برای رفاه به ما ارائه میدهند که بر اساس نظرسنجیهای انجام شده در سراسر جهان ایجاد شدهاند.
-
خوشبختی ناشی از روابط خوب با افرادی که دوستشان دارید
این ترکیبی از روشهای تمرکز «بیرونی» و «رابطه» است. در این مدل دوستان و خانواده کسانی هستند که بیشترین احساس خوشبختی را به فرد ارائه میدهند. یک مثال خوب از کشورهایی که با این مدل هماهنگ هستند روش تعریف خوشبختی توسط مردم ایالات متحده است.
-
خوشبختی ناشی از یک آگاهی برتر
این ترکیبی از روشهای تمرکز «درونی» و «رابطه» است و برای افرادی که خیلی معنوی، فلسفی یا مذهبی هستند مدل مناسبی محسوب میشود. این مدل به ویژه برای افرادی مناسب است که اهمیت زیادی برای گردهمایی افراد در جامعه قائل هستند. مردم زیادی در جنوب هند از این مدل پیروی میکنند.
-
خوشبختی ناشی از کاری است که اغلب دوست دارید همراه دیگران انجام دهید
مدل دیگر خوشبختی در فرهنگ های مختلف ترکیبی از روش تمرکز «بیرونی» و «وظیفه» است. در این مدل افراد با وقف زمان خود به کار کردن یا انجام فعالیتهای تفریحی احساس رضایت زیادی پیدا میکنند. اگر معمولاً جملاتی مانند این میگویید: «کار من زندگی من است.» یا «عاشق گلف بازی کردن با دوستانم هستم.» این مدل مناسب شما است. این مدل معمولاً در کشورهای شمال اروپا و اروپای مرکزی دیده میشود.
-
خوشبختی ناشی از یک حال خوش ساده
این مدل ترکیبی از روشهای تمرکز «بیرونی» و «کار» است. این مدل شامل افرادی میشود که کارهایی که باعث میشود احساس خوب و مثبتی پیدا کنند را در اولویت قرار میدهند، فرقی ندارد این کارها را به تنهایی انجام دهند یا همراه با دیگران. اگر زمانی که به خوشبختی فکر میکنید کارهایی مانند تماشای فیلم در نتفلیکس یا نوشیدن به ذهنتان میرسد شما به این مدل تعلق دارید. این مدل بیشتر بین مردم آمریکای لاتین، مدیترانه و آفریقای جنوبی رایج است.
البته این طبقهبندی جامعی از تفاوت خوشبختی در فرهنگ های مختلف نیست. قطعاً بسیاری از افراد و کشورها را نمیتوان به خوبی در این محورها جای داد. در واقع ممکن است تصور شما از خوشبختی ترکیبی از این مدلها باشد. با این وجود این چهار مدل نقطه شروعی برای درک مفاهیم متعدد رفاه و خوشبختی در سراسر جهان هستند و این شامل تعریف خوشبختی که در ذهن و قلب شما وجود دارد نیز میشود.
تفاوت خوشبختی در فرهنگ های مختلف: درک تنوع میان کشورها
درست همانطور که مکانهای مختلف تعاریف متفاوتی از خوشبختی دارند مردم متفاوت نیز به همین شکل هستند. درک این تنوع میتواند به شما در درک خودتان کمک کند. در نتیجه میتوانید درک کنید چرا در خانه خود راحت نیستید و چطور میتوانید با این مشکل کنار بیایید. برای مثال میتوانید به یک گروه جدید ملحق شوید یا صرفاً خود را با محیط اطراف تطبیق دهید.
بارسلونا خود را پیدا کنید!
جملات آخر این مقاله را در بارسلونا مینویسم، من تابستان را در اینجا میگذرانم. 30 سال است که مانند یک روح آواره هفتهها یا ماههای زیادی را در این شهر پرسه زدهام (یک بازدید من از شهر سه سال طول کشیده است). اینجا بر اساس شاخص شادترین مکان دنیا نیست (در آخرین گزارش سازمان ملل جایگاه اسپانیا تا رتبه 27 کاهش پیدا کرده است). پس چرا من تا این حد عاشق اینجا هستم؟
پایتخت کاتالونیا یک شهر ترکیبی است. اسپانیاییها بر روی تفریح و روابط دوستانه تمرکز دارند اما بیشتر از مردم اروپای شمالی به عادات شغلی خود اهمیت میدهند. (بین تفریح و کار هم زمان کوتاهی را به خواب اختصاص میدهند که کمی مشکلساز است). مردم اینجا سختکوش و کارآفرین هستند ولی در عین حال خوش اخلاق و خندهرو هم هستند. همچنین اینجا مکانی است که چندین سال پیش در آن ازدواج کردم و بنابراین بیشتر روابط عاشقانهام را در همین شهر تجربه کردم.
پس اینجا با تعریف ترکیبی من از خوشبختی مطابقت دارد: مشغول بودن به پژوهش و تدریس که کشش عمیق و لذت زیادی برای من ایجاد میکند در کنار ایجاد ارتباطات قوی با مردم. بنابراین با وجود تعاریف متفاوت خوشبختی در فرهنگ های مختلف، برای من بارسلونا شادترین نقطه جهان است.
بارسلونا شما هم همین اطراف است. آنجا را پیدا کنید.
۰ دیدگاه