نیازی نیست که مانند لئوناردو داوینچی نبوغ هنری داشته باشید تا متوجه شوید که بیماری کرونا برای اقتصاد هنر ویرانگر بوده است. رویدادهای زنده هنری جز اولین برنامههایی بودند که به خاطر این ویروس متوقف شدند و قطعا جز آخرین رویدادهایی هم خواهند بود که به صحنه باز میگردند. به عبارت دیگر نوازندگان، بازیگران، رقاصان و همه افرادی که در صحنه نقش دارند مانند نمایشنامه نویسان، مربیان رقص، کارگردانان، رهبران ارکستر، طراحان نورپردازی، و گریمورها، تیم تدارکات، افرادی که مردم را به سمت صندلی خود هدایت میکنند، بلیط فروشها و مدیران تئاتر در شرایط کنونی راهی برای کار کردن و تامین زندگی خود ندارند. بیشتر از یک سال است که وضعیت به همین صورت پیش رفته است.
هنوز هم فکر نمیکنم بیشتر ما بتوانیم عمق فاجعه را درک کنیم. این بحران فراتر از موضوع اجرای هنرهای نمایشی است. در تابستان گذشته گزارشات منتشر شده نشان داد که 90 درصد از سالنهای موسیقی و یک سوم موزهها ممکن است برای همیشه بسته شوند. یک گزارش از انجمن هنرمندان موسیقی آماری منتشر کرد که طبق این آمار حدود 71 درصد از نوازندگان و خوانندهها 75 درصد درآمد خود را از دست دادهاند و در نظرسنجی دیگری از انجمن نویسندگان متوجه شدیم که 60 درصد از نویسندگان به طور میانگین با افت 43 درصدی درآمد خود مواجه شدهاند.
البته موضوع دیگری هم وجود دارد که احتمالا خیلی از مخاطبان از آن باخبر نیستند. این بحران در عرضه هنر تنها مربوط به کرونا نیست، بلکه یک مشکل ریشهای است که حتی قبل از بیماری کرونا نیز در حرفهی هنر اتفاق افتاده بود. در واقع شوک محتوای رایگان بیش از بیست سال است که رخ داده و همه ما را درگیر این موضوع کرده است. این مشکلات در سال 1999 و هنگامی که برنامه نرم افزاری ناپستر (Napster) به وجود آمد، شروع شد. این نرم افزار این امکان را ایجاد کرده که موسیقی کاملا رایگان باشد. بنابراین ابتدا قیمت موسیقی به صفر یا نزدیک به صفر رسید. همین موضوع باعث شد بخشهای دیگر مانند متن، تصاویر، ویدئو نیز با مشکل رو به رو شوند. درآمد در حرفه هنر به شدت سقوط کرد و تا سال 2010 فروش موسیقی ضبط شده 69 درصد کاهش داشت.
هنرمندان خود را با این وضع وفق دادند زیرا آنها هیچ گزینهی دیگری نداشتند. آنها یاد گرفتند که با استفاده از روشهای دیگر درآمد کسب کنند. به عنوان مثال میتوان به تبلیغات و گردهماییها به ویژه رویدادهایی که مردم در آن حضور پیدا میکنند، اشاره کرد. نوازندگان به حدی تور اجرا میکردند تا خسته شوند. اجرای دویست برنامه در سال برای یک گروه نوظهور آمار رایجی محسوب میشود. ارزش کتاب به خاطر سایت آمازون کاهش یافت و نرخ فریلنسری توسط گوگل، فیسبوک و خوانندگان وب به شدت کاهش پیدا کرد. همین امر باعث شد تا نویسندگان شروع به سخنرانی در دانشگاهها و مکانهای مختلف کنند.
بسیاری از نویسندگان مانند هنرمندان تجسمی شروع به تدریس در کلاس کردند، آنها کارگاه برگزار میکنند و در موسسات مختلف به کار میپردازند. نوازندگان و کمدینها داخل کشتیهای تفریحی میروند و به طور مشترک کار خود را اجرا میکنند. در عصری که همه چیز به سرعت تغییر میکند مخاطبان نیز خواهان رویدادهای مختلف هستند. آمار بر گزاری جشنوارهها چندین برابر شد و همچنین اجتماعات هواداران نیز افزایش یافت.
تبلیغات تفاوت زیادی با رویدادها ندارند. آنها معمولا کمک میکنند تا درآمد هنرمندان افزایش پیدا کند. کالاها، پوسترها، تی شرتها، برچسبها و سی دیها بخش سودآوری برای نوازندگان و سایر اجرا کنندگان محسوب میشوند اما بیشتر آنها در اجراهای حضوری یا تلویزیونی به فروش میرسند. گفتگوها و کارگاهها به نویسندگان کمک میکنند تا کتاب خود را بهتر به فروش برسانند. تصویر هنرمندان باعث افزایش فروش تقویمها، کارتها، ماگها و هر چیز دیگری که مربوط به چاپ عکس است، میشود. همچنین رویدادها فرصت فوق العادهای برای جذب طرفداران به حساب میآیند. افرادی که عاشق کار و اثر شما هستند حاضرند تا هرچیزی را که شما به آنها میفروشید بخرند. مخاطبان به شما کمک میکنند تا از طریق پلتفرمهای تامین مالی جمعی یا روشهای دیگر حمایت کافی بدست آورید.
بله هنرمندان خود را با این وضعیت وفق دادند. مثل این است که عضوی از بدن خود را از دست بدهید و بخواهید به آن عادت کنید. به عنوان مثال فروش بلیط میلیاردها دلار کاهش پیدا کرده است و فروش موسیقی هم دچار رکود شد. همچنین فروش کتابها و فیلمها را هم باید در نظر بگیریم. ترافیک اینترنتی توسط آثاری که شبکهها برای مردم میگذارند تعیین میشود، به عبارت سادهتر هرچه اثر بیشتری بگذارد مردم بیشتر جذب آن میشوند و برعکس.
در سال 1982 تنها یک درصد از نوازندگان برتر 26 درصد درآمد خود را از طریق کنسرت به دست آوردند و تا سال 2017 تنها یک درصد از آنها 60 درصد درآمد خود را از این طریق کسب کردند. در هنرهای دیگر هم همین وضعیت ادامه دارد. لیست کتابهای پرفروش و نویسندگان محبوب با کاهش تعداد نویسندگان و کتابهای آنها کوچکتر شده است. گیشههای سینما با وجود بودجه کلانی که صرف شده پشت ویترینی از فیلمهای به درد نخور خاک میخورند. و در دنیای هنرهای تجسمی از سال 2018 فقط بیست نفر 64 درصد از فروش جهانی را به خود اختصاص دادند. غیر از ستارهها و سوپراستارها تقریباً همه با درآمد کمتر کنار میآیند.
البته هنرمندان تنها از هنر کسب درآمد نمیکنند. بسیاری از افراد شغلهای دیگری نیز دارند. و وضع درآمد در این حرفهها نیز به مرور در حال بدتر شدن است. ما حتی شاهد این هستیم هنرمندان در فضای کار خدماتی به عنوان پیشخدمت، باریستا یا متصدی بار کار می کنند. چنین مشاغلی ساعتهای قابل تغییری دارند و به مهارتهای تخصصی زیادی احتیاج ندارند. اما حقوق این کارهای خدماتی بسیار کم است. آخرین باری که حداقل دستمزد دولت فدرال افزایش یافت در سال 2009 بود و از آن به بعد بیش از 18 درصد دستمزد کاهش پیدا کرد.
هنرمندان هر روز بیش تر از قبل در یک یا چندین پلتفرمهای کسب و کار آزاد و جهانی مشغول به کار میشوند. از جمله این پلتفرمها میتوان به اپلیکیشن اوبر (Uber)، لیفت (Lyft)، اینستا کارت (Instacart)، پست میت Postmates، تسک ربیت (TaskRabbit) و آمازون مکانیکال ترک (Amazon Mechanical Turk) اشاره کرد. حداقل حقوق دریافتی از این کسب و کارها ممکن است در مقایسه با شغلهای دیگر خوب به نظر برسد.
در کل اعتقادی وجود دارد که توسط شرکتهای “سیلیکون ولی” و احمقهای کارشناس آن در رسانهها منتشر شده است. آنها میگویند اکنون بهترین زمان برای هنرمندان است تا کارهای خود را ارائه دهند. چون امروزه آنها کامپیوترهای سریع تر، نرم افزارهای بهتر، گوشیهای گرانتر و اینترنت در اختیار دارند. بنابراین تولید و توزیع آلبوم، رمان منتشر شده، فیلم مستقل و هنر دیجیتال نیز ارزان و رایگان میشود. اما هر هنرمندی میتواند به شما بگوید که بیش ترین هزینههایی که در هنر صرف میشود مربوط به تولید و توزیع محصولات نیست. آنها در حالی که شما کارهای روزمزه خود را انجام میدهید، تلاش میکنند و هنرمند میشوند. به عبارت دیگر هزینه اجاره و شهریه و مخارج این چنینی سالهاست که بسیار زیاد شده است. از سال 2000 متوسط اجاره بها حدود 62 درصد افزایش یافته و بدهی دانشجویان تقریباً 5 برابر شده است.

اکنون نه تنها هنرمندان درآمد کمتری بدست میآورند و باید بیش تر از زمانی که پلتفرمها بوجود آمده بودند پول خود را خرج کنند، بلکه آنها حتی بیشتر از قبل هم کار میکنند. زیرا دیگر تنها خلق هنر کافی نیست. البته اگر بخواهید کار خود را خوب انجام دهید و کسب و کاری داشته باشید، خلق هنر کار سختی محسوب میشود. همان سازمانهایی که درآمد هنرمندان، سود شرکتها، ناشران و شرکتهای نشر موسیقی را کاهش میدهند به راحتی با پولی که بدست میآورند زندگی میکنند. با کوچک تر شدن صنعت فرهنگ، هنرمندان تنها میتوانند آثار خود را تکرار کنند.
در حال حاضر، هنرمند یک فرد کوچک در مشاغل متفرقه محسوب میشود که در بخشهای بازاریابی، حسابداری یا تدارکات کار میکند. آنها نه تنها آثار خود را خلق و به نمایش میگذارند، بلکه بی وقفه به تولید، طراحی، مدیریت، توزیع و تبلیغ میپردازند. این باور همچنان ادامه دارد که هنرمندان تنبل هستند. در حقیقت هنرمندانی که من تا به حال با آنها صحبت کردم مانند بقیه مردم اغلب در طول روز و تمام سال به سختی کار میکنند. آن ها همیشه مشغول کار هستند و به لطف سیلیکون ولی و مخاطبانی که به هنر رایگان عادت دارند این وضع آنها همچنان ادامه دارد.
اینها شرایطی بودند که قبل از بیماری کرونا به وجود آمده بودند. حال تصور کنید که در زمان قرنطینه چه اتفاقی افتاد. نه تنها تئاترها تعطیل و بازیگران، رقاصها، ارکسترها و شرکتهای اپرا بیکار شدند. دیگر نمایش، گفتگو، کلاس، سفرهای دریایی، فستیوال موسیقی و همایشهای کامیک کان وجود نداشت. درهای گالریها و موزهها را بستند. تولید فیلم و تلویزیون متوقف شد. مشاغل روز از بین رفت. رستورانها، مشروب فروشیها و کافی شاپها بسته شد. سرویس اوبر و لیفت دچار رکود شد. سازمانهای غیرانتفاعی هنری که نه تنها آثار هنرمندان را ارائه میدهند بلکه بسیاری از آنها را استخدام میکنند شاهد کاهش درآمدشان بودند. تجارت به طور کلی افت کرد. این به معنای تبلیغات کمتر برای روزنامهها و مجلات است. بنابراین این شرایط باعث شد تا نویسندگان، عکاسان و تصویرگران کار مستقل کمتری داشته باشند و نتوانند فریلنسری کنند.
آرنولفو مالدونادو در طراحی صحنههای تئاتر برادوی منهتن و تئاترهای منطقه برنده جایزه شده است. او در 12 مارس 2020 در کمپانی تئاتر ام سی سی (MCC) بود. این تئاتر در آستانه شروع اولین تمرین عمومی که نمایشنامه نویس محبوب جاسلین بیوه (Jocelyn Bioh) آن را نوشته، قرار داشت. آرنولفو گفت: ” واقعا دقایقی قبل از شروع تمرین بود. همه از گوشی خود پیام هشدار دریافت میکردند. به گوشی خود خیره بودند و میدیدند که برادوی در حال تعطیل شدن است” و کم کم این اتفاق باعث تعطیلی تمام تئاترهای نیویورک شد. البته در آن زمان کمپانی ام سی سی تمرین را انجام داد و پس از آن یک گردهمایی تشکیل دادند. این طراح صحنه در این باره میگوید: ” ما در ذهن ساده لوح خود فکر میکردیم دو هفته مرخصی میگیریم، برمیگردیم و نمایش را برگزار خواهیم کرد. و تا به امروز تجهیزات ما هنوز در تئاتر در حال خاک خوردن است.”
آرنولفو مالدونادو همچنین بخشی از طراحی خود را برای تئاتر پلی رایتس هورایزنز (playwrights horizons) تقریبا کامل کرده بود. او همچنین هفت پروژه دیگر نیز در دست اجرا داشت که از آنها پنج پروژه را قبلاً به پایان رسانده بود. ماهیت کار هنری به گونهای است که در بیشتر مواقع تا اتمام یک پروژه دستمزدی به شما داده نمیشود یا دستمزد زیادی دریافت نمیکنید. و این وضع تا زمانی که نمایش اجرا شود، نقاشی به فروش برسد و فیلمنامه انتخاب شود ادامه دارد. اگر به هر دلیلی کار شما نتیجه نداد یا متوقف شد نه تنها پول کم یا هیچ پولی دریافت نمیکنید بلکه مخاطب نیز اثر و کار شما را نخواهد دید.
مالدونادو گفت: “همه چیز به تاخیر افتاد و یا لغو شد و ما هیچ کنترلی روی این اوضاع نداریم. ما تمام تلاش خود را کردیم و اکنون دیگر کاری نمیشود برایش کرد.” مالدونادو همچنین در مورد موج دوم کویید 19 در پاییز گفت: “موج دوم کرونا موج دوم غم و اندوه بود. پروژهها در تابستان به آرامی جان گرفتند اما دوباره در حالت تعلیق قرار داده شدند.

طی چند ماه گذشته با چند هنرمند صحبت کردم و آنها هم تجربیات مشابهی را توصیف کردند. کریگ برودهد برای گروه تورکواز گیتار و پیانو مینوازد. این گروه 9 عضو دارد و از سال 2011 مشغول فعالیت هستند. در ابتدا آنها فکر می کردند که اجرای بعدیشان فقط چند روز به تاخیر میافتد. او به من گفت: بعد دیدیم دو ماه به چهار ماه تبدیل شد و چهار ماه به هشت ماه و هشت ماه به شانزده ماه، و در نهایت شرایط بهتر نشد. ” وقتی او پیش بینی متخصص بیمارهای واگیردار را خواند که تاکید داشت تا پاییز 2021 امکان اجراها وجود نخواهد داشت، گفت: “من تقریباً روی تختم با حالت زار خودم را انداختم و گریه کردم. و من فکر می کنم به مدت دوروز کامل از حال بد خوابیدم.
هجده ماه بعد ، نمیتوانید حرفه هنری خود را از نقطهای که قبلا در آن قرار داشتید، شروع کنید. هیچ چیز سر جای خود نیست. شما باید با زحمت دوباره همه چیز را به دست بیاورید. شما تنها کسی هستید که گاری را می کشد و گاری درست از لحظهای که متوقف می شوی، به عقب بر میگردد.
هنرمندان خود را با وضعیت موجود وفق دادند. این تنها کاری است که میتوانند انجام دهند. برودهد زمان خود را برای تقویت مهارتهای خود به عنوان خواننده و تولید کننده صرف کرده است. هنرمندان با درآمد کمتر کنار میآیند. در واقع آنها مجبور هستند تا با این وضع کنار بیایند. نیل که بیش از یک سال بدون حقوق و دستمزد در صنعت هنر تلاش کرده بود گفت: “در کسب و کار ما هنرمندان پول خود را بیشتر نگه میدارند و کمتر خرج میکنند اما باز هم میبینند که پولی برایشان باقی نمانده است. شما باید آذوقه خود را برای زمستان ذخیره کنید چون نمیدانید چه موقع زمستان میآید. هنرمندان در خلق هنر خود پافشاری میکنند.
برودهد که عضو گروه موسیقی تورکواز است، میگوید: ” مقاومت و پشتکار خیلی مهم است. من هرگز چنین پشتکاری را به جز در هنرمندان ندیدم. منظورم این است که شما نمیدانید چه اتفاقی در آینده میافتد. یادم میآید زمانی در کولاک و برف در لوا آسیب دیدیم و بدون اتاق و با یک یدک کش خراب باید از آن وضع نجات پیدا میکردیم. این اتفاق بارها برای ما افتاده است. هنرمندان نیز موفق میشوند با شغل خود زنده بمانند، اما آنها این کار را به تنهایی انجام میدهند.
هنرمندان فهمیدند که چگونه میتوانند آثار خود را به صورت آنلاین بگذارند. آنها کنسرتها، نمایشها، استندآپها، رقصها، گفتگوها در مورد کتاب و آثار گالری را در پلتفرم زوم در معرض نمایش قرار دادند. اما آنها به طور کلی نمیدانند که چگونه از این طریق کسب درآمد کنند. زیرا ما هیچ وقت برای هنری که از آن به صورت آنلاین لذت میبریم پولی پرداخت نمیکنیم. این تا حدی به دلیل انتظاراتی است که در اوایل بیماری کرونا ایجاد شده است.
نوازندگان، به ویژه نوازندگان مشهور برای اجرای نمایشهای رایگان آنلاین سریع دست به کار شدند. آنها برای بهبود روحیه مردم، برای ابداع یک حرکت جدید و جلب توجه این کار را کردند و همین باعث شد دیگر کسی پولی پرداخت نکند. کلاسها، وبینارها و گفتگوها هم به همین ترتیب پیش رفتند. مردم اکنون هزینه محتوا را پرداخت نمیکنند زیرا قبلاً هم هیچ هزینهای پرداخت نمیکردند. ایجاد محتوای بیشتر، محتوای متفاوت، حتی خلق محتوای بهتر، هیچ کدام عادتهای ما را تغییر نمیدهند.
برخی از هنرمندان حداقل به طور موقت رویدادهای آنلاین ایجاد میکنند. جفری فوکو خواننده و ترانه سرای با سابقهای است که طرفداران اندک اما پروپا قرصی دارد. او هر ماه کنسرتی برگزار میکند و یکی از آلبومهای خود را انتخاب میکند و به ترتیب از آن آلبوم شروع به نواختن میکند. به گفته وی این نمایشها حدود 4000 دلار درآمد دارند که تقریباً جایگزین درآمد خالص او میشوند. زیرا هزینهها در مقایسه با اجرای حضوری با یک باند موسیقی ناچیز هستند. ( لازم به ذکر است که 4000 دلار حدود 250 شرکت کننده در هر نمایش را نشان میدهد. یا چیزی در حدود 2 تا 3 درصد از افراد را تشکیل میدهد و فوکو کاملاً مطمئن است که در هر نمایش 250 شرکت کننده وجود دارد.) فوکو معتقد است این کارها تجربه عجیبی برای او محسوب میشوند. جفری که به اجراهای گرم و صمیمی در مقابل افرادی که میتوانست آنها را ببیند، صدایشان را بشنود و وجود آنها را احساس کند عادت داشته حالا مجبور شده از طریق گوشی خود احساساتش را به مخاطبان بیچهره منتقل کند.
هنوز هم فوکو یکی از نوازندگان خوش شانس است زیرا اولین کسی است که به سمت کار آنلاین رفت. وقتی بیماری کرونا شروع شد بسیاری تصور میکردند که محدودیتها طی چند ماه دیگر تمام خواهند شد. هنرمندان خود را برای بیشتر از چند ماه آماده نکرده بودند. راهکارهای مالی که برای کمک به آنها فراهم شده بود نیز فقط برای چند ماه کافی بود. طیف گستردهای از سازمانهای غیر دولتی، شهرداریها و ایالتها بودجههای اضطراری را فراهم کردند اما کمک هزینهها کفایت نمیکرد و این بودجهها به سرعت تمام شدند. این کمکها برای رسیدن به پاییز 2020 طراحی شده بودند نه پاییز 2021!
در مورد کمک فدرال نیز هزینه تکمیلی بیکاری 600 دلار در هفته بود که توسط لایحهی کرز (CARES) به اولین دادخواست کمک هزینه تعیین شده بود و در ماه ژوئیه منقضی شد. بسیاری از هنرمندان نیز مانند افرادی که به طور مستقل کار میکنند از ابتدا تحت بیمه بیکاری نیستند. این هم یکی از مشکلات متعددی است که قبل از بیماری کرونا در اقتصاد هنر به وجود آمد و هم چنان ادامه دارد. قانون کرز برنامه جداگانهای را برای افرادی که به طور مستقل کار میکنند، ایجاد کرد که یک برنامه برای کمک به بیکاران مجسوب میشود. اما مشکل دیگر این است که این برنامه توسط ایالتها اداره میشود و این به معنی پنجاه مجموعه دستورالعمل مختلف است. ادارههای ایالت که بیکار شده بودند نمیتوانند سند مالیاتی را برخلاف بیانیه مالیات و دستمزد (W-2s) مدیریت کنند.
هنرمندانی که به طور مستقل کار میکنند اغلب در بیش از یک ایالت کسب درآمد میکنند و به سختی میتوان درآمد آنها را ثبت کرد.
بسیاری از هنرمندان ماهها منتظر کسب پول از برنامه پوآ (PUA) بودند. پوآ برنامه موقتی است که به بیکاران به دلیل بیماری کرونا و به طور موقت پول بیمه میدهد. هنگامی که هنرمندان هیچ گونه مبلغی از اتحادیههایی مانند حقوق هنرمندان (Actors Equity) دریافت نکردند بیمه سلامت خود را از دست دادند یا هزینه بیمهای که باید میپرداختند بسیار افزایش یافت.
بیماری کرونا احتمالاً هزاران شغل هنری را از بین خواهد برد. این آسیب به مشاغل و موسساتی که هنرمندان را به مخاطبان وصل میکند نیز سرایت خواهد کرد. تنها کسانی که پولدار هستند مانند لایو نیشن (Live Nation) و کنسرتهایی که تحت نظر شرکت ماموت برگزار میشوند، بلیط فروشیها و شرکت مدیریت هنرمندان یا گالری هنر گاگوسیان که در 7 کشور فعالیت میکنند، در این وضع دوام میآورند و آسیب میبینند.
این سازمانها بنیان گذار نهادهای کوچک تری مانند گالریهای با ظرفیت متوسط و کنسرتهای موسیقی مستقل هستند. بنابراین به هنرمندان تازه کار کمک میکنند و به آنها فرصت دیده شدن میدهند یا از هنرمندان و اجرا کنندگان در صحنه که ایده تبلیغاتی برای اثر خود ندارند یا آثار آنها به فروش نمیرود حمایت میکنند و روح هنر را زنده نگه میدارند. این کار بسیار مهم است.
آدری فیکس شفر مدیر ارتباطات انجمن ملی مکانهای مستقل (NIVA) در این رابطه معتقد است: “شما نمیتوانید بروس اسپرینگستین را بدون سالن موسیقی استون پونی در نیوجرسی و لیدی گاگا را بدون سالن بیتراند در نیویورک ببینید. NIVA دارای سه هزار عضو است. این انجمن در آوریل 2020 تشکیل شد تا کنگره مجلس را متقاعد کند که سالنهای موسیقی و کمدی مستقل را که در لایحهی کرز (CARES) به آن اشاره نشده بود فراهم کند. صدها سالن موسیقی محبوب مانند بوت و سدل (Boot & Saddle) در فیلادلفیا، باشگاه جاز استاندارد در نیویورک و ستلایت در لس آنجلس تعطیل شدند. دیگر درآمدی به هنرمندان تعلق نمیگیرد اما مخارج زندگی هنوز از بین نرفته است: پرداخت اجاره و رهن، آب و برق، مالیات، هزینه مجوز مشروبات الکلی هنوز وجود دارند.
بعضی از شهرها کنسرتهای سرپوشیده یا روباز برگزار میکنند اما به گفته شفر این کنسرتها یک کسب و کار و مطمئناً صنعت را نجات نخواهد داد. مثل این است که شما دو سطل شن نیاز داشته باشید اما به شما یک دانه شن بدهند. فرض کنید که سالنها و باشگاههای موسیقی به ویژه در محلههای شلوغ مرکز شهر که حضور آنها به خلق هنر کمک میکند بسته شوند. آن وقت سالنهای دیگر شهر هرگز نمیتوانند جای آن را پر کنند. شفر اشاره کرد که جیمز مورفی از گروه موسیقی ال سی دی ساند استریم این وضعیت را با ناپدید شدن صخرههای مرجانی مقایسه کرده است. شفر گفت: “قرار نیست آن مکانها با سالن موسیقی دیگری عوض شوند. آنها باید با چندین سالن موسیقی دیگر جایگزین شوند.”
اما تعطیل کردن این سالنها تنها خطر موجود نیست. هرچه هنرمندان به ویژه اجرا کنندگان فشار مالی بیشتری را احساس کنند، احتمال بیشتری وجود دارد که سلامتی خود را با رفتن به محل کار و با بیماری کرونا به خطر بیندازند. ارین مک آنالی و چلسی کرول اهل شهر نشویل تنسی هستند. آنها که با انجمن حقوق هنرمندان همکاری میکنند معتقد هستند که این مسئله حتی قبل از بیماری کرونا یک معضل محسوب میشد. آنها توضیح دادند اگر نوازندهای مجبور باشد در یک جلسه اجرایش را لغو کند به راحتی شخص دیگری جایگزین او خواهد شد.
اگر آنها مجبور به لغو تور شوند ممکن است از آنها شکایت شود. کرول در اینباره میگوید: نوازندگان در شرایط بسیار خطرناکی قرار گرفتهاند. اغلب از آن ها خواسته میشود که کار کردن را به جای سلامتی خود انتخاب کنند.

Photo by Steve Johnson from Pexels
حتی با افزایش مبتلایان در پاییز گذشته شهر نشویل همچنان برای کسب و کار باز بود. رستورانها و مشروب فروشیها مخصوصا هانکی تانکهای مشهور شهر ( نوعی بار که در آن آهنگهای محلی نیز اجرا میکنند) هنوز در حال کار بودند و سلامتی هنرمندان را به خطر انداختند.
مک آنالی در مورد هنرمندان پیر صحبت میکند که در نهایت مجبور به استفاده از دستگاه تنفسی شدند. شهر موسیقی یعنی نشویل به نوازندگان توجهی نمیکرد بلکه به گردشگران اهمیت میداد. انجمن موسیقی کانتری شب قبل از صحبت ما در مرکز شهر بدون ماسک برگزار شد. کرول در ادامه اظهار داشت: “شما هنرمندانی چون چارلی پراید را که هشتاد و شش سال سن دارد در معرض خطر قرار دادید.” یک ماه بعد پراید، اولین سوپراستار سیاه پوست موسیقی محلی در اثر عوارض ناشی از کویید 19 درگذشت.
با پایان یافتن بیماری کرونا اقتصاد هنر چگونه خواهد بود؟ شواهد نشان میدهد که شرایط تا الان خوب نبوده است. شرکت لایو نیشن (Live Nation) قصد دارد ضمانتهای مالی هنرمندان را در سال جاری 20 درصد کاهش دهد و در صورت نیاز به لغو یک کنسرت، جریمهای دو برابر هزینه توافق شده را معرفی کند. چیزی که قبلاً در این صنعت سابقه نداشته است.
سایت بیلبورد بیان کرد: این تغییرات پیش آمده در دوران پسا کرونا شرایط کمپانیهایی را که از هنرمندان حمایت میکنند، بدتر میکنند.
تینکلر نیز میگوید: به نظر میرسد بسیاری از گالریها مشغول به کار نیستند. اما همان طور که او در مورد شرایط بعد از سال 2008 فکر کرده بود سقوط هنر خیلی بیصدا تر از آن است که شما فکر میکنید. زیرا صاحبان هنر به تدریج از تامین زندگی با پس انداز، وام و خریدهای ضروری از کسانی که پول جمع میکنند خسته میشوند. اتفاقهای بد زمانی میافتند که کسی حواس خود را به آنها نمیدهد. باشگاههای موسیقی مستقل در واقع قبل از بیماری کرونا رونق داشتند. نوازندگان شهر برودهد زمانی که فهمیدند در ایالات متحده صنعتی به وجود آمده که در آن درآمد صنعت موسیقی ضبط شده جایش را به بلیط داده، شگفت زده شدند. البته آن صنعت هم در حال حاضر با خطر مواجه است.
کسب و کار کتابفروشیهای مستقل پس از این که سالها توسط آمازون ضرر دیدند، در طول دهه گذشته دوباره شروع به کار کردند. اکنون دوباره ممکن است آنها دچار مشکل شوند زیرا خرده فروشی آنلاین همه جا را در بر گرفته است.
اما ترسناک ترین اتفاق دقیقا قسمتی است که این بحران قدرت پلتفرمهایی مانند آمازون، اپل، گوگل، فیس بوک، یوتوب که بخشی از گوگل است و اینستاگرام را که متعلق به فیسبوک است، تقویت کرده و گسترش میدهد. زیرا این قدرت است که پشت صنعت هنر لانه کرده است. درواقع صنعت هنر هنوز به پول نیاز دارد. برای شرکتهایی که کلیکها و استریمها را جمع میکنند محتوای رایگان فرصت خوبی محسوب میشود. علاوه بر اسپاتیفای و چند شرکت دیگر غولهای فناوری نیز سالانه ده ها میلیارد دلار از سازندگان را به سمت خود میکشند.
آنها فقط به دلیل نفوذ برند، استودیوها، ناشران، نشریات و بالاتر از همه هنرمندان مستقل و به دلیل نفوذی که کنگره مجلس به آنها داد توانستند آن کار را انجام دهند. و در حالی که تقریباً هر بخش دیگری از این وضع رنج میبرد بیماری کرونا برای شرکت بیگ تک (Big Tech) مانند آمپول هورمونی عمل کرده است. در ابتدای سال 2020 ارزش بازار آلفابت (شرکت مادر گوگل)، اپل، آمازون، فیسبوک و مایکروسافت – پنج غول تکنولوژی (Big Five) – در مجموع چیزی در حدود 5 تریلیون دلار بود.
در پایان سال این رقم ترسناک به بیش از 7.5 تریلیون دلار رسید.
همچنین صحبتهای زیادی نیز در مورد استفاده از این بیماری همه گیر به عنوان فرصت انجام شده است. اما در موسیقی، در دنیای تئاتر، رقص و هنرهای تجسمی همه یک نظر دارند: ما نمیتوانیم مثل همیشه به کسب و کار خود بپردازیم. برگشتن به وضعیت عادی آسان نخواهد بود. جامعه مانند لپ تاپ نیست. شما نمیتوانید آن را خاموش کنید و بعد از چند ثانیه یا چند ماه دوباره آن را مجددا راه اندازی کنید.
خوشبختانه هنرمندان افراد صبوری هستند و از فرصتها برای سازماندهی امور مختلف استفاده میکنند. گروههای حامی جدیدی مانند انجمن هنرمندان موسیقی به هنرمندان برای گسترش پوآ (PUA) در حال کمک هستند. همچنین انجمن نوازندگان و هنرمندان متحد سعی دارند تا انصاف و عدالت را در بازار دیجیتال به حرفهی خود بازگردانند. برنامه جدید دیگر برنامه “هنرمندان در محل کار” یا Artist at Work نام دارد و یک فناوری امنیتی برای قرن بیست و یکم محسوب میشود. این برنامه هنرمندان را استخدام میکند و به آنها اجازه میدهد تا روی پروژههایی کار کنند که منافع اجتماعی را به صورت فوری در اختیار آنها قرار میدهد. بنابراین مانند قبل به آنها کمک هزینه داده نمیشود بلکه آنها استخدام میشوند و حقوق و مزایای مخصوص خود را دریافت میکنند و در سطح جامعه شناخته میشوند.
قبل از این دوران نیز موفقیتهای بزرگی حاصل شده است. انجمن ملی سالنهای موسیقی مستقل (NIVA) از آوریل گذشته یک کمپین سراسری را ترتیب داد که کنگره مجلس را متقاعد کرد تا لایحهی نجات سکوهای نمایش (Save Our Stages) را تصویب کند. با تصویب این قانون 15 میلیارد دلار بودجه ضروری به سالنهای کنسرت، سینماهای مستقل و موسسات فرهنگی اختصاص داده شد. مجلس همچنین قانون CASE را تصویب کرد که دادگاهی با دادخواستهای کوچک برای نقض حق کپی رایت (چیزی که هنرمندان مدتها بخاطر آن تحت فشار بودند) و لایحهی استریم قانونی را تصویب کرد. این باعث میشود کسانی که بدون مجوز فیلم و سریال استریم میکنند مجرم شناخته شوند. این دو قانون به سازندگان اجازه میدهند تا جلوی سرقت ادبی را بگیرند و از ارزش کار خود دفاع کنند.
متأسفانه این فعالیتها گرچه ارزشمند هستند اما اصلا کافی نیستند. کمر اقتصاد هنر شکسته است. بیماری کرونا فقط به ما نشان داد که وضع هنر تا چه حد بد است. ما نیاز به یک بازسازی کلی در این زمینه داریم. ما برای بهبود مشاغل آزاد باید قوانین کار خود را اصلاح کنیم. برای مثال میتوانیم قانون پوآ را دائمی کنیم.
ما باید بودجه عمومی هنری را افزایش دهیم. از سال 2019 حمایت از هنر در تمام سطوح دولتی به 1.38 میلیارد دلار در سال یا 4.19 دلار برای هر نفر رسیده است. لازم نیست که حتما یک درآمد اساسی جهانی برای هنرمندان در نظر بگیریم. با توجه به سیستمی که در ایرلند وجود دارد 50،000 یورو اولیه که از فعالیتهای خلاقانه به دست میآید، از مالیات درآمد معاف است و ما نیز میتوانیم همین سیستم را اجرا کنیم. ما باید پلتفرمهای آنلاین را در مورد سرقت ادبی آگاه کنیم. همچنین باید عملکرد بیگ تک، این پنج غول فناوری بزرگ را در زمینه هنر متوقف سازیم. شرکتها را به بخشهای مختلف تقسیم کنیم و با تنظیم پلتفرمهای اصلی آنها مانند خدمات نرم افزاری، این شرکتها را مجبور کنیم که به هنرمندان سهم مناسبی از درآمد حاصل از کارشان پرداخت کنند.

اینها اصلاحات گستردهای هستند. آیا کاری وجود دارد که یک فرد عادی بتواند انجام دهد؟ شما میتوانید همان طور که به آثار هنرمندان اهمیت میدهید برای خود هنرمندان نیز ارزش قائل شوید. چند سال پیش موسسهی اوربان یک گزارش را با یک چند یافتهی قابل توجه منتشر کرد. زمانی که از مردم سوال شد که آیا آنها برای هنر ارزش قائل هستند 96 درصد پاسخ دهندگان جواب مثبت دادند. اما وقتی از آنها سوال شد که آیا آنها برای هنرمندان ارزش قائل هستند و فکر میکنند آنها کمک زیادی به منافع عمومی جامعه میکنند فقط 27 درصد پاسخ مثبت دادند.
آیا زمینه دیگری وجود دارد که در آن چنین فاصله بزرگی بین نحوهی تفکر ما در مورد یک اثر و کسانی که آن اثر را خلق میکنند وجود داشته باشد؟
هنر دوست داشتنی است. ولی هنرمندان تحقیر شده و نادیده گرفته میشوند. حتی کم ارزش تلقی میشوند. ما باید دو نکته مهم را در نظر داشته باشیم: اگر هنرمند نباشد، هنر هم نخواهیم داشت. بیشتر هنرمندان، افراد مشهور یا سوپراستارها، افراد سطحی نگر نسبت به هنر نیستند و صرفا برای سرگرمی به این کار نمیپردازند. بلکه آنها افراد عادی هستند که سخت تلاش میکنند تا چیز ارزشمندی را به جهان عرضه کنند. پس ما باید با قدردانی خود را به هنر و همه آثار عالی رایگان که بصورت آنلاین دریافت میکنیم، نشان دهیم. میدانم، میدانم. شما قبلاً این را شنیده اید. اما بهتر است همگی به آن عمل کنیم. ما دو دهه وانمود کردیم که میتوانیم بدون هیچ عواقبی اثری را بدون بهای آن بدست آوریم. واقعاً تصور میکنیم که این وضع میتواند برای همیشه ادامه پیدا کند؟
ما به یک جنبش هنری مانند جنبشی که برای غذا وجود دارد نیاز داریم. جنبشی که نسبت به استفاده از آثار هنری ما را مسئولیت پذیر کند. همان طور که قانونی برای مصرف مواد غذایی حیوانات و کشاورزان وجود دارد، در طرف دیگر نیز باید برای کالاهای هنری انسانها نیز قانونی وجود داشته باشد. درست مثل غذا، پرداخت بیشتر (یا پرداخت به صورت کلی) به ما محصولات بهتری را ارائه میکند. اگر هنرمندان مجبور نبودند با عصبانیت آثار خود را با تعداد زیاد و کیفیت کم تولید کنند و سپس آنها را سریع و ارزان به صورت آنلاین بفروشند قطعا وقت داشتند تا هنر بهتری خلق کنند.
راجا فدر کلی (Raja Feather Kelly) یک رقصنده فوق العاده، جوان، بنیانگذار شرکت رقص خودش و تئوری فدر (feath3r) است. او تقریباً مانند هر هنرمندی که با او صحبت کردم، از وقتی که مدرسهاش تمام شده بیوقفه کار میکند. در واقع او قبل از اینکه مدرسه را ترک کند کار میکرد و شرکت خود را در حالی که هنوز در دانشگاه بود تأسیس کرد. توقف اجباری که بیماری کرونا به وجود آورد باعث شد راجا در رابطه با خود و دوستانش چیزهای زیادی را کشف کند. اول این که “اگر ما خلق نکنیم، همه چیز بیمعنا میشود”. دوم این که “خلاقیت من چیزی است که خودم پرورش میدهم ، این متعلق به من است” ، و بنابراین هر شخص باید در قبال آن مسئولیت پذیر باشد. سرانجام اگرچه وضعیت فعلی ممکن است وحشتناک باشد اما او معتقد است: “ما عجله نمیکنیم. در حال حاضر برای خودمان خلق اثر میکنیم. و همیشه باید این کار را انجام دهیم. “
به عبارت دیگر هنرمندان نیم نگاهی به آنچه دنیای آنها میتوانست به آن تبدیل شود دارند و اثری را خلق میکنند که دنیای ایده آل تری را نشان دهد. بنابراین آنها در دوران پسا کرونا و در آینده به دنبال بهبود شرایط هستند. آنها میخواهند با خیال راحت در خلق بهترین آثاری که میتوانند انجام دهند آزاد باشند. و ما باید به جای استفاده از محتوای رایگانی که شرکتهای غارتگر برای ما فراهم میکنند، از هنرمندان حمایت کنیم.













۰ Comments