مزایای یادگیری یک چیز جدید: قانون 80/20
قانون 80/20 که با عنوان اصل پارتو هم شناخته میشود، هم در مورد فعالیتهای جسمی و هم در زمینه تلاشهای شناختی صدق میکند. برای مثال خیلی سادهتر است که چند مایلی را که در عرض 9 دقیقه طی میکردید حالا در عرض 6 دقیقه بدوید، تا اینکه بخواهید چند مایلی را که در عرض 6 دقیقه طی میکردید حالا در عرض 5 دقیقه بدوید. تسلط پیدا کردن بر شطرنج آسانتر از این است که به یک استاد بزرگ بینالمللی تبدیل شوید.
در نظر گرفتن قانون 80/20 جالب است اما در عین حال میتواند گمراه کننده باشد. دلیلش هم این است که مراحل اولیه و نهایی که برای کسب یک مهارت طی میشود علیرغم مشکلات مختلفی که دارند دارای مزایای منحصر به فردی هم هستند.
شانس مبتدیها
زمانی که دخترِ تام وندربیلت (Tom Vanderbilt) نویسنده و ویراستار مجله Outside، متولد شد، او هم مانند بسیاری از والدین، بارها از توانایی دخترش برای یادگیری چیزهای جدید و خوشحالی او در طول فرایند یادگیری، متعجب و خوشحال می شد . این باعث شد وندربیلت به این فکر بیفتد که: آخرین باری که من یک چیز جدید یاد گرفتم چه زمانی بود؟
به همین دلیل سفر خود را برای یادگیری 5 مهارت جدید شروع کرد (شطرنج، خوانندگی، موجسواری، نقاشی و شعبدهبازی) و جزئیات آن را در آخرین کتاب خود با عنوان «مبتدیها: شادی و قدرت دگرگونکننده مادامالعمری یادگیری» توضیح داد.
کتاب وندربیلت یک نمونه متقاعدکننده از این ایده است که یادگیری یک چیز جدید، مزایای بیشماری دارد، مانند ارتقاء توانایی مغز برای تنظیم مجدد خود، مرتبط کردن شما با افراد و جوامع جدید و ایجاد دوباره کنجکاوی و همچنین ایجاد یک ذهن باز.
با وجود اینکه همه این موارد مزایای فوقالعادهای هستند اما شاید آخرین مورد مهمترین آنها باشد.
مزایای یادگیری یک چیز جدید: پذیرای تجربه ها باشید
یکی از پنج عامل بزرگ شخصیت، پذیرای تجربه بودن است (سایر این ویژگیها شامل وظیفه شناسی، برونگرایی، همدلی و روانرنجوری (Neuroticism) هستند) تحقیقات نشان دادهاند افرادی که در این ویژگیها امتیاز بالایی کسب کنند تجربیات غنیتری در زندگی دارند. آنها نسبت به اتفاقات اطرافشان آگاهتر هستند و احساسات پیچیدهتری را تجربه میکنند زیرا به پردازش اطلاعات متناقض عادت کردهاند.
پژوهشی که در سال 2016 بر روی کودکان مدرسهای در چین انجام شد نشان داد که این ویژگیها با هوش و خلاقیت بالا، ارتباط دارند و در نهایت ویژگی “پذیرای تجربه بودن” در این دوره پر از تغییر و آشفتگی، روش خوبی برای جلوگیری از اضطراب است.
جادسون برور (Judson Brewer) عصبشناس و روانپزشک دانشگاه براون در کتاب اخیر خود «اضطراب بیپروا» که در زمینه مزایای یادگیری یک چیز جدید است ثابت کرده است که پرورش کنجکاوی و داشتن نگرش باز نسبت به اتفاقاتی که در اطرافتان میافتد میتواند به کاهش نشانههای جسمی و روانی اضطراب کمک کند.
در این آزمایشها زمانی که شرکتکنندگان در آزمایش، برای نظارت بر فعالیتهای مغزشان به دستگاه MRI متصل شده بودند، جادسون متوجه شد هر چه یک نفر بیشتر در مورد تجربیات خود کنجکاو باشد و ذهن بازتری داشته باشد فعالیت بخشهایی از مغز که مربوط به اضطراب هستند کاهش پیدا میکردند. او میگوید: «سفت و سخت بودن و داشتن یک نگرش محدود باعث انقباض میشود، اما کنجکاوی و داشتن یک نگرش باز نسبت به تجربهها باعث سبکی و آزادی میشود.»
عدم تمایل بزرگسالان برای شروع کارهای جدید
بزرگسالان تمایلی ندارند کارهای جدید انجام دهند چون نگران شکست خوردن هستند یا حداقل فکر میکند نمیتوانند در آن کار خوب باشند. البته تنها راه شکست دادن چنین افکاری شروع کارهای جدید است. زمانی که مبتدی هستید به اندازه همان مهارتی که قصد دارید یاد بگیرید کنجکاوی خود و ویژگی مرتبط با پذیرا بودن تجربه را هم پرورش میدهید. مبتدی بودن جالب و سرگرمکننده است. درست مانند چیزی که وندربیلت در دختر خردسال خود دید روش مبتدیها میتواند فارغ از دغدغه باشد.
مزایای یادگیری یک چیز جدید: استاد شدن
درحالیکه برخی افراد از امتحان کردن کارهای جدید میترسند، افرادی هم هستند که دائماً در حال بازیگوشی هستند و هیچوقت در کاری استاد نمیشوند. این مورد هم خیلی جای بحث دارد.
حرفهای شدن یا به صورت کامل درگیر یک فعالیت شدن به شکلی که حتی دستاوردهایی که به دست آوردن آنها نیاز به زمان زیادی دارد را دنبال کنید (یعنی همان 20 درصد نهایی) برای ذهن و بدن مفید است. با این کار صبر، خودمختاری و پشتکار را یاد میگیرید. همچنین این کار پادزهر کاملی برای اخلاق زودگذر، گلوله نقرهای، هک شده و صفات امروزی ما است که باعث ترشح هورمون دوپامین میشوند.
کاری هست که زمانی که همهچیز رضایتبخش است و پیشرفت سریع و قابل مشاهدهای داریم باید آن را انجام دهیم. اما چیز دیگری هم وجود دارد که وقتی به فلات سرسختی میرسیم باید آن را ادامه دهیم و حرفهای شدن هم مورد دوم را به شما یاد میدهد.
تسلیم نشوید
جورج لئونارد «George Leonard» نویسنده و پیشگام جنبش بالقوه انسان در دهه 1960 در کتاب خود با عنوان «تبحر» نوشته است «شاید این در سرزمین راهحلهای سریع افراطی به نظر برسد اما برای یادگیری چیزهای مهم و ایجاد هرگونه تغییر پایدار در خودتان باید مشتاق باشید که بیشتر زمان خود را در فلات بگذرانید و حتی زمانی که به نظر میرسد به هیچ جا نمیرسید هم به تمرین کردن ادامه دهید.»
برای بسیاری از افراد این فلات شکلی از برزخ به نظر میرسد. اما برای اینکه در هر رشتهای از سطح مبتدی فراتر بروید (وزنهبرداری، نویسندگی، دویدن، مدیتیشن، تربیت کردن یک سگ، تربیت فرزندان، ازدواج) باید با گذراندن زمان خود در برزخ مشکلی نداشته باشید. درست مانند مزایای توانمندی که با امتحان کردن یک چیز جدید به دست میآورید توانمندی مشابهی هم زمانی به دست میآید که به شکل عمیقتری به یک چیز آشنا میپردازید.
لئونارد مینویسد: «شاید در ابتدا تمرین منظم حتی در زمانهایی که به نظر میرسد پیشرفتی ندارید خیلی سخت باشد، اما بالاخره روزی فرا میرسد که تمرینها تبدیل به بخش ارزشمندی از زندگی شما میشوند. آن موقع به شکلی آن را انجام میدهید انگار بر روی صندلی راحت مورد علاقه خود نشستهاید. این توانایی فردا هم همراه شما خواهد بود و هیچوقت از شما جدا نمیشود.»
جمعبندی
شاید کلید رسیدن به تکامل، مهارت و شادی این است که به این صورت به قانون 80/20 فکر کنیم: صفر تا 80 و 80 تا 100 کار را با آغوش باز بپذیرید. بهتر است کارهایی پیدا کنید که در آنها مبتدی باشید یا حداقل ذهن خود را مانند مبتدیها پرورش دهید. اما در عین حال استاد شدن در یک کار را هم در نظر داشته باشید و عمقی که به همراه آن میآید را اولویتبندی کرده و بافت ریز آن را تجربه کنید.
۰ دیدگاه